تربیت
Tarbiat.Org

نظریه سیاسی اسلام جلد دوم
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

2. حكومت، نیاز دائمى و همیشگى جوامع بشرى

گذشته از بافت و ساختار دولت و گونه‌هاى مختلف آن كه در محلّ خود مورد بررسى قرار مى‌گیرند، چنانكه در جلسه قبل اشاره داشتیم، همه نظریه‌پردازان سیاسى بر احتیاج جامعه به دولت اتفاق نظر دارند و آن را ضرورى مى‌شمرند. تنها آنارشیست‌ها اعتقادى به ضرورت حكومت براى جامعه ندارند. این گروه كه در بین فلاسفه قدیم یونان طرفدارانى داشتند معتقد بودند كه اگر مردم قوانین را بشناسند و با تعهّد اخلاقى به آن عمل كنند، نیازى به حكومت نخواهد بود. بى‌شك این تئورى هیچ وقت و در هیچ جا پیاده نشد و در مقابل آن، براى همه جوامع عملا ضرورت حكومت احساس مى‌شد و كماكان احساس مى‌شود.
براى این كه نظریه ضرورت حكومت از لحاظ نظرى براى مردم ما آشكارتر گردد و آنها از دام پاره‌اى از مغالطه‌ها برهند، متذكّر مى‌شویم كه نظریه فوق كه تقریباً اتفاقى است بر شناخت واقعیّات جامعه انسانى مبتنى مى‌گردد. توضیح این كه: یك وقت كسى چشم از طبیعت، روحیات، تحوّلات جامعه و واقعیت‌ها مى‌پوشد و در فضاى تنگ و بسته ذهن خود به تجزیه و تحلیل مى‌پردازد و انسانها را چونان فرشتگانى مى‌بیند كه به دنبال خیر و خوبى‌ها و فضایل‌اند و از سرشتى پاك برخوردارند. در نظر او اگر نظام تعلیم و تربیت صحیح گسترش یابد و به گونه‌اى مردم از تربیت اخلاقى برخوردار گردند كه با انگیزه اخلاقى خود متعهّد به قانون و عمل بر طبق آن گردند و از آن تخلّف نكنند، و همچنین اگر قوانین صحیح و مصالح جامعه و فرد و نیز مضارّ و مفاسد روى‌گردانى از قانون، براى مردم تبیین شود و انتخاب را به عهده خودشان واگذاریم، دیگر كسى رو به فساد نمى‌رود و همه بر اساس قوانین عمل مى‌كنند. درست به مانند كسى كه مى‌داند غذایى مسموم است و از تناول آن خوددارى مى‌كند، مردم نیز
( صفحه 35 )
به كارى دست مى‌زنند كه به صلاح آنهاست و از كارى كه به ضرر آنها و جامعه‌شان هست خوددارى مى‌كنند. در این صورت، دیگر نیازى نیست كه با قوه قهریه و با فشار قوانین را بر مردم تحمیل كرد!
شكّى نیست كه تصوّر فوقْ خام و خیال‌پردازانه است. كسانى كه واقعیت‌هاى زندگى انسان و واقعیت‌هاى جامعه انسانى را مى‌شناسند و كسانى كه به تاریخ بشریّت و جوامع گذشته و حال آگاهند، هیچ گاه احتمال نمى‌دهند كه لااقل در آینده نزدیك وضعیّتى پیش مى‌آید كه بر اثر رواج و گسترش ارزشهاى اخلاقى در بین مردم، همه به صورت خودكار كار نیك انجام مى‌دهند و گرد كار بد نمى‌گردند؛ هیچ كس دروغ نمى‌گوید، خیانت نمى‌كند، نظر سوء به مال و ناموس مردم نمى‌دوزد، تجاوز به حقوق مردم نمى‌كند، و همین طور در ارتباط با مسائل بین‌المللى نیز هیچ كشورى به همسایگان خود تجاوز نمى‌كند.