تربیت
Tarbiat.Org

اصول کافی جلد 3
ابی‏جعفر محمد بن یعقوب کلینی مشهور به شیخ کلینی

باب: رسولخدا نخستین كسى بود كه پاسخ داد و بربوبیت خداى عزوجل اقرار نمود

بَابُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوَّلُ مَنْ أَجَابَ وَ أَقَرَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالرُّبُوبِیَّةِ
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ بَعْضَ قُرَیْشٍ قَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ سَبَقْتَ الْأَنْبِیَاءَ وَ أَنْتَ بُعِثْتَ آخِرَهُمْ وَ خَاتَمَهُمْ فَقَالَ إِنِّی كُنْتُ أَوَّلَ مَنْ آمَنَ بِرَبِّى وَ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ حَیْثُ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ فَكُنْتُ أَنَا أَوَّلَ نَبِیٍّ قَالَ بَلَى فَسَبَقْتُهُمْ بِالْإِقْرَارِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
@@اصول كافى جلد3 صفحه: 16 روایة:1 @*@
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: بعضى از مردم قریش برسولخدا صلى الله علیه و آله عرضكردند: بچه سبب (رتبه و مقامت) از پیغمبران دیگر پیش افتاد در صورتیكه در آخر و پایان آنها مبعوث گشتى؟ فرمود: من نخستین كسى بودم كه بپروردگارم ایمان آوردم و نخستین كسى بودم كه پاسخ گفتم، زمانیكه خدا از پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت كه مگر من پروردگار شما نیستم؟ در آنجا من نخستین پیغمبرى بودم كه گفتم: چرا، پس من در اقرار بخداى عزوجل بر آنها پیشى گرفتم (از اینرو در مقام و رتبه از آنها پیش افتادم).
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّى لَأَرَى بَعْضَ أَصْحَابِنَا یَعْتَرِیهِ النَّزَقُ وَ الْحِدَّةُ وَ الطَّیْشُ فَأَغْتَمُّ لِذَلِكَ غَمّاً شَدِیداً وَ أَرَى مَنْ خَالَفَنَا فَأَرَاهُ حَسَنَ السَّمْتِ قَالَ لَا تَقُلْ حَسَنَ السَّمْتِ فَإِنَّ السَّمْتَ سَمْتُ الطَّرِیقِ وَ لَكِنْ قُلْ حَسَنَ السِّیمَاءِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ سِیماهُمْ فِى وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ قَالَ قُلْتُ فَأَرَاهُ حَسَنَ السِّیمَاءِ وَ لَهُ وَقَارٌ فَأَغْتَمُّ لِذَلِكَ قَالَ لَا تَغْتَمَّ لِمَا رَأَیْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِكَ وَ لِمَا رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ سِیمَاءِ مَنْ خَالَفَكَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا أَرَادَ أَنْ یَخْلُقَ آدَمَ خَلَقَ تِلْكَ الطِّینَتَیْنِ ثُمَّ فَرَّقَهُمَا فِرْقَتَیْنِ فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ كُونُوا خَلْقاً بِإِذْنِى فَكَانُوا خَلْقاً بِمَنْزِلَةِ الذَّرِّ یَسْعَى وَ قَالَ لِأَهْلِ الشِّمَالِ كُونُوا خَلْقاً بِإِذْنِى فَكَانُوا خَلْقاً بِمَنْزِلَةِ الذَّرِّ یَدْرُجُ ثُمَّ رَفَعَ لَهُمْ نَاراً فَقَالَ ادْخُلُوهَا بِإِذْنِى فَكَانَ أَوَّلَ مَنْ دَخَلَهَا مُحَمَّدٌ ص ثُمَّ اتَّبَعَهُ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ أَوْصِیَاؤُهُمْ وَ أَتْبَاعُهُمْ ثُمَّ قَالَ لِأَصْحَابِ الشِّمَالِ ادْخُلُوهَا بِإِذْنِى فَقَالُوا رَبَّنَا خَلَقْتَنَا لِتُحْرِقَنَا فَعَصَوْا فَقَالَ لِأَصْحَابِ الْیَمِینِ اخْرُجُوا بِإِذْنِى مِنَ النَّارِ لَمْ تَكْلِمِ النَّارُ مِنْهُمْ كَلْماً وَ لَمْ تُؤَثِّرْ فِیهِمْ أَثَراً فَلَمَّا رَآهُمْ أَصْحَابُ الشِّمَالِ قَالُوا رَبَّنَا نَرَى أَصْحَابَنَا قَدْ سَلِمُوا فَأَقِلْنَا وَ مُرْنَا بِالدُّخُولِ قَالَ قَدْ أَقَلْتُكُمْ فَادْخُلُوهَا فَلَمَّا دَنَوْا وَ أَصَابَهُمُ الْوَهَجُ رَجَعُوا فَقَالُوا یَا رَبَّنَا لَا صَبْرَ لَنَا عَلَى الِاحْتِرَاقِ فَعَصَوْا فَأَمَرَهُمْ بِالدُّخُولِ ثَلَاثاً كُلَّ ذَلِكَ یَعْصُونَ وَ یَرْجِعُونَ وَ أَمَرَ أُولَئِكَ ثَلَاثاً كُلَّ ذَلِكَ یُطِیعُونَ وَ یَخْرُجُونَ فَقَالَ لَهُمْ كُونُوا طِیناً بِإِذْنِى فَخَلَقَ مِنْهُ آدَمَ قَالَ فَمَنْ كَانَ مِنْ هَؤُلَاءِ لَا یَكُونُ مِنْ هَؤُلَاءِ وَ مَنْ كَانَ مِنْ هَؤُلَاءِ لَا یَكُونُ مِنْ هَؤُلَاءِ وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ نَزَقِ أَصْحَابِكَ وَ خُلُقِهِمْ فَمِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الشِّمَالِ وَ مَا رَأَیْتَ مِنْ حُسْنِ سِیمَاءِ مَنْ خَالَفَكُمْ وَ وَقَارِهِمْ فَمِمَّا أَصَابَهُمْ مِنْ لَطْخِ أَصْحَابِ الْیَمِینِ‏
@@اصول كافى جلد3 صفحه: 17 روایة:2 @*@
ترجمه :
عبد الله بن سنان گوید: بامام صادق (ع) عرضكردم:من بعضى از اصحاب خود (شیعیان) را مى‏بینم كه بیخردى و تندى و سبكى عارضش شود. از اینجهت بشدت اندوهگین میشوم و مخالف خود (غیر شیعه) را نیكو روش مى‏بینم. فرمود: نیكو روش نگو، زیرا مقصود از روش طریقه (كیش و مذهب) است، بلكه بگو نیكو سیما، زیرا خداى عزوجل میفرماید: «سیماى آنها در رخسارشان از اثر سجده است 29 سوره 48 -» عرضكردم: او را نیكو سیماء و داراى وقار میبینم و از آنجهت اندوهگین میشوم.
فرمود: از سبكى كه در اصحابت و سیماء نیكى كه در مخالفینت میبینى اندوهگین مباش، زیرا خداى تبارك و تعالى چون خواست آدم را بیافریند، آن دو طینت را آفرید، سپس آنها را دو نیمه كرد و باصحاب یمین فرمود: باذن من آفریده شوید، آنها مخلوقى گشتند مانند مورچگان كه میشتافتند و باهل شمال فرمود: باذن من آفریده شوید، آنها مخلوقى گشتند مانند مورچگان كه براه خود میرفتند (آهسته و كند میرفتند) سپس براى آنها آتشى بر افراشت و فرمود: باذن من بآن در آئید، نخستین كسى كه بآتش در آمد، محمد صلى الله علیه و آله بود، سپس پیغمبران اوالولعزم دیگر و اوصیاء و پیروانشان از پى او در آمدند آنگاه باصحاب شمال فرمود: باذن من بآن در آئید، گفتند: پروردگارا! ما را آفریدى تا بسوزانى؟! و نافرمانى كردند، سپس باصحاب یمین فرمود: باذن من از آتش خارج شوید، بى‏آنكه آتش بآنها جراحتى رساند و در آنها تأثیرى گذارد (خارج شدند).
چون أصحاب شمال آنها را دیدند، گفتند: پروردگارا! اصحاب خود را سالم میبینم، از ما در گذر و امر فرما داخل شویم، فرمود: از شما در گذشتم، داخل شوید، چون نزدیك رفتند و افروختگى آتش بآنها رسید، برگشتند و گفتند: پروردگارا! ما بر سوختن صبر نداریم و نافرمانى كردند، تا سه بار ایشانرا امر بدخول فرمود، و در هر سه بار نافرمانى كردند و برگشتند و آنها (یعنى اصحاب یمین) را سه بار امر فرمود، هر سه بار فرمان بردند و بسلامت از آتش در آمدند.
سپس بهمه آنها فرمود: باذن من گل شوید و آدم را از آن گل آفرید، پس آنها كه از این دسته باشند، از آن دسته نگردند و آنها كه از آن دسته باشند، از اینها نشوند (یعنى عاقبت اصحاب یمین سعادتمند و بهشتى گردند و اصحاب شمال با شقاوت دوزخى شوند) و هر سبكى و بدخلقى كه در اصحاب (شیعیان) مى‏بینى از برخورد آنهاست با اصحاب شمال و هر سیماى نیك و وقاریكه در مخالفینت مى‏بینى، از برخورد آنهاست با اصحاب یمین (گویا مقصود از این بر خورد همان چسبندگى و آمیختگى اجزاء گل اولیه آنهاست با یكدیگر).
توضیح :بیشتر توجیهاتى كه از قول مرحوم مجلسى در روایت 1447 ذكر شد، در این روایت جریان دارد.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ سَبَقْتَ وُلْدَ آدَمَ قَالَ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِرَبِّى إِنَّ اللَّهَ أَخَذَ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَى فَكُنْتُ أَوَّلَ مَنْ أَجَابَ‏
@@اصول كافى جلد3 صفحه: 18 روایة:3 @*@
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: از رسولخدا (ص) پرسیدند بچه علت از همه فرزندان آدم پیش افتادى؟ فرمود: زیرا من نخستین اقرار كننده بپروردگارم بودم، خدا از پیغمبران پیمان گرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت كه مگر من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا، در آنجا من نخستین پاسخ دهنده بودم (چنانچه در روایت اول این باب بیان گردید).