تربیت
Tarbiat.Org

آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین
اصغر طاهرزاده

ریشة یأس و ناامیدی

قرآن می‌فرماید: «... إِنَّهُ لاَ یَیْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»(6)
جز كافران هیچ كس از مدد خدا مأیوس نمی‌شود.
كافر به پوچی‌ها دل بسته است و دل‌بستن به پوچی‌ها همان دل‌بستن به غیر خدا و مأیوس‌شدن از لطف و مدد پروردگار است، از غیر خدا هم كه كاری بر نمی‌آید. به همین دلیل كافر به پوچی و اضطراب دچار می‌شود. هركس، غیر خدا را دارد در واقع چیزی ندارد چون دل با آن چیزها قانع نمی‌شود. و چون آن چیزها برایش ماندنی نیست احساس پوچی می‌كند.
ناگفته نماند كه اگر انسان به خدا وصل شود همه‌چیز عكس می‌گردد؛ كسی كه خدا را می‌خواهد خانه هم می‌سازد اما برای ‌این‌كه در آن عبادت كند. در این حال، خانه او را به پوچی نمی‌كشاند و از آن مهم‌تر حوادث زمانه او را به دنبال خود نمی‌برد و تحت تأثیر حادثه‌سازان، زندگی خود را به‌دست آن‌ها نمی‌دهد، بلکه به پیروی از انبیاء الهی، عالم را تحت تأثیر حکم خدا قرار می‌دهد و به عبارت دیگر در مسیری وارد می‌شود که تاریخ‌ساز خواهد بود و نه فروافتادن در زباله‌دان تاریخ.
كسی كه تلاش می‌کند آفتابِ روی دیوار خانه‌اش را بگیرد، می‌بیند پس از مدتی آفتاب رفت. دیوار از خودش آفتاب نداشت؛ خورشید است كه آفتاب دارد. همین طور است اگر كسی به مخلوق خدا دل ببندد: چون مخلوقات خدا رفتنی هستند، آن شخص می‌بیند پس از مدتی دست خالی است و لذا به پوچی می‌رسد و مأیوس می‌شود.
اكثر جوانانی كه به غیر خدا دل می‌بندند دچار یأس می‌شوند. علت این یأس به «خود» آنها برمی‌گردد، اگر به دكترا دل ‌بسته بود و به دست نیاورد زندگیش را پوچ می‌پندارد. در حالی که اگر به این نوع چیزها دل نمی‌بست، دیگر برایش فرقی نداشت که به آن‌ها برسد یا نرسد و اگر هم به ‌آن‌ها نمی‌رسید دچار پوچی و یأس نمی‌شد.(7) بعضی از افرادی كه در كنكور قبول نمی‌شوند می‌گویند اگر پدرمان ما را به كلاس كنكور فرستاده بود قبول می‌شدیم! و کسانی هم که به کلاس کنکور رفتند و قبول نشدند، بهانه دیگری پیدا می‌كنند. مثلاً می‌گویند خروس همسایه زیاد می‌خواند، حواس من پرت می‌شد! بدین ترتیب هر كس سعی می‌كند بهانه‌ای پیدا كند تا اضطرابش را توجیه كند ولی متوجه نیست كه این‌ها تفسیر حقیقیِ یأس و اضطرابش نیست.
اگر كسی خدا نداشته باشد پوچی‌هایش را درست تفسیر نمی‌كند. همان‌طور که در نوردادن و گرما و رنگ طلایی، خورشید اصل است و نمی‌توان نورانیّت و گرمازایی و رنگ طلایی داشتن را به دیوار خانه نسبت داد و اگر كسی چنین كاری كند وقتی كه غروب می‌شود و نور از دیوار خانه غایب می‌گردد، خجالت‌زده گشته و می‌بیند كه چه كار غلطی كرده است. همان‌طور هم تمام عالم و آدم جلوه‌های انوار اسماء الهی هستند. عالم و آدم مثل نوری هستند كه از خورشید به ما می‌رسد و خورشید حقیقی خداست. فرمود: «اللهُ نورُ السَّمواتِ و الاَرْض»(8) آسمان‌ها و زمین ظهور نور خداوند و اسماء اوست. اگر كسی به غیر خدا دل ببندد از آنجا كه غیر خدا رفتنی است حتماً خجالت‌زده می‌گردد و به پوچی دچار می‌شود.