تربیت
Tarbiat.Org

آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین
اصغر طاهرزاده

سفری به سوی خود

سخنان خداوند در کشف اسرار باطن انسان از عجایب است. آن‌جا كه درباره مرگ و خواب می‌فرماید:
«الله یَتَوَفَّی الاَّنَفُُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَ الَتّی لَمْ تَمُتَ فِی مَنَامِهَا فَیُمَسِكُ الَّتِی قَضَی عَلَیهَا الْمَوتَ وَ یُرْسِلُ الاُخْرَی الَیَ اَجَلٍ مُّسَمَّی اِنَ فِی ذلِكَ لَاَیَتٍ لَّقومٍ یَتَفَكَّرُونَ».(80)
خدا «نفس»ها را به هنگام مردنشان می‌گیرد، و «نفس» كسانی كه نمرده‌اند را هم در موقع خواب می‌گیرد. پس «نفسِ» کسانی را كه مرگشان فرا رسیده‌است نگه می‌دارد و «نفس» بقیه را -كه مرگشان فرا نرسیده- تا مدتی معین بر می‌گرداند، این برای كسانی كه بیندیشند نشانه‌ای از حقایق است.
انسان در بیداری به طرف دنیا رها شده‌است؛ به همین دلیل در شرایط عادی «توجه به غیب» برای او به راحتی ممكن نیست، بیشترِ توجه روح انسان متوجه همین دنیا و اعضای بدنش می‌باشد، اما وقتی كه می‌خوابد، و به اراده‌ی الهی نزد«خود»ش بر‌می‌گردد و متوجه «خود»ش می‌شود، چیزهای زیادی را می‌تواند ببیند! در بیداری عموماً انسان‌ها نزد «خود» نیستند، نزد «غیر» هستند. در بیداری بیشتر متوجه «تن» خود و اطراف خود می‌باشند و از آن‌ها متأثر می‌گردند. اگر كسی به دستش نگاه كند نزد دستش است، یعنی به دستش توجه دارد، و اگر به دیوار نگاه كند، نفس او به دیوار توجه دارد. اما در خواب، انسان به «تن» خود نگاه نمی‌كند بلكه نزد «خود»ش بر‌می‌گردد و با احوالات خود زندگی می‌كند.
ممكن است انسان در روز، شاهد دعوا كردن چند نفر باشد و دعوا تمام شود ولی شب، همان دعوا را در خواب ببیند! این نشان دهندة این است كه همه چیز برای «من» انسان ثابت است و از بین رفتنی نیست و انسان با رجوع به «خودش» با آن‌ها رو به رو خواهد شد.
خداوند در آیه‌ی فوق می‌فرماید شما را در هنگام مرگ و در هنگام خواب می‌گیریم! یعنی انسان در این دو موقع به اراده‌ی الهی به پیش «خود»ش برمی‌گردد و از «بدنش» منصرف است. در این هنگام اگر «خودِ» انسان، بد باشد در نزد «خود»ش، بد است و اگر «خود» او، خوب باشد نزد «خود»ش خوب است.
آیه می‌فرماید كه خدا انسان ها را در هنگام مرگ و در هنگام خواب، می‌گیرد اما آن‌هایی را كه مرگشان فرا رسیده‌است نگاه می‌دارد و بقیه را تا مدتی معلوم رها می‌كند. و لازمه‌ی فهم این نکته تفكر است، به همین جهت در آخر آیه می‌فرماید: «اِنَّ فِی ذَلِكَ لَأیتٍ لَّقَومٍ یَتَفَكَّرُونَ» به درستی که در این موضوع نشانه‌هایی است برای آن‌هایی که تفکر می‌کنند.
معلوم می‌شود كه موضوعات مطرح شده در آیه، دارای عمق زیادی است و ظرفیت آن را دارد که چند سال روی آن بحث كرد! به عنوان جمع بندی می‌توان گفت كه خدا انسان را در موقع مرگ و در موقع خواب از توجه به محسوسات و از توجه به بدن -كه همة آن‌ها «غیر خود» انسان هستند- خارج می‌كند و «خود» او را می‌گیرد. پس انسان در هنگام مرگ و در هنگام خواب، بیرون از «خود»ش نیست بلكه درون «خود»ش هست. آن خودی که از همه‌ی عالم وجود وسیع‌تر است.
برای روشن شدن زوایای بحث، باید به سه نكته اشاره كنیم:
الف-چگونه انسان می‌میرد؟
ب-چگونه انسان می‌خوابد؟
ج-چگونه انسان بی‌هوش می‌شود؟