تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد1
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیا خداوند هم مثال می زند؟!

نخستین آیه می گوید: ((خداوند از اینکه به موجودات ظاهرا کوچکی مانند پشه و یا بالاتر از آن مثال بزند هرگز شرم نمی کند (ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضة فما فوقها).

چرا که مثال باید موافق مقصود باشد، و به تعبیر دیگر، مثال وسیله ای است برای تجسم حقیقت، گاهی که گوینده در مقام تحقیر و بیان ضعف مدعیان است بلاغت سخن ایجاب می کند که برای نشان دادن ضعف آنها، موجود ضعیفی را برای مثال انتخاب کند.

مثلا در آیه 73 سوره حج می خوانیم ان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و لو اجتمعوا له و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب : ((آنها که مورد پرستش شما هستند هرگز نمی توانند ((مگسی ))بیافرینند اگر چه دست به دست هم بدهند، حتی اگر مگس چیزی از آنها برباید آنها قدرت پس گرفتن آن را ندارند، هم طلب کننده ضعیف است و هم طلب شونده )).

ملاحظه می کنید در اینجا هیچ مثالی بهتر از مگس یا مانند آن نیست تا ضعف و ناتوانی آنها را مجسم کند.

و نیز در سوره عنکبوت آیه 41 وقتی که می خواهد ناتوانی بت پرستان را در تکیه گاه هائی که برای خود انتخاب کرده اند مجسم سازد آنها را تشبیه به عنکبوتی می کند که آن لانه سست را برای خود انتخاب کرده است، که سستترین خانه ها در جهان خانه عنکبوت است (مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل


@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه : 147@@@

العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون ).

مسلما اگر در این گونه موارد بجای این مثالهای کوچک مثلهای بزرگی از آفرینش کواکب و آسمانهای پهناور قرار داده شود، بسیار نامناسب خواهد بود، و هرگز با اصول فصاحت و بلاغت سازگار نیست .

اینجا است که خداوند می فرماید: ما ابا نداریم از اینکه مثال به پشه بزنیم و یا بالاتر از آن، تا حقایق عقلانی را در لباس مثالهای حسی بریزیم و در اختیار بندگان قرار دهیم .

خلاصه اینکه هدف رساندن مطلب است، مثالها نیز باید قبائی باشد درست متناسب قامت مطالب

در اینکه منظور از ((فما فوقها)) (پشه یا بالاتر از آن ) چیست مفسران دو گونه تفسیر کرده اند:

گروهی گفته اند منظور ((بالاتر از آن در کوچکی است، زیرا مقام، مقام بیان کوچکی مثال است، و برتری نیز از این نظر می باشد، این درست به آن می ماند که گاه به کسی بگوئیم تو چرا برای یک تومان اینهمه زحمت می کشید، شرم نمی کنی او می گوید شرمی ندارد من برای بالاتر از آن هم زحمت می کشی، حتی برای یک ریال !

بعضی دیگر گفته اند: مراد بالاتر از نظر بزرگی است، یعنی خداوند هم مثالهای کوچک را مطرح می کند و هم مثالهای بزرگ را، درست مطابق مقتضای حال .

ولی تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد سپس در دنبال این سخن می فرماید: اما کسانی که ایمان آورده اند می دانند که آن مطلب حقی است از سوی پروردگارشان )) (فاما الذین آمنوا فیعلمون انه الحق من ربهم ).
@@تفسیر نمونه، جلد1، صفحه 148@@@
آنها در پرتو ایمان و تقوا از لجاجت و عناد و کینه توزی با حق دورند.

و می توانند چهره حق را به خوبی ببینند، و منطق مثلهای خدا را درک کنند.

((ولی آنها که کافرند می گویند خدا چه منظوری از این مثال داشته که مایه تفرقه و اختلاف شده، گروهی را به وسیله آن هدایت کرده، و گروهی را گمراه ؟!)) (و اما الذین کفروا فیقولون ما ذا اراد الله بهذا مثلا یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا).

این خود دلیل بر آن است که این مثلها از ناحیه خدا نیست، چرا که اگر از ناحیه او بود همه آن را پذیرا می شدند

ولی خداوند در یک جواب کوتاه و قاطع به آنها پاسخ می گوید که تنها فاسقان و گنهکارانی را که دشمن حقند به وسیله آن گمراه می سازد (و ما یضل الا الفاسقین ).

بنابراین تمام این سخنان، سخنان خدا است و نور و هدایت است، چشم بینا می خواهد که از آن استفاده کند، و اگر این کوردلان به مخالفت و لجاج بر می خیزند بر اثر نقصان و کمبود خودشان است، وگرنه در این آیات الهی نقصی وجود ندارد.**جمعی از مفسران احتمال داده اند که جمله (یضل به کثیرا...) کلام خدا باشد، نه گفتار کافران و در این صورت معنی چنین خواهد بود که خدا در جواب آنها که می گفتند هدف از این مثالها چیست، می فرماید: هدف این است که گروه زیادی را هدایت و گروه دیگری را گمراه سازد ولی جز فاسقان کسی گمراه نمی شود (اما تفسیر اول صحیحتر به نظر می رسد).***