مثال دیگرى كه در مقام مقایسه با نظریه كانت تمایز و تفاوت اساسى خود را با آن نظریه بخوبى نمایان مىسازد، دیدگاه اسلام درباره عبادت و تصویر مراتب ارزشى براى آن است؛ و در این بین برترین و والاترین عبادت، عبادتى است كه فقط به جهت محبت و عشق به خداوند و شكرگذارى به درگاه او انجام پذیرد. همان عبادتى كه امیر مؤمنان(علیه السلام)انجام مىداد و در یكى از مناجاتهاى خویش در وصف آن فرمود:
«إِلهى مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لاَ طَمَعاً فِى ثَوَابِكَ وَلكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ.»(13)
پروردگارا، من تو را از روى ترس از عقابت و چشمداشت به پاداشت عبادت نكردم، بلكه تو را شایسته پرستش یافتم و به عبادتت پرداختم.
در جاى دیگر حضرت عبادتكنندگان را به سه دسته تقسیم مىكنند:
«إِنَّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْمَاً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الاَْحْرارِ.»(14)
مردمى خدا را به امید بخشش پرستیدند، این پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند و این عبادت بردگان است، و گروهى وى را براى سپاس پرستیدند و این پرستش آزادگان است.
( صفحه 102 )
حضرت در بیان خویش برترین و والاترین عبادت را عبادتى مىدانند كه فقط براى سپاس و شكر خداوند انجام پذیرد و خواست اسلام این است كه همه مؤمنان به چنین عبادتى روى آورند، اما روشن است كه همه از چنان مقام، قابلیت و همّتى برخوردار نیستند كه به چنین عبادتى رهنمون شوند. چنین عبادتى تنها از اولیاى خالص خدا ساخته است كه مقام آنها تا آن حدّ تعالى یافته كه محو جمال پروردگار خویش شدهاند و اگر آنها را به جهنم نیز ببرند، باز از عبادت و مناجات با او دست نمىكشند. یا اگر آنها را از بهشت محروم كنند، باز عبادت خدا را ترك نمىكنند. بىشك این افراد بقدرى اندك و كمشمارند كه به زحمت مىتوان در هر یك میلیون نفر یكى دو نفر از آنها را یافت.
حال اگر ما نظریه «همه یا هیچ» كانت را بپذیریم و معتقد گردیم كه خیر اخلاقى وقتى تحقق مىیابد كه عمل برخوردار از همه شرایط و قابلیتها باشد و ذرّهاى از شرایط كاسته نشود، باید بگوییم كه عبادت وقتى مقبول است كه به عالىترین درجه برسد و تنها به جهت سپاس پروردگار انجام پذیرد؛ یعنى، تنها عبادت اولیاى خالص خدا پذیرفته است، نه عبادت كسانى كه به طمع بهشت و یا از روى ترس از عذاب خداوند را پرستش مىكنند. اما چنانكه روشن شد، اسلام این دیدگاه تنگنظرانه و محدود را نمىپذیرد و براى ایجاد سهولت براى بندگان خدا و رفع زحمت و سختى از آنها، هم براى عبادت و هم سایر وظایف مراتبى را در نظر گرفته است، مراتبى كه از كمترین قابلیّتها و شرایط؛ یعنى، برخوردار از حدّاقل نصاب ارزشمندى شروع مىشود، تا عالىترین درجه و مراتب كه همه قابلیّتها و شرایط را در خود گرد آورده است و رهیافت به آن درجه موجب نیل به عالىترین مدارج انسانى و الهى است. مانند عبادت اشخاصى چون امیر مؤمنان(علیه السلام) و شاگردان مكتب او كه به فرازناى معرفت و به عالىترین مقامات نائل گشتهاند، به عالىترین مرتبه بندگى خدا رسیدهاند؛ اما كسانى كه فروتر از آنها هستند و به مقامات پایینترى رسیدهاند و به شوق رسیدن به پاداش و ثواب عبادت مىكنند، باز عبادتشان مقبول خداوند است. همچنین كسانى كه از این دسته نیز فروترند و از روى ترس از عذاب جهنم عبادت مىكنند، عبادتشان پذیرفته است و مرتبه و سطحى از ارزش را دارد.
( صفحه 103 )