تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

2. پاسخ شبهه مذكور و بیان دیدگاه اسلام درباره شكل حكومت

متأسفانه، این شبهات گاهى صریحاً و گاهى تلویحاً در روزنامه‌ها، مجلّات و حتّى در میزگردهایى كه برگزار مى‌شود مطرح مى‌گردد و رادیوها و رسانه‌هاى بیگانه و خارجى روى آن مانور مى‌دهند و بر اساس آنچه در روزنامه‌ها و مقالات خودمان طرح مى‌گردد، حكومت اسلامى ایران را تناقض‌آمیز و به عنوان استبداد دینى معرفى مى‌كنند. بر این اساس، ضرورت دارد كه این مسائل را شفاف‌تر مطرح كنیم و ریشه آنها را از دیدگاه اسلامى بررسى كنیم.
آیا وقتى ما مى‌گوییم نظام ما «جمهورى اسلامى» است، اسلامى‌بودن نظام اقتضاء مى‌كند كه شكل و ساختار حكومت از طرف خداوند تعیین شده باشد و در قرآن و روایات و لااقل در سیره پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) معرفى شده باشد؟ و اگر اسلامى‌بودن نظام به این نیست كه ساختار آن از سوى خداوند معرفى شده باشد ـ چنانكه شواهد دلالت بر این دارد كه ساختار نظام را خداوند معین نكرده است ـ پس ملاك اسلامى‌بودن نظام چیست؟ در این
( صفحه 156 )
زمینه بحثهاى فراوانى مى‌توان ارائه داد و آنچه را كه عرض كردیم جهت توجه‌دادن افراد به اهمیت بحث و نیز به مغالطه‌ها و تفسیرهاى نابجا و ناصوابى است كه عده‌اى ارائه مى‌دهند و موجب انحراف ناآگاهان مى‌شوند. با دقت در مباحثى كه بیان مى‌شود مطالب براى افراد حلّ و قابل هضم مى‌گردد و دیگر القائات دیگران و وسوسه‌هاى شیطان تأثیرى بر جاى نخواهد گذاشت.
هیچ كس مدعى نیست كه اسلام شكل و ساختار مشخّصى را براى حكومت تعیین كرده است. نه در قرآن، نه روایات، نه در سیره و رفتار عملى معصومان، و نه در كلام امام راحل(قدس سره) و مقام معظم رهبرى و سایر رهبران نظام ادعا نشده كه حكومت اسلامى حكومتى است كه ساختار و سلسله مراتب آن از سوى خداوند و اولیاى دین تعیین شده است و مثلا اسلام دستور داده است كه ولى فقیه در رأس هرم قدرت قرار گیرد و پس از او رئیس جمهور دومین قدرت محسوب گردد و باید قواى سه‌گانه از یكدیگر تفكیك شوند. پس وقتى ملاك اسلامى‌بودن نظام به این نیست كه ساختار حكومت، تشكیلات حكومتى و تفكیك قوا از طرف خداوند تعیین شده باشد، باید ملاك اسلامى‌بودن نظام را در جاى دیگرى جستجو كرد.