تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر سوره لقمان
حاج شیخ محسن قرائتی

سوره 31. لقمان آیه 14

آیه
وَوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَی‏ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَلِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ
ترجمه
و ما انسان را درباره‏ی پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را حمل کرد، در حالی که هر روز ناتوان‏تر می‏شد، (و شیر دادن) و از شیر گرفتنش در دو سال است، (به او سفارش کردیم که) برای من و پدر و مادرت سپاس گزار، که بازگشت (همه) فقط به سوی من است.
نکته ها
کلمه‏ی «وَهن»، به معنای ضعف جسمانی است، چنانکه «توهین» به معنای تضعیفِ شخصیّت است.
دایره‏ی احسان، گسترده‏تر از انفاق است. احسان، شامل هر نوع محبّت و خدمت می‏شود، ولی انفاق معمولاً در کمک‏های مالی به کار می‏رود. در قرآن کریم، احسان به والدین در کنار توحید مطرح شده است. «و قَضی‏ ربّک اَلاّ تعبدوا اِلاّ ایّاه و بالوالدین احسانا»**اسراء، 23.***
در آیه مورد بحث، ابتدا درباره‏ی نیکی به والدین سفارش شده، سپس به دوران بارداری مادر اشاره کرده تا وجدان اخلاقی انسان را تحریک و بیدار کند و به او تذکّر دهد که گذشته‏ها را فراموش نکند. همواره به یاد داشته باشد که مادرش او را حمل کرد و از شیره‏ی جانش به او داد و به خاطر آسایش او از خواب و خوراک خود صرف نظر کرد که هیچ کس حاضر نبود چنین زحمت هایی را تحمّل کند. چون حقّ مادر بیشتر در معرض تضییع است و یا حقّ او بیش از پدر است، خداوند سفارش مخصوص نموده است.
والدین و فرزند، حقوق متقابل دارند، در آیه‏ی قبل موعظه پدر نسبت به فرزند مطرح شد، و در این آیه احسان و سپاس فرزند نسبت به والدین.
پیام ها
1- از سخن حقّ پیروی کنیم، چه موعظه‏ی بنده‏ی خدا باشد، «لقمان» و چه وصیّت خداوند سبحان. «وصّینا»
2- همه‏ی انسان‏ها، در هر رتبه و شرایطی که باشند مدیون والدین هستند. «وصّینا الانسان» («الانسان»، شامل همه‏ی مردم می‏شود)
3- احترام والدین، حقّی است انسانی نه فقط اسلامی، حتّی والدین کافر را باید احسان نمود. «وصّینا الانسان بوالدیه»
4- آن که زحمت بیشتری می‏کشد، باید به صورت ویژه تقدیر شود و نامش جداگانه برده شود. «والدیه - اُمّه»
5 - در فرمان‏های عمومی، باید استدلال نیز عام باشد. (چون مخاطب، همه انسان‏ها هستند، بارداری مادران مطرح است که مربوط به همه‏ی مردم است و هر انسانی مادر دارد). «حملته اُمّه»
6- به بهانه آن که کاری، وظیفه‏ی طبیعی فردی است، نباید از سپاس و احسان او، شانه خالی کنیم. (بارداری، امری طبیعی است، ولی ما مسئولیّت داریم که به مادر احترام گذاریم و از زحمات او قدردانی کنیم). «حملته اُمّه»
7- یادی از گذشته‏ها کنیم تا روحیّه‏ی شکرگزاری در ما زنده شود. «حملته اُمّه»
8 - دوران بارداری و شیردادن، از عوامل پدیدآورنده‏ی حقوق مادر بر فرزند و مهم‏ترین دوران شکل‏گیری شخصیّت فرزند است. «حملة اُمّه... و فصاله»
9- جدا کردن کودک از شیر می‏تواند در خلال دو سال باشد و واجب نیست بعد از پایان دو سال باشد. (کلمه‏ی «فصال»، به معنای بازگرفتن کودک از شیر است و «فی عامین»، نشان آن است که در لابلای دو سال نیز می‏توان کودک را از شیر گرفت، گرچه بهتر است دو سال تمام شود.)
10- تحمّل سختی در راه انجام وظیفه، سرچشمه‏ی پیدایش حقوق فوق العاده است. کسانی که با وجود ضعف و خستگی بار مسئولیّتی را بر دوش می‏کشند، حقّ بیشتری بر انسان دارند. «وهناً علی وهن»
11- سپاسگزاری از والدین، از جایگاه والایی نزد خداوند برخوردار است. «ان اشکر لی و لوالدیک» بعد از شکر خداوند، تشّکر از والدین مطرح است.
12- سرانجام همه‏ی ما به سوی خداست، پس از ناسپاسی نسبت به والدین بترسیم. «الیّ المصیر»
13- ایمان به رستاخیز، انگیزه‏ی عمل صالح از جمله احسان به والدین است. «الیّ المصیر»
14- حقِّ خداوند، بر حقّ والدین مقدّم است. «ان اشکر لی و لوالدیک» تشکّر و احسان به والدین، ما را از خداوند غافل نکند.
در پایانِ پیام‏های این آیه، به طور گذرا به دو بحثِ احسان به والدین و شکر خداوند، اشاره اجمالی داریم:
احسان به والدین‏
در آیه‏های 83 سوره‏ی بقره، 36 سوره‏ی نساء ، 151 سوره‏ی انعام و 23 سوره‏ی اسراء در رابطه با احسان به والدین سفارش شده، ولی در سوره‏ی لقمان، احسان به والدین به صورت وصیّت الهی مطرح شده است.
در موارد متعدّدی از قرآن، تشکّر از والدین در کنار تشکّر از خدا مطرح شده و در بعضی موارد نیز به زحمات طاقت فرسای مادر اشاره شده است.
جایگاه والدین به قدری بلند است که در آیه‏ی بعد می‏فرماید: اگر والدین تلاش کردند تو را به سوی شرک گرایش دهند، از آنان اطاعت نکن، ولی باز هم رفتار نیکوی خود را با آنان قطع نکن. یعنی حتّی در مواردی که نباید از آنان اطاعت کرد، نباید آنها را ترک کرد.
آری، احترام به والدین از حقوق انسانی است، نه از حقوق اسلامی، از حقوق دائمی است، نه از حقوق موسمی و موقّت.
در روایات می‏خوانیم که احسان به والدین در همه حال لازم است، خوب باشند یا بد، زنده باشند یا مرده.
پیامبر را دیدند که از خواهر رضاعی خود بیش از برادر رضاعی‏اش احترام می‏گیرد، دلیل آن را پرسیدند، حضرت فرمود: «چون این خواهر بیشتر به والدینش احترام می‏گذارد».**کافی، ج 2، ص 161.***
در قرآن می‏خوانیم که حضرت یحیی و حضرت عیسی‏علیهما السلام هر دو مأمور بودند به مادران خویش احترام گذارند.**مریم، 14 و 32.***
پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله فرمود: «بعد از نماز اوّل وقت، کاری بهتر از احترام به والدین نیست».** میزان الحکمه.***
در کربلا، پدری را شهید کردند و فرزندش به یاری امام برخواست. امام حسین‏علیه السلام به فرزند فرمود: «برگرد، زیرا مادرت داغ شوهر دیده و شاید تحمّل داغ تو را نداشته باشد. جوان گفت: مادرم مرا به میدان فرستاده است».**اعیان الشیعه، ج 1، ص 607.***
گستره‏ی معنای والدین‏
در فرهنگ اسلام، به رهبر آسمانی، معلّم و مربّی و پدرِ همسر نیز پدر گفته می‏شود.
در روزهای پایانی عمر پیامبر که حضرت در بستر بیماری بودند، به علی‏علیه السلام فرمودند: به میان مردم برو و با صدای بلند بگو:
لعنت خدا بر هر کس که عاقّ والدین باشد،
لعنت خدا بر هر برده‏ای که از مولایش بگریزد،
لعنت خدا بر هر کسی که حقّ اجیر و کارگر را ندهد.
حضرت علی‏علیه السلام آمد و در میان مردم این جملات را گفت و برگشت. بعضی از اصحاب این پیام را ساده پنداشتند و پرسیدند: ما درباره‏ی احترام به والدین و مولا و اجیر قبلاً این گونه سخنان را شنیده بودیم، این پیام تازه‏ای نبود که پیامبر از بستر بیماری برای ما بفرستد. حضرت که متوجّه شد مردم عمق پیام او را درک نکرده‏اند، بار دیگر علی‏علیه السلام را فرستاد و فرمود: به مردم بگو:
مُرادم از عاقّ والدین، عاق کردن رهبر آسمانی است. یا علیّ! من و تو پدر این امّت هستیم و کسی که از ما اطاعت نکند عاقّ ما می‏شود.
من و تو مولای این مردم هستیم و کسانی که از ما فرار کنند، مورد قهر خدا هستند.
من و تو برای هدایت این مردم اجیر شده‏ایم و کسانی که حقّ اجیر را ندهند، مورد لعنت خدا هستند.
در این ماجرا ملاحظه می‏فرمایید که گرچه احسان و اطاعت از والدین یک معنای معروف و رسمی دارد، ولی در فرهنگ اسلام مسأله از این گسترده‏تر است.
شکر خداوند
خداوند، نیازی به عبادت و تشکّر ما ندارد و قرآن، بارها به این حقیقت اشاره نموده و فرموده است: خداوند از شما بی‏نیاز است.**نمل، 40 ؛ لقمان، 12 و زمر، 7.*** ولی توجّه ما به او، مایه‏ی عزّت و رشد خود ماست، همان گونه که خورشید نیازی به ما ندارد، این ما هستیم که اگر منازل خود را رو به خورشید بسازیم، از نور و روشنایی آن استفاده می‏کنیم.
یکی از ستایش‏هایی که خداوند در قرآن از انبیا دارد، داشتن روحیه‏ی شکرگزاری است. مثلاً درباره‏ی حضرت نوح با آن همه صبر و استقامتی که در برابر بی‏وفایی همسر، فرزند و مردم متحمّل شد، خداوند از شکر او یاد کرده و او را شاکر می‏نامد. «کان عبداً شکوراً»** اسراء، 3.***
بارها خداوند از ناسپاسی اکثر مردم شکایت کرده است.
البتّه توفیق شکر خداوند را باید از خدا خواست، همان گونه که حضرت سلیمان از او چنین درخواست کرد: «ربّ اوزعنی أن أشکر نعمتک الّتی انعمت علیّ»** نمل، 19. («اوزعنی»، یعنی به من الهام و عشق و علاقه نسبت به شکر نعمت‏هایت، مرحمت فرما.)*** ما غالباً تنها به نعمت‏هایی که هر روز با آنها سر و کار داریم توجّه می‏کنیم و از بسیاری نعمت‏ها غافل هستیم، از جمله آنچه از طریق نیاکان و وراثت به ما رسیده و یا هزاران بلا که در هر آن از ما دور می‏شود و یا نعمت‏های معنوی، مانند ایمان به خدا و اولیای او، یا تنفّر از کفر و فسق و گناه که خداوند در قرآن از آن چنین یاد کرده است: «حبّب الیکم الایمان و زیّنه فی قلوبکم و کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان»**حجرات، 7.***
علاوه بر آنچه بیان کردیم، بخشی از دعاهای معصومین نیز توجّه به نعمت‏های الهی و شکر و سپاس آنهاست، تا روح شکرگزاری را در انسان زنده و تقویت کند.
شکر الهی، گاهی با زبان و گفتار است و گاهی با عمل و رفتار.
در حدیث می‏خوانیم: هرگاه نعمتی از نعمت‏های الهی را یاد کردید، به شکرانه‏ی آن صورت بر زمین گذارده و سجده کنید و حتّی اگر سوار بر اسب هستید، پیاده شده و این کار را انجام دهید و اگر نمی‏توانید، صورت خود را بر بلندی زین اسب قرار دهید و اگر این کار را هم نمی‏توانید، صورت را بر کف دست قرار داده و خدا را شکر کنید.** کافی، باب الشکر، حدیث 25.***
نمونه‏های شکر عملی‏
1. نماز، بهترین نمونه‏ی شکر خداوند است. خداوند به پیامبرش می‏فرماید: به شکرانه‏ی این‏که ما به تو «کوثر» و خیر کثیر دادیم، نماز بر پا کن. «انّا أعطیناک الکوثر . فصلّ لربّک و انحر»**کوثر، 1 - 2.***
2. روزه؛ چنانکه پیامبران الهی به شکرانه نعمت‏های خداوند، روزه می‏گرفتند.**وسائل، ج‏10، ص 446***
3. خدمت به مردم. قرآن می‏فرماید: اگر بی‏سوادی از باسوادی درخواست نوشتن کرد، سر باز نزند و به شکرانه سواد، نامه‏ی او را بنویسد. «ولا یأب کاتب أن یکتب کما علّمه اللّه»** بقره، 282.*** در اینجا نامه نوشتن که خدمت به مردم است، نوعی شکر نعمت سواد دانسته شده است.
4. قناعت. پیامبر اکرم‏صلی الله علیه وآله فرمودند: «کن قَنِعاً تکن اشکر النّاس»** مستدرک، ج‏11، ح‏12676.*** قانع باش تا شاکرترین مردم باشی.
5. یتیم نوازی. خداوند به پیامبرش می‏فرماید: به شکرانه‏ی این‏که یتیم بودی و ما به تو مأوا دادیم، پس یتیم را از خود مران. «فامّا الیتیم فلاتقهر»**ضحی، 9.***
6. کمک به محرومان و نیازمندان. خداوند به پیامبرش می‏فرماید: به شکرانه‏ی این‏که نیازمند بودی و ما تو را غنی کردیم، فقیری را که به سراغت آمده از خود مران. «و امّا السائل فلاتنهر»** ضحی، 10.***
7. تشکّر از مردم. خداوند به پیامبرش می‏فرماید: برای تشکّر و تشویق زکات دهندگان، بر آنان درود بفرست، زیرا درود تو، آرام‏بخش آنان است. «و صلّ علیهم انّ صلاتک سکن لهم»**توبه، 103.***
تشکّر از مردم تشکر از خداوند است، همان گونه که در روایت آمده است: کسی که از مخلوق تشکّر نکند، از خداوند شکرگزاری نکرده است. «مَن لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللّه»**عیون‏الاخبار، ج‏2، ص‏24.***
تلخی‏ها هم تشکّر می‏خواهد
قرآن می‏فرماید: «عسی أن تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی أن تحبّوا شیئاً و هو شرّ لکم»**بقره، 216.*** چه بسیار چیزهایی که شما دوست ندارید، ولی در حقیقت به نفع شماست و چه بسیار چیزهایی که شما دوست دارید، ولی به ضرر شماست.
اگر بدانیم؛ دیگران مشکلات بیشتری دارند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، توجّه ما را به خداوند بیشتر می‏کند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، غرور ما را می‏شکند و سنگدلی ما را برطرف می‏کند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ما را به یاد دردمندان می‏اندازد.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ما را به فکر دفاع و ابتکار می‏اندازد.
اگر بدانیم؛ مشکلات، ارزش نعمت‏های گذشته را به ما یادآوری می‏کند.
اگر بدانیم؛ مشکلات، کفّاره‏ی گناهان است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، سبب دریافت پاداش‏های اُخروی است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، هشدار و زنگ بیدارباش قیامت است.
اگر بدانیم؛ مشکلات، سبب شناسایی صبر خود و یا سبب شناسایی دوستان واقعی است.
و اگر بدانیم؛ ممکن بود مشکلات بیشتر یا سخت‏تری برای ما پیش آید، خواهیم دانست که تلخی‏های ظاهری نیز در جای خود شیرین است.
آری، برای کودک، خرما شیرین و پیاز و فلفل تند و ناخوشایند است؛ امّا برای والدین که رشد و بینش بیشتری دارند، ترش و شیرین هردو خوشایند است.
حضرت علی‏علیه السلام در جنگ اُحد فرمود: شرکت در جبهه از مواردی است که باید شکر آن را انجام داد. «و لکن من مواطن البشری و الشکر»** نهج‏البلاغه، خطبه‏156.*** و دختر او حضرت زینب‏علیها السلام در پاسخ جنایتکاران بنی‏امیّه فرمود: در کربلا جز زیبایی ندیدم. «ما رأیت الاّ جمیلاً»**بحار، ج 45، ص 116.***
به یکی از اولیای خدا گفته شد حقّ تشکّر از خداوند را بجا آور. او گفت: من از تشکّر و سپاس او ناتوانم. خطاب آمد: بهترین شکر همین است که اقرار کنی من توان شکر او را ندارم. سعدی گوید:
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید
بنده همان به که زتقصیر خویش‏
عذر به درگاه خدا آورد