آیه
وَإِذْ یَتَحَآجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَآؤُاْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِّنَ النَّارِ
ترجمه
و (یاد کن) آن گاه که در آتش به محاجّه (و آوردن دلیل) میپردازند، پس زیردستان به کسانی که تکبّر ورزیدند، گویند: «همانا ما پیرو شما بودیم، آیا (امروز) شما میتوانید حتّی بخشی از آتش را از ما دور کنید؟»
نکته ها
واژهی «احتجاج»، هر کجا در قرآن آمده از طرف افراد منحرف بوده است. «و اذ یتحاجّون فی النّار»
در آیات قبل سخن از قهر خداوند نسبت به آل فرعون بود، این آیات گفتگوی مستکبران و فرعونهای تاریخ را با اطرافیان و یاوران متملّق آنان در دوزخ بیان میکند. آری احساس حقارت و خود کم بینی افرادی را به جمع شدن دور طاغوتها وادار میکند ولی این امر از نظر عقل و منطق و وحی پذیرفته نیست. نظیر آنکه گاهی مشکلات زندگی افرادی را به خلافکاری وادار میکند در حالی که باید با صبر و زهد و تلاش مشکلات را حل کرد، نه با دست زدن به خلاف.
پیام ها
1- یاد گفتگوهای دوزخیان، عامل هشیاری و بیداری است. «اذ»
2- خصومت و محاجّهی دوزخیان با یکدیگر استمرار دارد. «یتحاجّون»
3- آتش دوزخ با همهی سنگینی و دردناکی، نیروی درک و فهم انسان را محو نمیکند. «یتحاجّون»
4- دوزخیان با یکدیگر احتجاجات و استمدادها دارند. «یتحاجّون فی النار»
5 - مشکلات دنیوی مجوّز سرسپردگی به طاغوت نیست، بلکه این سرسپردگی انسان را به دوزخ خواهد کشاند. «فی النار فیقول الضعفاء...»
6- در دوزخ مجرمان یکدیگر را میشناسند، دنیا را به یاد میآورند و قدرت سخن گفتن دارند. «یتحاجّون - فیقول»
7- سرانجام تقلیدها و تبعیتهای نابجا دوزخ است. «انّا کنّا لکم تبعاً»
8 - خطر آن جا است که انسان با تمام وجود پیرو باطل باشد. «تبع» (یعنی یک پارچه پیرو بودیم، بر خلاف «تابع»)
9- پیروی از باطل مشکل آفرین است؛ توجّه کنیم به دنبال چه کسی حرکت میکنیم. «انا کنا لکم تبعاً»
10- مجرم در قیامت از بی کسی، به مجرم دیگر پناه میبرد. «فهل انتم مغنون عنّا»
11- مجرم از ناچاری به تخفیف بخشی از عذاب قانع است. «نصیباً من النار»