آیه
وَمَا تَفَرَّقُواْ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَآءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ إِلَی أَجَلٍ مُّسَمّیً لَّقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ أُورِثُواْ الْکِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ
ترجمه
و (از دور پیامبران) پراکنده نشدند مگر پس از آنکه علم (به حقّانیّت آنان) برایشان حاصل شد، به خاطر روحیه کینه و حسادت که میانشان بود، و اگر سنّتِ سابق خداوند (در مورد مهلت دادن به کفّار) تا زمانی معیّن نبود، میان آنان حکم میشد (و اهل باطل هلاک میگشتند) و همانا کسانی که پس از آنان کتاب آسمانی را به میراث بردند، دربارهی آن دچار شک و تردید هستند.
نکته ها
در این آیه یک بار «جاءهم العلم» آمده و یک بار «اورثوا الکتاب» یعنی با آنکه حقّ را میدانند و وارث کتاب آسمانی هستند باز هم راه تفرقه میپیمایند.
شک، گذرگاه خوبی است ولی توقف گاه خوبی نیست. آن شکی که به طور طبیعی پیدا شود و مقدّمه تحقیق و بررسی گردد، ارزش دارد، ولی اگر شک برخاسته از لجاجت و سوء ظن و سبب رکود و بیاعتنایی شود، ضد ارزش است.
پیام ها
1- با وجود سفارش پیامبران به وحدت بازهم مردم اختلاف کردند. «لاتتفرّقوا... و ما تفرّقوا...»
2- بیشتر تفرقههایی که در دین پدید آمده است از جانب عالمان و دانشمندان است. «تفرّقوا... من بعد ما جائهم العلم»
3- سرچشمه اکثر تفرقهها حسادت و ظلم و فزونطلبی است. «و ما تفرّقوا الا... بغیاً بینهم»
4- دلیل مهلتهای الهی ربوبیّت اوست تا هر کس در سایه آزادی و فرصت، جوهره خود را نشان دهد. «سبقت من ربّک»
5 - مهلت دادن یکی از سنّتهای الهی است. «الی اجلٍ مسمّی»
6- مهلتهای الهی تا زمان معیّنی است. «الی اجلٍ مسمّی»
7- شکی که همراه با سوءظنّ باشد، شک مخرّب است. «لفی شک منه مریب»