بَابُ أَنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَیْنِ یَنْفُثُ فِیهِمَا الْمَلَكُ وَ الشَّیْطَانُ
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا مِنْ قَلْبٍ إِلَّا وَ لَهُ أُذُنَانِ عَلَى إِحْدَاهُمَا مَلَكٌ مُرْشِدٌ وَ عَلَى الْأُخْرَى شَیْطَانٌ مُفْتِنٌ هَذَا یَأْمُرُهُ وَ هَذَا یَزْجُرُهُ الشَّیْطَانُ یَأْمُرُهُ بِالْمَعَاصِى وَ الْمَلَكُ یَزْجُرُهُ عَنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ
@@اصول كافى جلد3 صفحه: 366 روایة:1@*@
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: قلبى نیست جز آنكه دو گوش دارد، بر سر یكى از آندو فرشتهایست راهنما و بر سر دیگرى شیطانیست فتنهانگیز، این فرمانش دهد و آن بازش دارد. شیطان به گناهان فرمانش دهد، و فرشته از آنها بازش دارد، و این است كه خداى عزوجل فرماید: «در جانب راست و چپ نشسته ایست، بگفتهئى زبان نگشاید، جز آنكه نزدش رقیب و عقید حاضرند، 17سوره 50».
شرح : كلمه قلب به دو معنى استمال مىشود: 1- گوشت صنوبرى شكلى كه در جانب چپ سینه قرار دارد و قسمتى از درونش مجوف است و میان آن خون سیاهى است كه منبع و سر چشمه روحست، از این رو شریفترین و مهمترین اعضاء بدنست، و بلكه زندگى و بقاء سایر اعضاءبدن باو بستگى دارد. 2- گوهر روحانى و لطیفه ربانى كه به قلب صنوبرى ارتباط و تعلقى دارد كه در بیان حقیقت و نحوه ارتباطش حكماء و فلاسفه سخن بسیارگفتهاند، ولى بعد از همه گفتهها باید گفت:
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر - ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم
در اینجا مرحوم مجلسى فرماید: و چه خوب فرماید: معرفت حقیقت قلب و صفاتش بر بیشتر مردم مخفى مانده، و ائمه ما علیهما السلام جز بكنایه و اشاره بیان نكردهاند و احتیاط این است كه ما به آنچه آنها درباره قلب بیان كردهاند اكتفا كنیم، و آنچه آنها بیان كردهاند صلاح و فساد وآفات و درجات قلب است و سپس در تكمیل و تهذیب قلب از صفات شیطانى و آراستنش به ملكات روحانى بكوشیم. پایان
مترجم گوید: به عقیده ما همان عدم بیان ائمه علیهما السلام علت طولانى و اختلافات بسیار حكما و فلاسفه شده است، مانند بسیارى از مطالب دیگر كه چون ذوات علیهما السلام براى این كه صلاح ندانسته از آن سخن به میان نیاوردهاند، بشر وارد خیالبافى و خرافات تراشى شده است،برخلاف آنچه را كه براى دنیا یا آخرت بشر مفید دانسته و بیان كردهاند كه امروز پس از گذشتن چهارده قرن و با وجود خرابكاریهاى جاعلینو محرفین آن مطالب تا حدى براى ما روشن و واضحست، مثلاً در موضوع معاد آنچهبراى انسان مفید است، این است كه بداند كردار و رفتار او حساب و كتاب و پاداش و عقاب دارد تا از ستم و تجاوز دورى كند، وقتى در قرآن و احادیث دقت مىكنیممىبینیم، هدف اصلى و لبه تیز سخن در موضوع معادهمین اصل است، ولى كتب فلاسفه و عرفا را بنگرید كه در اطراف حشر و صراط و بهشت و دوزخ چه لاطائلاتى بافتهاند، و نیز در موضوع علم خدا قرآن مجید مىگوید: یعلم خائنة الاعین و ما تخفى الصدور«خدا خیانت چشمها و آنچه را سینهها پنهان مىكنند مىداند»و نهج البلاغه مىگوید: یعلم عجیج الوحوش فى الفلوات و معاصى العباد فى الخلوات «خدا فریاد حیوانات وحشى را در بیابانها و گناه بندگانرا در خلوتها مىداند»و نیز صدها آیه و حدیث دیگر بهاین مضمون وارد شده است تا بشر را آگاه كند كه ناظرى بسیار دقیق و حساس گفتار و رفتار او را كنترل میكند، ولى فلاسفه و عرفا در موضوع علم خدا سخن ازحصولى و حضورى و اجمالى و تفصیلى و اعیان ثابته و مثلافلاطونى و صدها اصطلاح مخترع دیگر به میان مىآورد و عاقبت نتیجه آن مىشود كه مرحوم حاجى سبزوارى نقل مىكند:
قد قیل لا علم له بذاته - و قیل لا یعلم معلوماته
و مثبت لعلمه بما جمل - اما یقول انه عنه انقصل
او لیس مفصولافا ما المبتدا اما هو المعدوم ثابتاً بدا
عیناً فهذا مذهب المعتزله - او ذهناً الصوفیة ذاقائله
و همچنین تا 12 صفحه دیگر از كتاب منظومهاش به این موضوع ادامه مىدهد، ولى حتى یك سطر آن هم ناظر به هدف قرآن و حدیث نمىباشد و آن منظور عالى را تأمین نمىكند.
خواننده متتبع با اندكى تأمل در این دو مثال كه ذكر نمودیم، مىتواند مثالهاى بسیارى پیدا كند و پس از دقت، كافى گفته ما را تصدیق نماید كه: قرآن و اخبار مطالبى را مىگویند كه براى دنیا و آخرت بشر مفید باشد و مطالب بیهوده و لاطائل تنها در نوشتجات بشر خیالباف پیدا مىشود.
سپس مرحوم مجلسى از قول بعضى از محققین نقل مىكند كه: قلب مایه شرف و فضیلت انسانیت كه به سبب آن بر معضم مخلوقات برترى یافته است. به وسیله قلب خدا را مىشناسد و به صفات جمال و كمال او آشنا مىشود و در آخرت مستعد ثواب و ذحائر الهى مىگردد، پس درحقیقت قلب عالم به خدا، و عامل براى خدا و كوشا به سوى خدا و نزدیكى جوینده به خداست و اعضاء و جوارح دیگر بدن پیروان و خدمتگزاران و آلات وابزارى هستند كه قلب آنها را استخدام كرده و كار مىفرماید، وخطاب و سئوال و ثواب و عقاب خدا با قلب است پس اگر انسان قلب را شناخت خود را شناخته و چون خود را شناخت خدا را شناخته است (به نحو اختصار)
مرحوم مجلسى سپس براى هر یك از نفس و روح و عقل دو معنى ذكر میكند كه یكى از آندو با معنى دو قلب مطابقت مىكند و در این باره توضیح بسیارى میدهد مرآت؟ ج 2 ص 237.
پیداست كه مقصود از قلب در این حدیث شریف معنى دوم آنست و اثبات گوش براى آن از باب استعاره و تشبیه است و مقصود از دمیدن فرشته، الهامات و خاطرات پسندیده و خیرى است كه گاهى بدل انسان القا مىشود و مقصود از دمیدن شیطان وساوس و خیالات فاسدى است كهگاهى او را فرا میگیرد.
الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ سَعْدَانَ عَنْ أَبِى بَصِیرٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ لِلْقَلْبِ أُذُنَیْنِ فَإِذَا هَمَّ الْعَبْدُ بِذَنْبٍ قَالَ لَهُ رُوحُ الْإِیمَانِ لَا تَفْعَلْ وَ قَالَ لَهُ الشَّیْطَانُ افْعَلْ وَ إِذَا كَانَ عَلَى بَطْنِهَا نُزِعَ مِنْهُ رُوحُ الْإِیمَانِ
@@اصول كافى جلد3 صفحه: 368 روایة:2@*@
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: قلب دو گوش دارد چون بنده آهنگ گناهى كند، روح ایمان (فرشته یا عقل یا نیروى انسان) باو گوید: نكن، شیطان باو گوید بكن، و هرگاه (مشغول ارتكاب گناه شود، مثل اینكه) روى شكم زن زانیه افتاده باشد، روح ایمان از او بر كنار شود.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ أُذُنَانِ فِى جَوْفِهِ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ وَ أُذُنٌ یَنْفُثُ فِیهَا الْمَلَكُ فَیُؤَیِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَكِ فَذَلِكَ قَوْلُهُ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ
@@اصول كافى جلد3 صفحه: 368 روایة:3@*@
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: مؤمنى نیست جز آنكه قلبش از درون دو گوش دارد: گوشیكه وسواس خناس در آن دمد. 2- گوشیكه فرشته در آن دمد، و خدا مؤمن را بسبب فرشته تقویت كند، و همین است گفتار خدایتعالى: «آنها را بوسیله روحى از جانب خود تقویت كرده است 22 سوره 58».