آیه
وَلَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِی هَذَا الْقُرْآنِ مِن کُلِّ مَثَلٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ
قُرْآناً عَرَبِیّاً غَیْرَ ذِی عِوَجٍ لَّعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
ترجمه
و همانا ما در این قرآن (برای هدایت مردم) از هر مثالی آوردیم، تا شاید متذکّر شوند.
قرآنی عربی (و فصیح)، بیهیچ کجی، شاید مردم پرهیزکار شوند.
پیام ها
1- آن چه مهم است راهنمایی و تذکّر دادن به انسانهاست، خواه با استدلال باشد یا با مَثَل. «ضربنا للناس... من کلّ مثل»
2- تأثیر مثال در عموم مردم، از استدلال بیشتر است. «للناس»
3- هر نوع مثالی که در رابطه با تذکّر به انسان و غفلت زدایی از اوست، در قرآن آمده است. «کلّ مثل - یتذکّرون»
4- انسان دارای فطرت پاک و باورهای درونی است، ولی از آنها غافل میشود و غفلت زدایی، ضروری است. «یتذکّرون»
5 - تکرار کلمهی قرآن در دو آیه پی در پی، رمز آن است که قرآن کتابی خواندنی، پندآموز و نجاتبخش است. «هذا القرآن... قرآناً عربیّاً»
6- با توجّه به آیهی بیست و سوّم، که قرآن را احسن الحدیث نامید، معلوم میشود یکی از نشانههای بهترین سخن، داشتن مثال روشنگر و به دور از انحراف است. «کل مثل - قرآنا عربیّاً - غیر ذی عوج»
7- هر نوشتهای قابل تغییر و نیازمند تکامل است و دیر یا زود اشکالات آن ظاهر میشود (و لذا همه نویسندگان عالی مقام در مقدّمهی کتابشان از نقاط ضعف عذر خواهی مینمایند) مگر قرآن که کامل و بیاشکال است. «غیر ذی عوج»
8- تقوا، در گرو توجّه و تذکّر دائمی است. «لعلهم یتذکّرون... لعلهم یتقون»
9- در تلاشهای فرهنگی و دینی احتمال اثر کافی است و لازم نیست به تأثیر کار یقین صد در صد داشته باشیم. «لعلهم یتذکّرون»