تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

1. نهضت مشروطیّت و آغاز ترویج ارزشهاى غربى

در مباحث طرح‌شده پیرامون «نظریه سیاسى اسلام» ضمن تبیین دیدگاههاى اسلام، به برخى از لغزشگاه‌هایى كه بر اثر نفوذ فرهنگ الحادى غرب در جامعه ما پدید آمده، اشاره كردیم و روى عواملى كه موجب لغزش گشته‌اند تكیه داشتیم، تا مردم ما، بخصوص جوانان عزیز و آینده‌سازان و وارثان این انقلاب، به آن لغزشها مبتلا نگردند. از جمله لغزشگاههایى كه در بحث پیشین نیز بدان پرداختیم، مبحث آزادى و دموكراسى است.
از آغاز نهضت مشروطیّت به این سو كه ارتباط فرهنگى ما با غرب گسترده‌تر گشت، فراماسون‌ها و غربزدگان مفاهیم و ارزشهایى را كه در غرب رایج بودند و داراى رویه‌ها و ابعاد گوناگونى بودند، به عاریت گرفتند و به ترویج آنها در جامعه اسلامى ما پرداختند. البته به دلایلى زمینه رواج آن مفاهیم ـ از جمله مفهوم آزادى و مفهوم دموكراسى ـ در جامعه ما فراهم بود: از آنجا كه مردم ما از ظلم و ستم درباریان خودكامه و مستبد به تنگ آمده بودند، براحتى به نداى آزادى پاسخ مى‌دادند و وقتى كسانى شعار آزادى سر مى‌دادند، مردم با آغوش باز از آن استقبال مى‌كردند و در نتیجه، آن شعار تبدیل به یك شعار همگانى و مردمى شد و طرفدارى از آزادى و آزادى‌خواهى مقبولیّت عام یافت. البته آنچه مردم به دنبال آن بودند، آزادى از قید حكومت‌هاى خودكامه و مستبد و مخالف ارزشهاى اسلامى بود. ولى آنچه غربزدگان و دست‌پروردگان غرب دنبال مى‌كردند، بُعد و رویه دیگر آن مفهوم؛ یعنى، آزادى از قید اسلام بود. آنها در پرتو آن شعار و ترویج مفهوم آزادى درصدد بودند كه مردم را از اسلام دور كنند، تا دیگر پایبند قوانین و مقرّرات و ارزشهاى اسلامى نباشند.
( صفحه 250 )
همچنین مردمى كه از حكومت زورمداران، خوانین و فئودال‌ها به تنگ آمده بودند، از شعار دموكراسى استقبال كردند و در پرتو آن خواهان حاكمیت مردم بر سرنوشت خویش بودند، نه این كه حاكمان زورمدار، سرمایه‌داران و فئودال‌ها سرنوشت آنها را رقم زنند. این آن بُعد و برداشتى بود كه مورد قبول و پذیرش جامعه ما قرار گرفت. اما كسانى كه این مفهوم را به طور عام ترویج مى‌كردند و به تقدیس و پرستش این ارمغان غرب مى‌پرداختند و دیگران را نیز به پرستش آن دعوت مى‌كردند، هدفشان از طرح شعار دموكراسى این بود كه ارزشهاى اسلامى كنار نهاده شود و دین از عرصه حیات سیاسى جامعه حذف گردد و آراء و خواست مردم جایگزین ارزشهاى اسلامى و مذهبى گردد. كسانى كه به این هدف پلید غرب‌زدگان و فرماسون‌ها واقف نبودند، به طور مطلق این شعار را مى‌پذیرفتند؛ اما كسانى كه دوراندیش و تیزبین بودند، عكس‌العمل نشان دادند و در راه روشن‌كردن مردم و آگاهانیدن آنان نسبت به توطئه عناصر خودفروخته حتّى حاضر شدند جانشان را فدا كنند و با همه وجود اعلان كردند كه آزادى و دموكراسى مطلق كه حتّى مستلزم مخالفت با اسلام و مقرّرات اسلامى باشد، از دیدگاه اسلام و شریعتْ مطرود و محكوم است.
جُرم شهید شیخ فضل‌الله نورى(قدس سره) این بود كه با دموكراسى و مشروطه غربى كه ارزشهاى دینى و الهى را نادیده مى‌گرفت مخالفت مى‌كرد و در برابر مشروطه مطلقه، مشروطه مشروعه را مطرح مى‌كرد. او مى‌گفت: ما مشروطه را به طور مطلق نمى‌پذیریم و مشروطه‌اى را مى‌پذیریم كه موافق شرع و احكام و قوانین اسلامى باشد، ولى دیگران دم از مشروطه مطلقه زدند و برایشان مهم نبود كه موافق شرع باشد و یا نباشد؛ و براى پیشبرد هدف ننگین خویش آن روحانى عالى مقام را به اتّهام طرفدارى از استبداد و مخالفت با مشروطه به دار آویختند و به شهادت رساندند. البته این جدال و كشمكش بین اصولگرایان و اسلام‌خواهان از یك سو، و دگراندیشان و غرب‌زدگان از سوى دیگر، تاكنون ادامه دارد.