عبادت، قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است. اینگونه رنگ خدایی زدن به کارها، تأثیرهای مهمّی در زندگی انسان دارد که به گوشهای از آنها اشاره میشود:
1- باقی ساختن فانی
انسان، و همه تلاشهایش از بین رفتنی است، امّا آنچه برای رضای خدا انجام گیرد و متعلّق به اللّه باشد، به صورت ذخیره درمیآید و باقی است. قرآن میفرماید:
«مَا عِندَکُمْ یَنفَدُ وَمَا عِندَ اللَّهِ بَاقٍ»**نحل، آیه 96.***
آنچه نزد شماست پایان میپذیرد و آنچه نزد خداست، ماندگار است.
و نیز: «کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ»**قصص، آیه 88.***
هر چیزی نابود میشود مگر آنچه وجهه و رنگ و روی الهی داشته باشد.
2- تبدیل مادیّات به معنویات
اگر هدف در کارها خدا باشد و انسان بتواند نیّت و انگیزه و جهت کارهایش را در مسیر خواست خدا قرار دهد و بنده او باشد، حتی کارهای مادّی از قبیل خوردن، پوشیدن، مسافرت، دیدار، کار روزانه، خانه داری، تحصیل، همه و همه، معنوی میشود. برعکس، گاهی مقدّسترین کارها، اگر با هدف مادّی و دنیوی انجام گیرد، از ارزش میافتد. اوّلی نهایت استفاده است، دوّمی نهایت زیان.
3- سازندگی فرد و جامعه
عبادت و توجّه به خدا و پرستش او، چون همراه با نادیده گرفتن هوسها و تمایلات، و تفاخر نداشتن نسبت به نژاد و لباس و زبان و زمین و شهر است و انس گرفتن با خدا و دل بستن به بی نهایت قدرت و کمال و تشکر از صاحب نعمت است، این مسائل، در ساختن فکر و زندگی فردی و اجتماعی مردم نقش دارد.
عبادت، حرکت در مسیر مستقیم الهی است: «وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَطٌ مُّسْتَقِیمٌ»**یس، آیه 61.***
عبادت، بار نیست، بلکه اهرم حرکت است: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلَو ةِ»**بقره، آیه 45 و 153.*** از صبر و نماز کمک بگیرید.
عبادت، هم انسان را به صورت فردی، از بردگی هوسها و گناهان و شیطان نجات میدهد، و هم یک جامعه عابد، که خدارا میپرستد، از پرستش طاغوتها و ستمگران و ابرقدرتها آزاد میشود. اقبال لاهوری میگوید:
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد - گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان پستتر است - من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
عبادت، هم «فرد ساز» است و هم جامعه ساز، فساد جوامع، بیشتر از گرایش به عبودیت و پرستش غیر خدا سرچشمه و ریشه میگیرد.