تربیت
Tarbiat.Org

زهرا(س) برترین بانوی جهان
آیت الله ناصر مکارم شیرازی

بخش چهارم بیان موضع خود در برابر نظام حاکم

«ثُمَّ قالَتْ : اَیُّهَا النّاسُ! اعْلَمُوا اَنِّی فاطِمَةُ، وَ اَبِی مُحَمَّدٌ(صلى الله علیه وآله) اَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً وَ لا اَقُولُ ما اَقُولْ غَلَطاً، وَ لا اَفْعَلُ ما اَفْعَلُ شَطَطاً.
(لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ).(113)
فَاِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ اَبِی دُونَ نِساءِکُمْ، وَ اَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجالِکُمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِیُّ اِلَیْهِ(صلى الله علیه وآله).
فَبَلَّغَ بِالرِّسالَةِ صادِعاً بِالنَّذارَةِ، مائِلا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکِینَ ضارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِاَکْظامِهِمْ، داعِیاً اِلى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یَکْسِرُ الاَْصْنامَ وَ یَنْکُتُ الْهامَ، حَتّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، حَتّى تَفَرَّى اللَّیْلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ اَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، وَ نَطَقَ زَعِیمُ الدِّینِ، وَ خَرِسَتْ شَقاشِقُ الشَّیاطِینِ، وَ طاحَ وَشِیظُ النِّفاقِ، وَانْحَلَّتْ عُقَدُ الْکُفْرِ وَ الشِّقاقِ وَفُهْتُمْ بِکَلِمَةِ الاِْخْلاصِ فِی نَفَر مِنَ الْبَیْضِ الْخِماصِ.
وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَة مِنَ النّارِ، مُذْقَةَ الشّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطّامِعِ، وَ قَبْسَةَ الْعَجْلانِ، وَ مَوْطِىءَ الاَْقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرَقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْوَرَقَ، اَذِلَّةً خاسِئِینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ.
فَاَنْقَذَکُمُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالى بِمُحَمَّد(صلى الله علیه وآله) بَعْدَ اللَّتَیا وَ الَّتِی، بَعْدَ اَنْ مُنِیَ بِبُهَمِ الرِّجالِ وَ ذُؤْبانِ الْعَرَبِ وَ مَرَدَةِ اَهْلِ الْکِتابِ، کُلَّما اَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ اَطْفَأَهَا اللهُ، اَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیْطانِ، اَوْ فَغَرَتْ فاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَذَفَ اَخاهُ فِی لَهَواتِها، فَلا یَنْکَفِأُ حَتّى یَطَأَ صِماخَها بِاَخْمَصِهِ، وَ یُخْمِدَ لَهَبَها بِسَیْفِه مَکْدوداً فِی ذاتِ اللهِ، مُجْتَهِداً فِی اَمْرِ اللهِ، قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللهِ، سَیِّداً فِی اَوْلِیاءِ اللهِ، مُشَمِّراً ناصِحاً، مُجِدّاً کادِحاً وَ اَنْتُمْ فِی رَفاهِیَّة مِنَ الْعَیْشِ، وادِعُونَ فاکِهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوائِرَ، وَ تَتَوَکَّفُونَ الاَْخْبارَ وَ تَنْکُصُونَ عِنْدَ النِّزالِ، وَ تَفِرُّونَ عِنْدَ الْقِتالِ;
ترجمه:
سپس فرمود: اى مردم! بدانید من فاطمه ام! و پدرم محمّد است که صلوات و درود خدا بر او و خاندانش باد.
آنچه مى گویم آغاز و انجامش یکى است ـ و هرگز ضد و نقیض در آن راه ندارد ـ و آنچه را مى گویم غلط نمى گویم، و در اعمالم راه خطا نمى پویم.
به یقین رسولى از خود شما به سویتان آمد که رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان رؤف و مهربان است.
هر گاه نسبت او را بجویید مى بینید او پدر من بوده است، نه پدر زنان شما! و برادر پسر عموى من بوده است، نه برادر مردان شما! و چه پر افتخار است این نسب، درود خدا بر او و خاندانش باد!
آرى او آمد و رسالت خویش را به خوبى انجام داد، و مردم را به روشنى انذار کرد، از طریقه مشرکان روى بر تافت، و بر گردنهایشان کوبید، و گلویشان را فشرد ـ تا از شرک دست بردارند و در راه توحید گام بگذارند.
او همواره با دلیل و برهان و اندرز سودمند مردم را به راه خدا دعوت مى کرد.
بت ها را درهم مى شکست، و مغزهاى متکبّران را مى کوبید، تا جمع آنها متلاشى شد، و تاریکى ها برطرف گشت، صبح فرا رسید، و حق آشکار شد، نماینده دین به سخن درآمد، و زمزمه هاى شیاطین خاموش گشت.
افسر نفاق بر زمین فرو افتاد، گره هاى کفر و اختلاف گشوده شد، و شما زبان به کلمه اخلاص (لا اله الا الله) گشودید، در حالى که گروهى اندک و تهیدست بیش نبودید!
آرى شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید، و از کمىِ نفرات همچون جرعه اى براى شخص تشنه، و یا لقمه اى براى گرسنه، و یا شعله آتشى براى کسى که شتابان به دنبال آتش مى رود، بودید، و زیر دست و پاها له مى شدید!
در آن ایّام آب نوشیدنى شما متعفن و گندیده بود، و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید، و پیوسته از این مى ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند!
اما خداوند تبارک و تعالى شما را به برکت محمّد درود خدا بر او و خاندانش بعد از آن همه ذلّت و خوارى و ناتوانى نجات بخشید، او با شجاعان درگیر شد، و با گرگ هاى عرب و سرکشان یهود و نصارى پنجه در افکند، ولى هر زمان آتش جنگ را برافروختند خدا آن را خاموش کرد.
و هر گاه شاخ شیطان نمایان مى گشت و فتنه هاى مشرکان دهان مى گشود، پدرم برادرش على(علیه السلام) را در کام آنها مى افکند، و آنها را بوسیله او سرکوب مى نمود، و او هرگز از این مأموریت هاى خطرناک باز نمى گشت مگر زمانى که سرهاى دشمنان را پایمال مى کرد و بینى آنها را به خاک مى مالید!».