تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

از آنها که دارای این صفاتند پیروی مکن

بعد از ذکر اخلاق عظیم پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) که در آیات گذشته آمده بود در این آیات به ذکر اخلاق دشمنان او می پردازد تا در یک مقایسه، فاصله میان این دو کاملا روشن شود .

نخست می فرماید : ((از این تکذیب کنندگان که خدا و پیامبر و روز رستاخیز و آئین او را تکذیب می کنند اطاعت و پیروی مکن )) (فلا تطع المکذبین ) .

آنها مردمی گمراه و اغواگرند، و تمام اصول حق را زیر پا نهاده اند، و اطاعت از چنین کسانی حتی در یک کلام نتیجه ای جز گمراهی و بدبختی ندارد .

سپس به تلاش و کوشش آنها برای سازشکشیدن پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) اشاره کرده می افزاید : ((آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها هم نرمش نشان دهند)) (ودوا لو تدهن فیدهنون ) .

نرمش و انعطاف به معنی صرفنظر کردن از قسمتی از فرمانهای خدا به خاطر آنان .

مفسران نقل کرده اند که این آیات زمانی نازل شد که رؤسای مکه پیامبر

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 384@@@

(صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را به پیروی از آئین نیاکان و شرک و بتپرستی دعوت کردند، خداوند او را از اطاعت آنها نهی کرد . ** فخر رازی جلد 30 صفحه 85 و مراغی جلد 29 صفحه 31 . ***

بعضی دیگر نقل کرده اند که ((ولید بن مغیرة )) که از سران بزرگ شرک بود اموال عظیمی به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) عرضه داشت و سوگند یاد کرد که اگر از آئینش بازگردد به او خواهد داد ! ** تفسیر قرطبی جلد 10 صفحه 6710 . ***

از لحن آیات و از آنچه در تواریخ آمده است به خوبی استفاده می شود که وقتی مشرکان کوردل سرعت پیشرفت آئین اسلام را مشاهده کردند به فکر افتادند که از طریق دادن امتیازاتی به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) امتیازاتی از او بگیرند، و او را به نوعی سازش بکشانند - همانگونه که روش همه طرفداران باطل در طول تاریخ است - لذا گاه اموال عظیم، و گاه زنان زیبا، و گاه پست و مقام برجسته پیشنهاد می کردند، و در حقیقت روح پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را با مقیاس وجود خود اندازه - گیری و مقایسه می نمودند .

ولی قرآن بارها به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) هشدار داده که هرگز کمترین انعطافی در برابر این پیشنهادهای انحرافی از خود نشان ندهد، و با اهل باطل هرگز مداهنه نکند، چنانکه در آیه 49 سوره مائده می خوانیم : (و ان احکم بینهم بما انزل الله و لا تتبع اهوائهم و احذرهم ان یفتنوک عن بعض ما انزل الله الیک ) : ((در میان آنها (اهل کتاب ) بر طبق آنچه خدا نازل کرده حکم کن و از هوسهای آنها پیروی مکن، و برحذر باش که تو را از تعلیماتی که خدا بر تو نازل کرده منحرف نسازند)) .

((یدهنون )) از ماده ((مداهنه )) در اصل از ((دهن )) به معنی ((روغن ))

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 385@@@

گرفته شده، و در اینگونه موارد به معنی نرمش و انعطاف به خرج دادن است . و معمولا این تعبیر در مورد انعطافهای مذموم و منافقانه به کار می رود .

سپس بار دیگر از اطاعت آنها نهی کرده و صفات نه گانه مذمومی را که هر یک به تنهائی می تواند مانع اطاعت و تبعیت گردد، برمی شمرد، می فرماید : ((اطاعت از هر کس که بسیار سوگند یاد می کند و پست است مکن )) (و لا تطع کل حلاف مهین ) .

((حلاف )) به کسی می گویند که بسیار قسم می خورد، و برای هر کار کوچک و بزرگی سوگند یاد می کند، و معمولا اینگونه افراد در سوگندهای خویش صادق نیستند .

((مهین )) از ((مهانت )) به معنی حقارت و پستی است و بعضی آن را به معنی افراد کم فکر یا دروغگو یا شرور تفسیر کرده اند .

سپس می افزاید : ((کسی که بسیار عیبجو و سخن چین است )) (هماز مشاء بنمیم ) .

((هماز)) از ماده ((همز)) (بر وزن طنز) به معنی غیبت کردن و عیبجوئی نمودن است .

((مشاء بنمیم )) کسی است که برای بر هم زدن و افساد در میان مردم و ایجاد خصومت و دشمنی رفت و آمد می کند (باید توجه داشت که این هر دو وصف به صورت صیغه مبالغه آمده که از نهایت اصرار آنها در این کارهای زشت حکایت می کند) .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 386@@@

در پنجمین و ششمین و هفتمین وصف می گوید : ((کسی که بسیار از کار خیر جلوگیری می کند، و تجاوزگر، و گنهکار است )) (مناع للخیر معتد اثیم )

نه تنها خود کار خیری نمی کند و راه خیری ارائه نمی دهد، بلکه سدی است در مقابل خیر و برکت دیگران، بعلاوه انسانی است متجاوز از حدود الهی و حقوقی که خدا برای هر انسانی تعیین کرده، و اضافه بر این صفات، آلوده هرگونه گناهی نیز هست، به طوری که گناه جزء طبیعت او شده است .

و سرانجام به هشتمین و نهمین صفات آنها اشاره کرده، می فرماید : ((او بعد از همه اینها پرخور، و بدنام است )) (عتل بعد ذلک زنیم ) .

((عتل )) به طوری که ((راغب )) در ((مفردات )) می گوید : به کسی می گویند که بسیار غذا می خورد، و همه چیز را به سوی خود می کشد، و دیگران را از آن باز می دارد .

بعضی دیگر ((عتل )) را به معنی انسان بدخوی کینه توز خشن، یا انسان بی حیای بد خلق تفسیر کرده اند .

((زنیم )) کسی است که اصل و نسب روشنی ندارد و او را به قومی نسبت می دهند در حالی که از آنها نیست، و در اصل از ((زنمه )) (بر وزن قلمه ) به قسمتی از گوش گوسفند می گویند که آویزان است، گوئی جزء گوش نیست و به آن وابسته است .

تعبیر به ((بعد ذلک )) اشاره ای به این معنی است که این دو صفت از صفات سابق زشتتر و نکوهیده تر است، چنانکه جمعی از مفسران از آن استفاده کرده اند .

خلاصه اینکه خداوند در اینجا چنان ترسیمی از مکذبان و صفات زشت و

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 387@@@

اخلاق رذیله آنها فرموده که شاید در سرتاسر قرآن شبیه و نظیر نداشته باشد، و به این ترتیب روشن می سازد که مخالفان اسلام و قرآن و مخالفان شخص پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) چگونه افرادی بوده اند، افرادی دروغگو، پست، عیبجو، سخن چین، متجاوز گنهکار، بی اصل و نسب، و به راستی از غیر چنین افرادی مخالفت با چنان مصلح بزرگی انتظار نمی رود .

در آیه بعد هشدار می دهد ((مبادا به خاطر اینکه آنها دارای مال و فرزندان فراوان هستند در برابر آنها نرم و تسلیم شوی، و از آنها اطاعت کنی )) (ان کان ذا مال و بنین ) .

بدون شک پیامبر هرگز تسلیم نمی شد، و این آیات در حقیقت تاءکیدی است بر این معنی، تا خط مکتبی و روش عملی او بر همه آشکار گردد، و هیچکس از دوست و دشمن چنین انتظاری نداشته باشد .

بنابراین جمله فوق تتمه ای است برای آیه ((و لا تطع کل حلاف مهین )) ولی بعضی گفته اند این آیه در حقیقت بیان علت پیدایش این صفات است، یعنی : غرور ناشی از ثروت و نفرات بسیار آنها را به این رذائل اخلاقی می کشاند، و به همین دلیل در بسیاری از ثروتمندان و قدرتمندان بی ایمان همه این صفات دیده می شود، ولی لحن آیات با تفسیر اول مناسبتر است، و به همین دلیل غالب مفسران نیز آنرا برگزیده اند .

آیه بعد عکس العمل اینگونه افراد را که دارای چنین صفات پست هستند در برابر آیات الهی نشان می دهد، و می گوید : ((هنگامی که آیات ما بر او خوانده می شود و می گوید : اینها افسانه های خرافی پیشینیان است )) ! (اذا

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 388@@@

تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین ) .

و با این بهانه و این برچسب زشت از آیات خداوند فاصله می گیرد، و آنها را به دست فراموشی می سپرد، و دیگران را نیز اغوا می کند، و به همین دلیل نباید از چنین افرادی اطاعت و پیروی کرد، و این تکمیلی است بر نهی از اطاعت اینگونه افراد .

آخرین آیه مورد بحث از یکی از مجازاتهای این گروه پرده برداشته، می افزاید : ((به زودی بر بینی و خرطوم او علامت و داغ ننگ می نهیم )) ! (سنسمه علی الخرطوم ) .

این تعبیری است گویا و رسا بر نهایت ذلیل ساختن آنها، زیرا اولا تعبیر به ((خرطوم )) بینی که تنها در مورد خوک و فیل گفته می شود تحقیر روشنی برای آنها است، و ((ثانیا)) بینی در لغت عرب معمولا کنایه از بزرگی و عزت است همانگونه که در فارسی نیز وقتی می گوئیم بینی او را به خاک بمالید دلیل بر این است که عزت او را بر باد دهید ((ثالثا)) علامت گذاردن مخصوص حیوانات است، حتی در حیوانات در صورت آنها مخصوصا بر بینی آنها علامتگذاری نمی شود، و در اسلام نیز این کار نهی شده است، همه اینها با بیانی رسا می گوید : خداوند اینچنین افراد طغیانگر خودخواه متجاوز سرکش را چنان ذلیل می کند و کوس رسوائی آنها را در همه جا به صدا درمی آورد که عبرت همگان گردند .

و تاریخ اسلام نیز گواه بر این معنی است که این دسته از مخالفان لجوج با پیشرفت اسلام چنان خوار و ذلیل شدند که نظیر و مانند نداشت، و رسوائی در آخرت از آن هم بیشتر است .

بعضی از مفسران گفته اند که بیشتر آیات این سوره ناظر به ((ولید بن

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 389@@@

مغیره )) یکی از سران معروف شرک می باشد، ولی مسلما این معنی مانع از عمومیت مفهوم آیات و گستردگی و شمول تعبیرات آن نیست . ** بعضی گفته اند که علامت نهادن بر بینی در میدان جنگ بدر عملا صورت گرفت و ضربه بر بینی بعضی از سردمداران کفر وارد گشت به طوری که علامت آن باقی ماند، اگر منظور ولید بن مغیره باشد تاریخ می گوید او قبل از جنگ بدر با خواری از دنیا رفت، و اگر غیر از او باشد ممکن است، در خطبه معروف امام علی بن الحسین (ع) در مسجد شام نیز آمده است : انا ابن ضرب خراطیم الخلق حتی قالوا الااله الا الله من فرزند کسی هستم که بر خرطومهای مشرکان کوبیده تا لا اله الا الله گفتند ( منظور امیر مومنان علی (ع) است ) ( بحار الانوار جلد 45 صفحه 138 ) . این تعبیر با توجه به آیه مورد بحث که خداوند می گوید ما بر خرطوم او علامت می گذاریم معنی جالبی دارد و نشان می دهد اراده الهی به دست بنده خاصش علی (ع) اجرا شد . ***