تربیت
Tarbiat.Org

اسماء حسنا، دریچه‌های نظر به حق(شرحی بر دعای سحر)
اصغر طاهرزاده

اسماء الهی

وقتی خداوند می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»؛ نظرها را به «الله» می‌اندازد و نه به ذات و می‌فرماید: «الله» اسماء حسنا‌یی دارد و از هر اسمی، عالی‌ترین نحوه‌ی آن نزد خدا است و شما خدا را به آن اسماء بخوانید. اسماء خدا مثل «حیّ»، «قیّوم»، «جلال»، «جمیل»، «نور»، «عظمت»، «عزت» و ...می‌باشد؛ یعنی حیّ و قیّوم و جلالِ خدا، اسم خدا است. این با آنچه ما در محاورات به‌کار می‌بریم فرق می‌کند. اسم خدا «عظمت» است، «جلال» است، «جمال» و «نور» و «بهاء» است. وقتی می‌گوییم «جلال» اسم خدا است یعنی حق با این صفت تجلی کرده است.
در این عالم فقط «حق» در صحنه است، مگر می‌شود غیر حق چیز دیگری هم در عالم باشد؟ منتها یک وقت عالَم آینه‌ی نمایش حق است و یک وقت حق محل تجلی عالم می‌باشد که بحث خواهد شد. سالک به جایی می‌رسد که حق را می‌بیند و هرچیزی را در آینه‌ی حق می‌نگرد. در دعای سحر روشن می‌شود که حق در صحنه است، به اسماء خاص. حق در صحنه است به جلوه‌ی جلال. نه این‌که یک خدا داریم و یک اسم، بلکه «اسم» همان ذات است در صفت خاص که اصطلاحاً «اسم»می‌گویند. پس وقتی می‌گوئیم جلالِ حق یعنی حق به جلوه‌ی جلال. زیرا حق جلوه دارد و جلوات او همان اسماء است، مثل این میز نیست که جلوه ندارد، در اصطلاح فلاسفه اشیایی مثل میز و دیوار را «ماهیات» می‌گویند که برعکس «وجود» جلوه ندارند.