تربیت
Tarbiat.Org

پرتوی از اسرار نماز
حاج شیخ محسن قرائتی

آفات عبادت‏

شیطان، این دشمن قسم خورده و دیرینه انسان، که همواره در کمین انسان است تا عبادت هایش را تباه و بی نتیجه سازد، از این راه‏ها برای فاسد کردن و باطل نمودن عبادات ما وارد می‏شود:
1- ریا
کسی که نه برای خدا، بلکه برای جلب نظر مردم یا رسیدن به موقعیّت و شهرت، عبادت می‏کند، او گرفتار دام شیطان است و عباداتش به هدر می‏رود. این اخلال در عبادت، توسّط شیطان حتّی گاهی پیش از عمل هم، در نیّت پدید می‏آید و از «قصد قربت» باز می‏دارد.
2- عُجب‏
شیطان انسان را در حین عبادت، به خودپسندی و مهم دانستن عبادت‏ها می‏کشد، و اگر کار، با نام و برای خدا هم شروع شده باشد، در نیمه راه، شیطان آنرا تباه می‏سازد و انسان را به غرور، دچار می‏سازد.
3- گناه‏
بی شک، گناهان، آثار خوب عبادات را از بین می‏برند. کشاورزی که پس از ماهها تلاش وزحمت درراه به‏ثمر رساندن مزرعه وباغ، در اثر یک غفلت، گرفتار آتش سوزی و حریق خرمن می‏شود، رنجهایش هدر رفته است. گناهان، آتشی در خرمن عبادات و اعمال ما هستند که آنها را بر باد می‏دهند.
خلاصه آنکه: شیطان، یا جلوی ورود آب زلال را به جام دل انسان می‏گیرد، یا پس از پر شدن این ظرف، آنرا آلوده و فاسد می‏سازد و یا «زیراب» آنرا کشیده، آب‏ها را هدر می‏دهد.
امام سجاد علیه السلام در دعای «مکارم الاخلاق» از خداوند چنین می‏طلبد: «اِلهی عَبِّدْنی لَکَ وَ لا تُفْسِدْ عِبادَتیِ بِالْعُجْبِ... اَعِزَّنی وَلا تَبْتَلینّی بِالْکِبْرِ...»**صحیفه سجادیه، دعای بیستم.*** خدایا، مرا بنده خودت ساز، ولی عبادتم را با عُجب، فاسد مگردان، مرا عزیز کن ولی به تکبّر مبتلایم مساز.
صدقه هم که نوعی عبادت مالی است، به تعبیر قرآن، با منّت نهادن باطل و تباه می‏شود.**«لا تبطلوا صدقاتکم بالمَنّ والاذی». بقره، آیه 246.***
کاشتن نهال، وقت چندانی نمی‏برد، ولی به ثمر رساندن و مواظبت از سلامت آن و زدودن آفت‏ها دشوار است. گاهی گناهان یا حالات ناپسند روحی، همه نیکی‏ها را بر باد می‏دهد.
در حدیث می‏خوانیم: «اِنَّ الْحَسَدَ یَاْکُلُ الْحَسَناتِ کَما تَأْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ»**میزان الحکمة، واژه حسد.***
آنگونه که آتش، هیزم را می‏خورد، حسد هم حسنات را می‏خورد.
در روایتی آمده که: عابدی مغرور و فاسقی شرمنده، هر دو وارد مسجد شدند، فاسق، بخاطر حالت توبه و پشیمانی، دگرگون گشت و مؤمنی صالح شد ولی عابد، به خاطر غرورش، فاسق از کار درآمد.**کافی، ج‏2، ص 314.***