تربیت
Tarbiat.Org

زهرا(س) برترین بانوی جهان
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

پاورقی

1 . پسران ما، پسرانِ پسران ما مى باشند; و پسرانِ دختران ما، پسرانِ مردان دور از ما هستند.
2 . طلاق، آیه 6 .
3 . ریاحین الشریعة، جلد 1، صفحه 21 .
4 . اسراء، آیه 1. ترجمه : «تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم».
5 . این حدیث را با مختصر تفاوتى «سیوطى» در «درّ المنثور» و «طبرى» در «ذخائر العقبى» و «علىّ بن ابراهیم» در تفسیر خود نقل کرده اند. گرچه معروف است که معراج در سال هاى آخر توقف پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مکه بوده، ولى بطورى که از بعضى روایات استفاده مى شود معراج مکرر اتفاق افتاده است، بنابراین منافاتى با تولّد بانوى اسلام در سال پنجم بعثت ندارد.
6 . این حدیث در بسیارى از کتب اهل سنّت از جمله «تاریخ بغداد» و «صواعق ابن حجر» و «کنزالعمال» و کتب دیگر آمده است.
7 . مضمون این حدیث را گروهى از دانشمندان اهل سنّت از جمله «طبرى» در «ذخائر العقبى» نقل کرده است.
8 . فصّلت، آیه 30 .
9 . فضایل الخمسه، جلد 3، صفحه 127 .
10 . مضمون این حدیث در ده ها روایت از طرق اهل سنّت نقل شده است. احقاق الحق، جلد 10، صفحه 167 .
11 . نور، آیه 63 .
12 . مناقب ابن شهر آشوب، جلد 3، صفحه 320 .
13 . فضایل الخمسه، جلد 3، صفحه 132 .
14 . این حدیث را «کلینى» در «کافى» و جمعى از علماى اهل سنّت در کتب خود مانند «کنزالعمال» و «میزان الاعتدال» و غیر آن نقل کرده اند.
15 . سیره ابن هشام، جلد 1، صفحه 416 .
16 . مناقب ابن شهر آشوب، جلد 1، صفحه 71 .
17 . صحیح بخارى، جلد 5، صفحه 8 .
18 . این غزوه «حمراء الاسد» بود که مشرکان از نیمه راه به سوى مدینه بازگشتند تا ضربه اى را که در «احد» زده بودند تکمیل کنند، اما خدا مى خواست مأیوس و نومید بازگردند، امّا وقتى خود را با مسلمانان شجاع و حتى کسانى که در «احد» مجروح شده بودند، مواجه دیدند، ترسیدند و بازگشتند.
19 . کنوزالحقایق، صفحه 124 .
20 . تذکرة الخواص، صفحه 306 .
21 . ذخائر العقبى، صفحه 31 .
22 . احقاق الحق، جلد 10، صفحه 358 .
23 . اخبار الدول، صفحه 88 .
24 . مناقب، جلد 3، صفحه 362 .
25 . مناقب ابن شهر آشوب، جلد 2، صفحه 225 .
26 . بقره، آیه 204 .
27 . بقره، آیه 207 .
28 . انعام، آیه 26 .
29 . درباره این تهمت بزرگ و شواهد بطلان آن، به «تفسیر نمونه»، جلد 5، صفحه 191 به بعد مراجعه کنید.
30 . شعرا، آیه 214 .
31 . به کتاب ارزنده «الغدیر»، جلد 2، صفحه 287 به بعد مراجعه شود.
32 . این حدیث در «مستدرک الصحیحین»، جلد 2، صفحه 497 نقل شده و سپس تصریح مى کند که اسناد این حدیث صحیح است.
33 . این حدیث نیز در همان کتاب، جلد 3، صفحه 156 نقل شده و باز تصریح مى کند که سند آن صحیح است.
34 . حلیة الاولیاء، جلد 2، صفحه 142 .
35 . صحیح بخارى، کتاب بدء الخلق.
36 . ذخائر العقبى، صفحه 36 .
37 . همان مدرک، صفحه 44 .
38 . مستدرک الصحیحین، جلد 3، صفحه 156 .
39 . تفسیر درّ المنثور، ذیل آیه 17 سوره اسراء.
40 . مستدرک الصحیحین، جلد 3، صفحه 154 .
41 . کنز العمال، جلد 7، صفحه 111 .
42 . فیض الغدیر، جلد 5، صفحه 176 .
43 . تاریخ بغداد، جلد 5، صفحه 87 .
44 . صحیح ابى داود، صفحه 26 (باب ما جاء فی الانتفاع بالعاج).
45 . مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه 282 .
46 . صحیح مسلم «کتاب الجهاد و السیر» و صحیح بخارى «کتاب بدأ الخلق ـ باب ما لقی النبى(صلى الله علیه وآله) و أصحابه من المشرکین».
47 . همان مدرک.
48 . حلیة الاولیاء، جلد 2، صفحه 30 .
49 . ذخائر العقبى، صفحه 47 .
50 . مستدرک الصحیحین، جلد 3، صفحه 153. این حدیث را ابن حجر در «الاصابة» و ابن اثیر در «اسد الغابة» آورده است.
51 . صحیح بخارى، کتاب بدأ الخلق (باب مناقب قرابة رسول الله).
52 . صحیح بخارى، کتاب النکاح (باب ذب الرجل عن ابنته). مضمون این دو حدیث در بسیارى از کتب معروف مانند خصائص نسائى، فیض الغدیر، کنزالعمال، مسند احمد، صحیح ابى داود و حلیة الاولیاء آمده است.
53 . صحیح ترمذى، جلد 2، صفحه 319 .
54 . حدید، آیه 23 .
55 . الصواعق المحرقه، صفحه 109 .
56 . حلیة الاولیاء، جلد 2، صفحه 41 .
57 . مسند احمد، جلد 3، صفحه 150 .
58 . ذخائر العقبى، صفحه 44 .
59 . همان مدرک، صفحه 54 .
60 . حلیة الاولیاء، جلد 2، صفحه 40 .
61 . مسند احمد بن حنبل، جلد 6، صفحه 461. این حدیث را ابن اثیر در «اسد الغابة» و جمعى دیگر در کتب خود آورده اند.
62 . البتّه دلایل علمى و دانش گسترده و فوق العاده آن حضرت در روایات شیعه وضع دیگرى دارد که در زندگى نامه آن بزرگوار قبلا بدان اشاره شد.
63 . آل عمران، آیه 37 .
64 . زمخشرى در «کشاف» و سیوطى در «درّ المنثور» ذیل آیه 37 سوره آل عمران، و ثعلبى در «قصص الانبیاء» صفحه 513 آن را نقل کرده اند.
65 . میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 131 .
66 . کنزالعمال، جلد 6، صفحه 219 .
67 . ذخائر العقبى، صفحه 48 .
68 . تاریخ بغداد، جلد 8، صفحه 141 .
69 . کنزالعمال، جلد 6، صفحه 218 .
70 . تاریخ بغداد، جلد 1، صفحه 25
71 . تاریخ بغداد، جلد 2، صفحه 331 .
72 . ذخائرالعقبى، صفحه 26 .
73 . هود، آیه 46 .
74 . زمر، آیه 65 .
75 . حاقه، آیه 44 تا 46.
76 . اسد الغابه، جلد 5، صفحه 520 .
77 . استیعاب، جلد 2، صفحه 752 .
78 . اسراء، آیه 26 .
79 . درّ المنثور، ذیل آیه; میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 288; کنزالعمّال، جلد 2، صفحه 158 .
80 . معجم البلدان، ماده فدک.
81 . حشر، آیه 6 و 7 .
82 . به کتاب جالب و جامع «فدک» نوشته علامه سیّد محمّد حسن قزوینى حائرى مراجعه شود.
83 . چون از آنِ پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود.
84 . الدرّ المنثور، جلد 4، صفحه 177. این حدیث را عده اى از روات اهل سنّت مانند بزار، ابویعلى، ابن مردویه و ابن ابى حاتم از ابوسعید خدرى نقل کرده اند، به کتاب میزان الاعتدال، جلد 2، صفحه 288 و کنزالعمال، جلد 2، صفحه 158 مراجعه شود.
85 . نهج البلاغه، نامه 45. (نامه معروف به عثمان بن حنیف).
86 . منافقون، آیه 8 .
87 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 4، صفحه 78 .
88. بلاذرى، فتوح البلدان، صفحه 38 .
89 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 16، صفحه 217 .
90 . قزوینى حائرى، فدک صفحه 60 .
91 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 16، صفحه 217 .
92 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 16، صفحه 252 .
93 . و هم احتمال اختلاف اندازى و ماجراجویى طرفداران غاصبین فدک داده مى شد.
94. انا معاشر الانبیاء لا نورث، ما ترکناه صدقه
95. احزاب آیه 33
96 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 16، صفحه 219.
97. همان مدرک
98. کلینی، کاف، جلد 1، صفحه34
99 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 16، صفحه 228. این حدیث را حموى در معجم البلدان نیز نقل کرده است.
100 . سیره حلبى، جلد 3، صفحه 391 .
101 . صحیح بخارى، باب فضل الخمس; و کتاب الصواعق المحرقه ابن حجر، صفحه 9 .
102 . ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، صفحه 14 .
103 . صحیح بخارى، باب فضل الخمس; و کتاب الصواعق المحرقة ابن حجر، صفحه 9 .
104 . مجلسى، بحارالانوار، جلد 7، صفحه 106 .
105 . چنانکه گفتیم «فدک» یکى از دهکده هاى آباد اطراف مدینه بود که جمعى از یهود در آن ساکن بودند و پیوسته همچون سایر یهودیان «مدینه» و «خیبر» بر صد اسلام توطئه مى کردند.
در سال هفتم هجرت که قلعه هاى خیبر یکى پس از دیگرى در برابر رزمندگان اسلام سقوط کرد و قدرت مرکزى یهود در هم شکست، ساکنان فدک از درِ صلح و تسلیم در برابر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شدند، نیمى از سرزمین و باغات خود را به پیامبر(صلى الله علیه وآله) واگذار کردند و نیم دیگر را براى خود نگهداشتند.
پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) ـ طبق نقل بسیارى از مورخان و مفسّران شیعه و اهل سنّت ـ سرزمین فدک را در حیات خودش به دخترش فاطمه(علیها السلام)بخشید ولى بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله) غاصبان حکومت اسلامى که وجود این قدرت اقتصادى را در دست همسر على(علیه السلام) مزاحم قدرت سیاسى خود مى دیدند و تصمیم گرفته بودند که یاران على(علیه السلام) را از هر نظر منزوى کنند به بهانه هاى واهى آن را به نفع بیت المال ـ و در حقیقت به نفع خود ـ مصادره کردند.
داستان فدک و حوادث گوناگونى که در رابطه با آن در صدر اسلام و دوران هاى بعد واقع شد از دردناک ترین و غم انگیزترین و عبرت انگیزترین فرازهاى تاریخ صدر اسلام است که در فصل جداگانه اى در همین کتاب مورد بررسى قرار گرفته است.
106 . مجلسى، بحارالانوار، جلد 8، صفحه 108، چاپ قدیم.
107 . مجلسى، بحارالانوار، جلد 69، صفحه 293 و نیز شیخ بهایى در کتاب اربعین.
108 . همان مدرک.
109 . نورى، مستدرک الوسائل، جلد 1، صفحه 16 .
110 . در نسخه بدل «وَ حرَّمَ الشِّرْکَ» روایت شده است.
111. آل عمران، آیه 102 .
112 . فاطر، آیه 28 .
113 . توبه، آیه 129 .
114 . توبه، آیه 49 .
115 . آل عمران، آیه 85 .
116 . مائده، آیه 50 .
117 . نمل، آیه 16 .
118 . مریم، آیه 5 و 6.
119 . انفال، آیه 75 .
120 . نساء، آیه 11 .
121 . بقره، آیه 180 .
122 . انعام، آیه 67 .
123 . هود، آیه 39 .
124 . آل عمران، آیه 144 .
125 . توبه، آیه 13 .
126 . ابراهیم، آیه 8 .
127 . شعراء، آیه 227 .
128 . هود، آیه 121 و 122 .
129 . «قیله» زن با شخصیت و شرافتمندى بود که نسب قبائل انصار به او منتهى مى گردد.
130 . البتّه همان گونه که در شرح خطبه اوّل گذشت پرده اى آویخته شد و ایشان در حالى که گروهى از زنان او را همراهى مى کردند، بطورى که شناخته نمى شد و چادرى بر سر داشت که دامن چادرش زیر قدمش مى آمد، پشت پرده قرار گرفت و خطبه را ایراد کرد.
131 . حجرات، آیه 14 .
132 . نساء، آیه 65 .
133 . دهر، آیه 9 .
134 . احتجاج (ترجمه فارسى)، صفحه 300 .
135 . کشف الغمه، جلد 2، صفحه 118 .
136 . بحارالانوار، جلد 43، صفحه 158 .
137 . عن احمد بن الحسن القطان، عن عبدالرحمن محمد الحسینى، عن ابى الطیب محمد بن الحسین بن حمید، عن ابى عبدالله محمد بن زکریا، عن محمد بن عبدالرحمن المهلبى، عن عبدالله بن محمد بن سلیمان، عن أبیه، عن عبدالله بن الحسن.
138 . على بن محمد المعروف بابن المغیرة القزوینى، عن جعفر بن محمد بن الحسن، عن محمد بن على الهاشمى، عن عیسى بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علىّ بن ابى طالب، عن أبیه، عن جدّه علىّ بن ابى طالب(علیه السلام).
139 . احمد بن عبدالعزیز الجوهرى، عن محمد بن زکریا، عن محمد بن عبدالرحمن، عن عبدالله بن محمد بن سلیمان، عن أبیه، عن عبدالله بن حسن، عن أمّه فاطمة بنت الحسین(علیه السلام).
140 . سوید بن غفله یا «عفله» به گفته مرحوم «علامه حلى» در «خلاصه» از اولیاى امیرالمؤمنین على(علیه السلام) بود; و میرداماد (طبق نقل مرحوم مامقانى) او را از اولیاى خاص حضرت امیر(علیه السلام) مى شمارد; و ذهبى در «مختصر» مى گوید: او مردى ثقه، خردمند، عابد، زاهد و صاحب مقام والایى بود.
141 . مائده، آیه 80 .
142 . زمر، آیه 15 .
143 . حج، آیه 13 .
144 . کهف، آیه 50 .
145 . بقره، آیه 12 .
146 . یونس، آیه 35 .
147 . یونس، آیه 35 .
148 . و از همه اینها عجیب تر گفتار ابن ابى الحدید است که در خطبه کتابش مى گوید: «وَالْحَمْدُللهِِ الَّذِی قَدَّمَ الْمَفضُولَ عَلَى الفاضِلِ» حمد و سپاس سزاوار خداوندى است که فرد پائین تر را بر فرد برتر ترجیح داد!
149 . اقتباس از آیه 13 سوره حج .
150 . اقتباس از آیه 50 سوره کهف.
151 . هود، آیه 28 .
152 . ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 5، صفحه 129.