تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد1
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

10- شفاعت و توحید

تفسیرهای نادرست برای مساءله شفاعت، دو دسته را که در دو قطب کاملا متضاد هستند به مخالفت با این موضوع برانگیخته است دستهای که طرز تفکر مادی دارند و شفاعت را عامل تخدیر و خاموش ساختن تلاش و کوششها می پندارند که پاسخ آنها مشروحا گذشت .

دسته ای دیگر بعضی از افراطیون مذهبی مانند وهابیها و همفکران آنها هستند که اعتقاد به شفاعت را یکنوع شرک و انحراف از آئین توحید تصور می کنند با اینکه طرح اشکال آنها و پاسخ آن بحث را به درازا می کشاند و از طرز تفسیر خارج می شویم ولی روی پاره ای از جهات این امر را لازم می دانیم :
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 239@@@
نخست توجه به این موضوع لازم است که وهابیها که در دو قرن اخیر به رهبری محمد بن عبد الوهاب سرزمین حجاز را تحت نفوذ افکار خود قرار داده اند در معتقدات تند و حاد خود که بیشتر در زمینه توحید است تنها با شیعه مخالفت ندارند بلکه با غالب مسلمانهای اهل تسنن نیز شدیدا مخالفند.

((محمد بن عبد الوهاب )) که افکار خود را از ((ابن تیمیه )) (احمد بن عبد الحلیم دمشقی متوفی 728) که تقریبا (چهار قرن قبل از او می زیسته ) گرفته است، در حقیقت مجری افکار و معتقدات ابن تیمیه (ایده ئولوگ وهابیه ) بود.

((محمد بن عبد الوهاب )) در خلال سالهای 1160 تا 1206 که سال وفات او بود با همکاری زمامداران محلی، و برانگیختن آتش تعصبهای خشن در میان اقوام بیابان گرد و بدوی حجاز توانست به نام دفاع از توحید و مبارزه با شرک، مخالفان خود را عقب بزند و بر دستگاه حکومت و رهبری سیاسی، بطور مستقیم، و غیر مستقیم تسلط یابد و در این راه خون های زیادی از مسلمانان حجاز و غیر حجاز ریخته شد.

کشمکشهای پیروان محمد بن عبد الوهاب محدود به محیط حجاز نبود، بلکه در سال 1216 (درست ده سال پس از مرگ محمد بن عبد الوهاب ) پیروان او از طریق بیابانهای حجاز با یک حمله غافلگیرانه به کربلا ریختند و با استفاده از تعطیل بودن شهر به مناسبت روز عید غدیر و مسافرت بسیاری از اهالی کربلا به نجف برای مراسم غدیر، پس از شکافتن دیوار شهر به داخل شهر رخنه کرده و به تخریب حرم امام حسین (علیه السلام ) و سایر اماکن مقدس شیعه در کربلا پرداختند، و در ضمن تمام درهای گرانقیمت و تابلوها و هدایای نفیس و وسائل تزیینی را با خود بردند، حدود پنجاه نفر در نزدیکی ضریح و پانصد نفر در صحن و تعداد زیادی را در خود شهر کشتند که بعضی عدد مقتولین را بالغ بر پنج هزار نفر دانسته اند، در این ماجرا خانه های فراوانی غارت شد و حتی پیرمردان و کودکان و زنان نیز از این تعرض مصون نماندند.


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 240@@@

در سال 1344 فقهای مدینه که در دستگاه حکومت نفوذ داشتند فتوا به انهدام تمام قبور بزرگان اسلام در حجاز دادند و در روز هشتم شوال این حکم تنفیذ گردید و همه قبور را یکی پس از دیگری بجز قبر پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) ویران کردند که آن هم بخاطر ترس از خشم عمومی مسلمین مستثنی شد.

رویهمرفته پیروان این مکتب همانند خود محمد بن عبد الوهاب افرادی خشن و غیر قابل انعطاف و یکدنده و قشری و متعصبند و بیش از آنچه روی منطق تکیه می کنند شدت عمل و خشونت به خرج می دهند، و دانسته یا نادانسته مسائل اسلامی را خلاصه در مبارزه کردن با چند مسئله همانند موضوع شفاعت و زیارت قبور و توسل کرده، و عملا مردم را از مباحث مهم اجتماعی اسلام مخصوصا آنچه مربوط به عدالت اجتماعی و محو آثار استعمار و مبارزه منطقی با غلبه روح مادیگری و مکتبهای الحادی است دور نگه داشته اند.

به همین دلیل در محیط فکری آنها هیچگونه سخنی از این مسائل مطرح نیست و در یک حال بیخبری وحشتناک نسبت به مسائل روز به سر می برند.

در هر صورت آنها در مورد مساءله شفاعت چنین می گویند: هیچکس حق ندارد از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) شفاعت بطلبد و مثلا بگوید: یا محمد اشفع لی عند الله زیرا خداوند می گوید: ((وان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا)) (جن 18)

در رساله ((کشف الشبهات ))، نوشته محمد بن عبد الوهاب چنین می خوانیم : اگر کسی بگوید ما می دانیم خدا به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) مقام شفاعت بخشیده و به اذن و فرمان او می تواند شفاعت کند و چه مانعی دارد ما آنچه را که خدا به او بخشیده از او تقاضا کنیم ؟ در پاسخ می گوئیم درست است که خدا به او مقام شفاعت داده ولی با این حال نهی کرده است که از او شفاعت بطلبیم ! و گفته است : ((فلا تدعوا مع الله احدا)).

بعلاوه مقام شفاعت منحصر به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) نیست، فرشتگان و دوستان خدا


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 241@@@

نیز این مقام را دارند، آیا می توانیم از آنها نیز درخواست شفاعت کنیم اگر کسی چنین بگوید، پرستش و عبادت بندگان صالح خدا را کرده است ))!.**کشف الشبهات بنا به نقل البراهین الجلیه صفحه 17.***

و نیز نامبرده در رساله ((اربع قواعد)) سخنی دارد که خلاصه اش این است : رهائی از شرک تنها به شناسائی چهار قاعده ممکن است :

1 کفاری که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) با آنها نبرد کرد اقرار داشتند به اینکه :

خداوند خالق و رازق و تدبیر کننده جهان هستی است چنانکه قرآن می گوید: ((قل من یرزقکم من السماء و الارض ... و من یدبر الامر فسیقولون الله )): (سوره یونس آیه 31) ولی این اقرار و اعتراف هرگز آنها را در زمره مسلمانان قرار نداد.

2 آنها می گفتند: توجه ما به بتها و عبادت ما از آنها تنها بخاطر طلب قرب و شفاعت می باشد، و یقولون هؤلاء شفعائنا عند الله : (یونس 18).

3 پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلم ) تمام کسانی را که عبادت غیر خدا می کردند محکوم ساخت اعم از آنها که عبادت فرشتگان و انبیاء و صالحین می کردند یا آنها که اشجار و احجار و خورشید و ماه را می پرستیدند و هیچگونه تفاوتی در میان آنها قائل نشد.

4 مشرکان عصر ما در مسیر شرک از مشرکان زمان جاهلیت بدترند!، زیرا آنها به هنگام آرامش، عبادت بتها می کردند ولی در شدت و سختی به مقتضای ((فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین )): (سوره عنکبوت : 65) تنها خدا را می خواندند، ولی مشرکان زمان ما در حالت آرامش و سختی هر دو متوسل به غیر خدا می شوند!**رساله اربع قواعد صفحه 24 تا 27 بنا به نقل کشف الارتیاب صفحه 163.***
عجیب اینکه این گروه وهابیان در نسبت دادن شرک به سایر مسلمانان و کسانی که با عقاید آنان هماهنگی ندارند، اعم از سنی و شیعه، به اندازهای جری


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 242@@@

و جسور هستند که خون و مال مسلمانان دیگر را به سادگی مباح و حلال می شمرند، و قتل آنها را، خیلی آسان، مجاز می دانند، همانطور که در طول تاریخ خود، بارها عملا نیز این مطلب را نشان داده اند.

شیخ ((سلیمان ابن لحمان )) در کتاب ((الهدیة السنیة )) چنین می گوید: ((کتاب و سنت گواهی بر این می دهند که هر کس فرشتگان و انبیاء یا (مثلا) ابن عباس و ابو طالب و امثال آنان را واسطه میان خود و خدا قرار بدهد که در پیشگاه خدا برای او شفاعت کنند، بخاطر اینکه آنها مقرب درگاه خدا هستند همانطور که در نزد سلاطین شفاعت می کنند چنین کسانی کافر و مشرکند! و خون و مال آنها مباح است اگر چه ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله )) بگویند و اگر چه نماز بخوانند و روزه بگیرند.**الهدیه السنیه صفحه 66 بنا به نقل البراهین الجلیه صفحه 83.***

خشونت و یکدندگی و لجاجتی که از این گفتار می بارد بر هیچکس مخفی نیست، و همچنین جهل و ناآگاهی از مسائل اسلامی و قرآنی .