تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

3. حكم اسلام درباره محارب و مفسد فى الارض

در مباحث قبل نیز گفتیم كه حكومت و قوه مجریه باید برخوردار از قدرت فیزیكى و قوه قهریه باشد تا با استفاده از آن بتواند متخلّفان را سر جاى خود بنشاند و مجرمان را مجازات كند و باید براى این مقصود به قوه قهریه توسّل جست. اگر چنین قوه‌اى در اختیار دولت اسلامى نباشد، در سطح جامعه مقرّرات و قوانین اسلامى ضمانت اجرایى نخواهد داشت. این چیزى است كه بجز آنارشیست‌ها و كسانى كه اصلا وجود حكومت را لازم نمى‌دانند، همه
( صفحه 252 )
نظامهاى دنیا پذیرفته‌اند و همگى قوه قهریه را براى دولت لازم مى‌دانند. پس دولت اسلامى، براى حفظ امنیّت و نظام جامعه و نیز براى اجراى احكام و حدود الهى و قوانین جزایى اسلام، باید از قوه قهریه استفاده كند. همچنین اگر عده‌اى علیه نظام اسلامى قیام كردند و دست به آشوب و اغتشاش زدند، دولت موظّف است كه با توسّل به قوه قهریه آشوبگران را سر جاى خود بنشاند.
گفتیم كسانى كه آزادى را مطلق و بدون حد و مرز و به عنوان یك ارزش استثناناپذیر مطرح مى‌كنند، و در مقابل، خشونت را به عنوان یك ضدّ ارزش مطلق قلمداد مى‌كنند و مى‌گویند: حتّى در مقابل كسانى كه علیه نظام قیام مى‌كنند و دست به خشونت مى‌زنند، نباید خشونت نشان داد و باید با مهربانى، رأفت و رحمت الهى و اسلامى با آنها برخورد كرد؛ بى‌شك نگرش آنان نادرست است و اگر در مقابل مجرمان و متخلّفان برخورد جدّى و قاطعى صورت نگیرد و در موارد لزوم، از قوه قهریه و زور و خشونت استفاده نشود، زمینه براى تكرار آشوب‌ها و جنایات فراهم مى‌آید. حتّى ممكن است كسانى از چنین موضعى تفسیر غلط داشته باشند و وقتى گفته مى‌شود كه در مقابل آشوبگران و كسانى كه مساجد را به آتش كشیدند و چادر از سر خانمها برداشتند و اموال مردم را آتش زدند و رعب و وحشت ایجاد كردند، باید با لبخند و عطوفت و مهربانى برخورد كنیم، این را چراغ سبزى براى آشوبگران تلقّى مى‌كنند كه شما مجدداً مى‌توانید دست به آشوب و اغتشاش بزنید! این تلقّى و برداشت، ناصحیح و مطابق با اسلام نیست. اسلام دستور مى‌دهد كه درباره محارب و مفسد فى‌الارض مجازات سختى اعمال گردد.
به طور كلى تخلّف از مقرّرات دولتى و توسّل به خشونت گاهى جنبه فردى دارد و گاهى جنبه عمومى و اجتماعى. جنبه عمومى و اجتماعى آن در صورتى است كه یك گروه متشكّل و سازمان‌یافته‌اى دست به قیام مسلّحانه علیه حكومت بزنند. در فقه از این گروه به «بُغاة» و «اهل بَغْى» تعبیر شده است. یكى از اقسام جهاد اسلامى كه در اسلام مطرح شده، جهاد با این دسته؛ یعنى، جنگ با اهل بغى است. اگر كسانى در گروههاى سازمان‌یافته، علیه حكومت اسلامى، قیام مسلّحانه كردند، باید با آنها جنگید، تا تسلیم حكومت اسلامى شوند و نباید با آنان سازش
( صفحه 253 )
كرد. یك وقت توسّل به خشونت علیه حكومت و قیام علیه مقرّرات حكومت، سازمان یافته و گروهى نیست، بلكه در قالب حركت‌هاى فردى است و یك نفر و یا دو نفر با استفاده از اسلحه گرم و یا سرد امنیّت جامعه را مختل مى‌كنند و به اموال و ناموس مردم تجاوز مى‌كنند و به ایجاد رعب و وحشت مى‌پردازند. در فقه اسلامى این افراد «محارب» شناخته مى‌شوند. در مقابل محارب لازم نیست لشكركشى شود، بلكه این افراد در دادگاه اسلامى محكوم به مجازات مى‌شوند و دولت اسلامى موظّف به اجراى حكم قاضى اسلامى است.
بر حسب تشخیص قاضى، یكى از چهار حكمى كه اسلام درباره محارب و مفسد فى‌الارض تعیین كرده اجرا مى‌گردد: 1. یا او را به دار مى‌آویزند 2. یا او را با شمشیر و یا گلوله اعدام مى‌كنند 3. یا دست راست با پاى چپ و یا دست چپ با پاى راست او را مى‌برند 4. یا او را از كشور اسلامى تبعید مى‌كنند:
«إِنَّمَا جَزَاؤُ الَّذِینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِى الاَْرْضِ فَسَاداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَف أَوْ یُنْفَوا مِنَ الاَْرْضِ ذلِكَ لَهْمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْیَا وَلَهُمْ فِى الاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ.»(51)
كیفر آنها كه با خدا و پیامبرش به جنگ بر مى‌خیزند و اقدام به فساد در روى زمین مى‌كنند، (با تهدید اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى‌برند،) فقط این است كه اعدام شوند، یا به دار آویخته گردند یا دست و پاى آنها، به عكس یكدیگر، بریده شوند؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایى آنها در دنیاست، و در آخرت مجازات عظیمى خواهند داشت.
پس كسانى كه به آشوب و شورش علیه حكومت و نظام اسلامى دست زدند، محارب و مفسد فى الارض هستند و باید مجازات اسلامى در حقّ آنها اجرا گردد و به هیچ وجه كیفر و مجازات اسلامى برداشته نشده است. كسانى كه مخالف فرهنگ اسلامى هستند مى‌گویند مجازات و احكام اسلامى خشونت‌آمیز است و به طور كلّى هر رفتار خشونت‌آمیز محكوم است. ما در بحثى كه در ارتباط با خشونت ارائه دادیم، گفتیم همان‌طور كه آزادى مطلق
( صفحه 254 )
مطلوب و ستوده نیست، مطلق خشونت نیز مذموم و محكوم نیست. بلكه برخى از خشونت‌ها روا و لازم است و باید در مقابل كسانى كه به خشونت متوسّل مى‌شوند، با خشونت رفتار گردد والاّ اگر با آنان با مدارا و رأفت رفتار شود، بواقع به آنان چراغ سبز نشان داده شده كه مى‌توانند دوباره دست به آشوب و اغتشاش بزنند و زمینه براى اقدامات بعدى آشوبگران فراهم مى‌آید.