تربیت
Tarbiat.Org

به سوی خودسازی
آیت الله محمد تقی مصباح یزدی‏‏

مقدمه

انسان از جهات گوناگون موضوع علوم گوناگون قرار می‌گیرد و درباره او بحث می‌شود. روان شناسی، جامعه شناسی، تاریخ، اخلاق و طب و حتی فیزیولوژی و بیولوژی علومی هستند که هریک از نظرگاه خاصی از انسان بحث می‌کنند. البته دانش فیزیولوژی ( اندام شناسی) و بیولوژی ( زیست شناسی) اختصاص به انسان ندارند و در فیزیولوژی، هم از اندام گیاه و درخت بحث می‌شود و هم اندام حیوان و انسان؛ و بیولوژی دانشی است که به مطالعه و بررسی همه موجودات زنده و برخوردار از حیات می‌پردازد. اما به هرحال بخشی از آن دو دانش به انسان مربوط می‌شود و انسان موضوع بحث در «فیزیولوژی انسانی» و «بیولوژی انسانی» است.
ما درباره انسان از آن نظر که موجودی کمال پذیر است بحث می‌کنیم، و درباره کمال نهایی و راه رسیدن به آن گفتگو می‌کنیم. نباید از نظر دور داشت که شیوه ها و روش های گوناگونی برای اثبات مدّعیات برگزیده می‌شود: اگر چیزی قابل تجربه حسی و علمی باشد، برای اثبات آن از روش و متد تجربی بهره گرفته می‌شود؛ اما اگر چیزی قابل تجربه حسی نباشد، در مواردی از طریق متد و استدلالات عقلی و عقلانی به اثبات می‌رسد و پاره‌ای از امور نیز تنها از طریق تعبد اثبات پذیرند. البته دسته اخیر [تعبّدیات] در چارچوبه مباحث و گزاره های دینی قرار می‌گیرد. اما از آن جهت که هریک از سه طریق مذکور با مشکلاتی مواجه هستند ـ چون یا ارائه برخی از آن‌ها در سطح عموم مخاطبان ما ممکن نیست و یا برای
﴿ صفحه 14﴾
همه قابل پذیرش نمی‌باشد و یا اصلا بحث مورد نظر ما با برخی از آن متدها و شیوه ها قابل اثبات نمی‌باشد ـ ناگزیر ما طریقی را برمی گزینیم که کاربرد عمومی و فراگیر داشته باشد.
توضیح این که: متد تجربی مربوط به اشیای خارجی است که در شعاع حس و آزمایش تجربی قرار می‌گیرند، اما بحث ما درباره نفس انسان و انگیزه ها و گرایش های آن است که در شعاع تجربه حسی واقع نمی‌شود و متعلق علم شهودی و حضوری ماست. متد عقلی و فلسفی نیز به جهت سازوکارهای دقیق و علمی و مقدمات برهانی، گرچه شیوه‌ای ارزنده است و منجر به قطع و یقین می‌شود. اما طریقی است طولانی و دشوار که فهم آن برای همه میسور نیست و تنها اندکی در شعاع درک و دریافت آن قرار می‌گیرند. هم چنین متد و روش تعبّدی را نیز محور مباحث خود قرار نمی‌دهیم و بنا نداریم که تنها از طریق گزاره های دینی و سخنان معصومان بحث خود را پی گیریم، چون در آن صورت بحث ما محدود به تعبّدیات می‌گردد که مخاطبان خاصّی را می‌طلبد. در نتیجه، ما در پی آنیم که عمومی و ساده ترین شیوه و روش را برگزینیم تا برای همه قابل پذیرش باشد.
ما می‌کوشیم که از راه تأمل در وجود خویش و یافتن عواملی که در فطرت ما برای سیر و وصول به هدف اصلی نهاده شده است و نیز شناختن جاذبه ها و کشش های باطنی و روحی که خداوند برای رسیدن به آرمان های بلند آسمانی در وجود ما به ودیعت نهاده است و هم چنین روابطی که وجود ما را با دیگران پیوند می‌دهد و به ما این امکان را می‌بخشد که با استفاده از آن‌ها و کوشش در راه تحکیم و تقویت آن‌ها خود را نیرومندتر و برای ترقی و تکامل آماده‌تر سازیم، راه بهره برداری بهتر و فزون‌تر از نیروهای درونی و امکانات بیرونی را برای رسیدن به کمال و مقصد اصلی و سعادت حقیقی بشناسیم. باشد که به یاری خدای متعال قدمی در راه تکامل خود و دیگران برداریم.
بنابراین، موضوع بحث عبارت است از: «انسان از این نظر که موجودی کمال پذیر است.» و هدف و فایده آن عبارت است از: «شناخت کمال حقیقی و راه رسیدن به آن». اسلوب بحث عبارت است از: «بررسی بینش های درونی خویش برای بازشناختن خواست ها و کنش هایی که
﴿ صفحه 15﴾
در وجود ما برای کمال نهاده شده است و هم چنین بررسی شرایطی که می‌توان از آن‌ها برای این منظور بهره برداری کرد.» برای اثبات مطالب می‌کوشیم به دریافت های وجدانی و براهین ساده عقلی اکتفا کنیم و با استفاده از روشن ترین و قطعی ترین معلومات به کشف مجهولات نایل آییم؛ و در مورد لزوم به دلیل های پیچیده عقلی و نقلی نیز اشاره‌ای خواهیم داشت.