حضرت امیرالمؤمنین(ع) به فرزند خود میفرمایند: «اعْلَمْ یَا بُنَیَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْیَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ وَ لِلْمَوْتِ لَا لِلْحَیَاة»(19) بدان ای فرزندم كه تو براى آن جهان آفریده شدهاى نه براى این جهان، و براى نیستى در این دنیا آفریده شدهای، نه براى زندگانى جاودان، و براى مردن آفریده شدهای، نه برای زندهبودن. خداوند ما را برای این خلق کرده است که با آماده کردن خود در این دنیا، به ابدیت بپیوندیم و در آن عالم، با زندگی حقیقی خود روبهرو شویم، ولی از بس در دنیا فرو رفتهایم، یادمان میرود که کار و هدفمان چیست؛ فراموش کردهایم برای چه هدفی در این دنیا آمدهایم، میگویند: دو نفر به طرف ایستگاه قطار رفتند، وقتی به ایستگاه رسیدند، فهمیدند قطار نیمساعت پیش حرکت کرده است. برای قطار بعدی که نیمساعت دیگر میآمد بلیط تهیه کردند و تصمیم گرفتند در این فاصله در کافهی کنار ایستگاه استراحت کنند، با هم گرم صحبت شدند، وقتی سراغ قطار رفتند، متوجّه شدند که قطارشان نیم ساعت پیش رفته است، مجدداً برای نیم ساعت دیگر بلیط گرفتند و باز در کافه مشغول صحبت شدند و وقتی به خود آمدند که قطار 10 دقیقه پیش حرکت کرده بود. مانده بودند چه کار کنند تصمیم گرفتند برای پنجاه دقیقهی دیگر که قطار میآید بلیط دیگری تهیه کنند. در این فاصله دوباره به کافه رفتند و اینبار مواظب بودند سر وقت در ایستگاه باشند یکدفعه به خود آمدند و دیدند قطار در حال عبور است. یک نفر از آنها به سرعت دوید و خود را به قطار رساند ولی دوست او وسط ایستگاه ایستاده بود و همین طور میخندید. وقتی از علّت خندهاش پرسیدند، جواب داد: آن شخص که سوار شد و رفت، آمده بود مرا بدرقه کند و من مسافر بودم، حالا او رفته و من اینجا هستم.
معنی غفلت از هدفی که برای آن آمدهایم به همین صورت است که طرف به جهت حرصِ سوارشدن رفیقش خودش سوار شد، حرصِ داشتن دنیا موجب میشود فراموش کنیم ما برای چه کاری اینجا هستیم. پیام پیامبران خدا این است که ای انسانها ! شما به این دنیا آمدهاید تا بندگی کنید و از این طریق جان خود را با پروردگار عالم آشنا نمایید و در قیامت بتوانید از اُنس با خدا بهترین بهرهها را ببرید. ولی همهی چیزهای دنیا را گرفتهایم و بندگی خدا را رها کردهایم. پروردگار ما میفرماید: «ما خَلقْتُ الجِنَّ وَ الإنسَ اِلاّ لِیعبُدوُنَ»(20) جن و انسان را خلق نکردهام مگر برای عبادت. پس هر کاری که ضدّ بندگی خدا است، ضدّ موجودیت ما است و معنی حقیقی ما را از ما میگیرد. وقتی هدف اصلی زندگی را فراموش کردیم، کمخوردن برایمان ضرر میشود، و گرسنگی بلا میگردد؛ بر عکسِ پیامبران که گرسنگی را نعمت میدانستند. رسول خدا(ص) میفرمایند: «أَفْضَلُكُمْ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى أَطْوَلُكُمْ جُوعاً وَ تَفَكُّراً»(21) برترین شما در نزد خدا كسى است كه گرسنگى بیشترى كشیده و در خداوند متعال تفكر بیشترى نموده باشد. ما نیز باید از خداوند بخواهیم گرسنگیهایی را که به پیامبرش عطا کرده است به ما نیز عطا فرماید تا زلال شویم.
یکی از عرفا میگوید: «تو لیاقت گرسنگی نداری، خداوند گرسنگی را به حبیب خودش پیامبر(ص) میدهد.»(22) آیا خداوند پیامبرش را دوست نمیداشت که این همه سختی به او داد؟ ما هدف زندگی در دنیا را فراموش کردهایم و از زندگی دنیایی انتظاراتی داریم که باید در زندگی قیامتی جستجو کنیم. عزیزان متوجه باشید که ما به این دنیا آمدهایم که مانند انبیاء به تعالی برسیم و از این دنیا برویم، آمدهایم در این دنیا تا راه ارتباط با خدا را با بندگی خالص پیدا کنیم. نمیگویم مشکلات اقتصادی نیست عرض بنده آن است که مراقب باشید هدفِ بهدنیاآمدنتان را فراموش نکنید، زیرا اگر هدف اصلی فراموش شد در تشخیص موضوعاتِ مهم به اشتباه میافتیم و چیزهایی برایمان اهمیت پیدا میکنند که ارزش واقعی ندارند و برای چیزهایی غصه میخوریم که ارزش غصهخوردن ندارند، در این صورت خودمان را باید ملامت کنیم.