تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 1
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

قرآن بسوى امام هدایت مى‏كند

بَابُ أَنَّ الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلْإِمَامِ
1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِیَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمانُكُمْ قَالَ إِنَّمَا عَنَى بِذَلِكَ الْأَئِمَّةَ ع بِهِمْ عَقَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَیْمَانَكُمْ‏
@@اصول كافى جلد 1 صفحه: 314 روایه: 1 @*@
ترجمه :
حسن بن محبوب گوید: از حضرت رضا(علیه السلام) راجع بقول خداى عزوجل پرسیدم (آیه 33- سوره 4) «همه را در تركه پدران و مادران خویشان، بستگانى قرار داده‏ایم و كسانى را كه با آنها دست (بیعت یا پیمان) داده‏اید،» (بهره آنها را بدهید) حضرت فرمود: مقصود ائمه علیه السلام باشند كه خداى عزوجل پیمان شما را با ایشان بسته است.
شرح :
ظاهر آیه شریفه و تفسیر آن، راجع بارث بردن اولاد از پدر و مادر و خویشان و بستگان از یكدیگر است كه در آخر آیه شریفه ذكر شد و آن بمعنى رابطه همسرى یا ضامن جریرة و یا امامت است كه فقهاء در كتاب ارث تفصیل داده‏اند و ارث بردن امام در صورتى است كه براى میت هیچگونه وارثى نباشد و اما تأویل و باطن آیه شریفه را كه حضرت بیان مى‏فرماید، تطبیق نمودن عقد ایمان است با حق معنوى امامت یعنى نظر باینكه بین امام و مأموم رابطه ولایت و دست بیعت و پیمان فرمانبردارى هست، خدایتعاى مى‏فرماید:
این حق امام را ادا كنید یعنى از او اطاعت و پیروى كنید.
2- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَیْلٍ النُّمَیْرِیِّ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَى إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ قَالَ یَهْدِی إِلَى الْإِمَامِ‏
@@اصول كافى جلد 1 صفحه: 314 روایه: 2@*@
ترجمه :
امام صادق علیه السلام راجع بقول خدایتعالى (9 سوره 17) «همانا این قرآن بدانچه استوارتر است، راهنمائى كند» فرمود: بسوى امام راهنمائى مى‏كند (مانند آیاتى كه در ابواب گذشته و آینده بوجود امام علیه السلام تأویل شده است و نیز از نظر آیات مشكل و متشابه قرآن كه وجود مفسر و شارح بصیرى را طلب مى‏كند و آن غیر از امام نتواند بود)