تربیت
Tarbiat.Org

راز نماز (برای جوانان)
حاج شیخ محسن قرائتی

ای مهربان خدای‏

ای مهربان خدای:
گم گشته‏ام تو بودی و کردم چو دیده باز
دیدم به آسمان و زمین و به بام و در
تابنده نور توست‏
هر جا ظهور توست‏
دیدم‏به هیچ نقطه تهی نیست جای تو
خوش می‏درخشد از همه سو جلوه‏های تو
ای مبدأ وجود!
از کثرت ظهور، نهان شد که کیستی‏
از هر چه ظاهر است، تویی آشکارتر ... مستور نیستی‏
نزدیک‏تر ز من به منی، دور نیستی‏
تو آشکاره‏ای ... من زین میان گُمم‏
کور ار نبیند، این گنه آفتاب نیست‏
نقص از من است، ورنه رُخت را حجاب نیست.
ای مهربان خدای!
در قلب من تبی است گدازان و دردناک‏
احساس می‏کنم که به کانون جانِ من‏
سوزنده آتشی است که سر می‏کشد به اوج‏
احساس می‏کنم عطشی مست و بی قرار
اندر فضای هستی من می‏دود چو موج‏
این سوز عشق توست،
در من، چو جان نهان‏
احساس می‏کنم،
درمان نسازد این تبِ من جز دوای تو
زائل نسازد این عطش، الاّ لقای تو
ای مهربان خدای!
احساس می‏کنم خلائی در وجود خویش‏
کان را نمی‏برد ز میان، جز پرستشت‏
ای نازنین خدای!
احساس می‏کنم که بود در سرشتِ من‏
سوزنده، یک نیاز
داغ نیاز را نزداید ز سینه‏ام‏
جز لذّت پرستش و جز نشئه وصال‏
مخموری مرا به جز این می، علاج نیست‏
مطلب عیان بود، به بیان احتیاج نیست‏
ای مهربان خدای!
تو، راز جان و مایه سرمستی منی‏
تو هستی منی‏
در عمق فکر و پرده جانم تویی، تویی‏
آرام دل، فروغ روانم تویی، تویی‏
هر جا نگاه می‏دود، آنجا نشان توست‏
روشنگر وجود، رخِ دلستان توست.**سرود سحر حجت‏الاسلام بهجتی شفق، ص 68.***