تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

هیچ نقصی در جهان هستی نمی بینی

این سوره با مساءله مهم مالکیت و حاکمیت خداوند و جاودانگی ذات پاک او آغاز می شود که در واقع کلید همه بحثهای این سوره است . ** این سوره دومین سوره ای است که با کلمه تبارک آغاز می گردد، سوره دیگر سوره فرقان بوده که با جمله تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا آغاز گردیده . ***

می فرماید : ((پربرکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست او است، و او بر همه چیز قادر است )) (تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی ء قدیر) .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 316@@@

((تبارک )) از ماده ((برکت )) در اصل از ((برک )) (بر وزن برگ ) به معنی سینه شتر است، و هنگامی که ((برک البعیر)) گفته شود مفهومش این است که شتر سینه خود را به زمین زد، سپس این کلمه به معنی دوام و بقاء و زوال ناپذیری آمده، و در مورد هر نعمتی که پایدار و بادوام باشد گفته شده است، مخزن آب را از این رو ((برکه )) می گویند که آب مدتی طولانی در آن باقی می ماند .

در آیه فوق در حقیقت دلیل مبارک بودن ذات پاک خدا ذکر شده و آن مالکیت و حاکمیت او بر جهان و قدرت او بر همه چیز است، و به همین دلیل وجودی است زوال ناپذیر و پربرکت .

در آیه بعد به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خدا است اشاره کرده، می فرماید : ((او کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدامیک بهتر عمل می کنید)) (الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا) .

((مرگ )) اگر به معنی فنا و نیستی باشد مخلوق نیست، چرا که خلقت به امور وجودی تعلق می گیرد، ولی می دانیم که حقیقت مرگ انتقال از جهانی به جهان دیگر است، و این قطعا یک امر وجودی است که می تواند مخلوق باشد .

و اگر مرگ در اینجا قبل از حیات ذکر شده به خاطر تاءثیر عمیقی است که توجه به مرگ در حسن عمل دارد . گذشته از اینکه مرگ قبل از زندگی بوده است .

منظور از آزمایش خداوند چنانکه قبلا نیز گفته ایم نوعی پرورش ‍ است ،

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 317@@@

به این معنی که انسانها را به میدان عمل می کشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند . و لایق قرب خدا گردند . ** شرح بیشتر درباره آزمایشهای الهی را در جلد 1 تفسیر نمونه ذیل آیه 155 سوره بقره مطالعه فرمائید . ***

قابل توجه اینکه هدف ((آزمایش حسن )) عمل معرفی کرده، نه کثرت عمل، و این دلیل بر این است که اسلام به ((کیفیت )) اهمیت می دهد نه به کمیت مهم آن است که عمل خالصانه و برای خدا مفید و جامع باشد، هر چند از نظر کمیت کم باشد .

لذا در اینکه منظور از ((احسن عملا)) چیست در بعضی از روایات اسلامی از پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود : اتمکم عقلا، و اشدکم لله خوفا، و احسنکم فیما امر الله به و نهی عنه نظرا، و ان کان اقلکم تطوعا ! ((منظور این است که کدامیک از شما عقل و خرد کامل تر، و خداترسی بیشتر، و آگاهی فزون تر بر اوامر و نواهی الهی دارید، هر چند اعمال مستحبتان کمتر بوده باشد)) . ** تفسیر مجمع البیان جلد 10 صفحه 322 . ***

بدیهی است عقل کامل عمل را پاکتر و نیت را خالص تر و پاداش را بیشتر می کند .

و در حدیثی از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم : لیس یعنی اکثر عملا، و لکن اصوبکم عملا، و انما الاصابة خشیة الله و النیة الصادقة، ثم قال الابقاء علی العمل حتی یخلص . اشد من العمل، و العمل الخالص الصالح الذی لا ترید ان یحمدک علیه احد الا الله عز و جل :



((منظور این نیست کدامیک بیشتر عمل می کنید، بلکه منظور این است کدامیک صحیح تر عمل می کنید، و عمل صحیح آن است که تواءم با خداپرستی

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 318@@@

و نیت پاک باشد، سپس فرمود : نگهداری عمل از آلودگی سخت تر است از خود عمل، و عمل خالص صالح، عملی است که نمی خواهی احدی جز خدا تو را به خاطر آن بستاید)) . ** تفسیر صافی ذیل آیات مورد بحث . ***

در مورد هدف آفرینش انسان در تفسیر سوره ((ذاریات )) ذیل آیه 56 ((و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون )) بحث مشروحی داشتیم در آنجا هدف ((عبودیت خدا)) ذکر شده، و در اینجا ((آزمایش ‍ حسن عمل ))، روشن است که مساءله آزمون و امتحان از مساءله عبودیت جدا نیست، همانگونه که کمال عقل و خداترسی و نیت خالص ‍ که در روایات بالا به آن اشاره شده، روح عبودیت را تشکیل می دهد .

به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگی است برای همه انسانها، وسیله آزمایش، مرگ و حیات، و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل، که مفهومش ((تکامل معرفت، و اخلاص نیت، و انجام هر کار خیر)) است .

و اگر می بینیم بعضی از مفسران ((احسن عملا)) را در اینجا به معنی یاد مرگ کردن، یا آماده برای مرگ شدن، و امثال آن تفسیر کرده اند در حقیقت اشاره به مصداقهائی از این معنی کلی است .

و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ انسان گرفتار لغزشهای فراوانی می شود، نباید این لغزشها او را ماءیوس کند، و از تلاش و کوشش برای اصلاح خویش باز دارد، در پایان آیه به بندگان وعده یاری و آمرزش داده می گوید : ((و او شکست ناپذیر و بخشنده است )) (و هو العزیز الغفور)

آری او قادر بر هر چیز، و آمرزنده هر انسان توبه کاری است .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 319@@@

بعد از بیان نظام مرگ و زندگی، به نظام کلی جهان پرداخته، و انسان را به مطالعه مجموعه عالم هستی دعوت می کند، تا از این طریق خود را برای آن آزمون بزرگ آماده کند، می فرماید : ((همان خدائی که هفت آسمان را بر روی یکدیگر آفرید)) (الذی خلق سبع سموات طباقا) .

درباره ((آسمانهای هفتگانه کمی قبل از این در تفسیر آیه 12 سوره طلاق بحث کرده ایم، و در مورد ((طباقا)) در اینجا باید بیفزاییم که بر اساس این تعبیر آسمانهای هفتگانه هر کدام فوق دیگری قرار دارد، زیرا معنی ((مطابقه )) در اصل آن است که چیزی را فوق چیز دیگری قرار دهند .

حال اگر آسمانهای هفتگانه را اشاره به کرات هفتگانه منظومه شمسی بدانیم که با چشم غیر مسلح قابل رؤیتند، هر کدام فاصله معینی از خورشید دارند و هر یک فوق دیگری است .

و اگر آنچه را از ستارگان ثوابت و سیار می بینیم همه را جزء آسمان اول بشمریم معلوم می شود که در مراحل بالاتر عوالم دیگری است که یکی برتر از دیگری قرار دارد .

و به دنبال آن می افزاید : ((در خلقت خداوند رحمان هیچ نقص و تضاد و عیبی نمی بینی )) (ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت ) .

با تمام عظمتی که عالم هستی دارد هر چه هست نظم است و استحکام، و انسجام، و ترکیبات حساب شده، و قوانین دقیق و اگر بی نظمی در گوشه ای از جهان راه می یافت آن را به نابودی می کشید .

از نظام عجیب و شگفت انگیزی که بر یک دانه اتم، و ذرات الکترون و پروتون حاکم است گرفته، تا نظامات حاکم بر کل منظومه شمسی، و منظومه های دیگر و کهکشانها، همه در سیطره قوانین دقیقی قرار دارند که آنها

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 320@@@

را در مسیر خاصی پیش می برند، خلاصه همه جا قانون است و حساب، و همه جا نظم است و برنامه .

و در پایان آیه برای تاءکید بیشتر می فرماید : ((بار دیگر نگاه کن و عالم را با دقت بنگر، آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافی در جهان مشاهده می کنی )) ؟ ! (فارجع البصر هل تری من فطور) .

((فطور)) از ماده ((فطر)) (بر وزن سطر) به معنی شکافتن از طول است، و به معنی شکستن (مانند افطار روزه ) و اختلال و فساد نیز می آید، و در آیه مورد بحث به همین معنی است .

منظور این است که هر چه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل و ناموزونی در آن نمی بیند .

و لذا در آیه بعد برای تاءکید همین معنی می افزاید : ((بار دیگر دیده خود را باز کن، و دو مرتبه به عالم هستی بنگر، سرانجام چشمانت به سوی تو باز می گردد در حالی که خسته و ناتوان شده، و در جستجوی خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است )) ! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا و هو حسیر) .

((کرتین )) از ماده ((کر)) (بر وزن شر) به معنی توجه و بازگشت به چیزی است، و ((کرة )) به معنی تکرار و ((کرتین )) تثنیه آن است، ولی بعضی از مفسران گفته اند که منظور از ((کرتین )) در اینجا معنی تثنیه نیست، بلکه منظور توجه ای مکرر و پی درپی و متعدد است .

بنا بر این حداقل قرآن در این آیات دستور به مردم می دهد که سه بار در عالم هستی بنگرند، و اسرار آفرینش را مطالعه کنند، و به یک معنی بارها

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 321@@@

و بارها دقیق شوند و هنگامی که نتوانستند کمترین خلل و نقصانی در این نظام عجیب بیابند به آفریننده این دستگاه و خالق این جهان و علم و قدرت بی پایان آشناتر شوند .

((خاسی ء)) از ماده ((خساء)) و ((خسوء)) (بر وزن مدح و خشوع ) هرگاه در مورد چشم به کار رود به معنی خسته و ناتوان شدن است، و هرگاه در مورد ((سگ )) به کار رود به معنی دور کردن آن است .

((حسیر)) از ماده ((حسر)) (بر وزن قصر) به معنی برهنه کردن است، و از آنجا که انسان به هنگام خستگی تاب و توان خود را از دست می دهد و گوئی برهنه از نیروهای خود می شود به معنی خستگی و ناتوانی آمده است، بنابراین ((خاسی ء)) و ((حسیر)) در آیه فوق هر دو به یک معنی و برای تاءکید در موضوع درماندگی و ناتوانی چشم از دیدن نقصانی در نظام عالم هستی است .

بعضی میان این دو چنین فرق گذاشته اند ((خاسی ء)) به معنی ناکام و ((حسیر)) به معنی ناتوان است .

به هر حال از این آیات دو نتیجه مهم می توان گرفت : نخست اینکه قرآن به همه رهروان راه حق، دستور مؤکد می دهد که هر چه می توانند در اسرار عالم هستی و شگفتیهای جهان آفرینش بیشتر مطالعه و دقت کنند، و به یک بار و دو بار قناعت ننماید، چه بسیار اسراری که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمی دهد، دیده های تیزبین لازم است که بعد از چندین نگاه آنها را بیابد .

دیگر اینکه هر قدر انسان در این نظام دقیق تر و باریکتر شود انسجام آن را بهتر درک می کند، انسجامی خالی از هرگونه نقص و خلل و کژی و اعوجاج .

و اگر در نظر سطحی و ابتدائی بعضی از پدیده های این جهان به عنوان شرور و آفات و فساد دیده می شود (همچون زمین لرزه ها، سیلابها و بیماریها و

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 322@@@

حوادث ناگواری که گهگاه در زندگی انسانها رخ می دهد) در مطالعات دقیق تر روشن می شود که آنها نیز اسرار و فلسفه های دقیق و مهمی دارد . ** شرح این مطلب را در مباحث اثبات وجود خدا در پاسخ به دلائل مادیین در زمینه آفات و بلاها ذکر کرده ایم، به کتاب آفریدگار جهان مراجعه کنید . ***


این آیات اشاره روشنی به برهان نظم دارد که می گوید : وجود نظم در هر دستگاه نشانه وجود علم و قدرتی در پشت آن دستگاه است، و گرنه حوادث اتفاقی حساب نشده، و تصادفهای کور و کر، هرگز نمی تواند مبداء نظام و حساب گردد، همانگونه که در حدیث معروف مفضل از امام صادق (علیه السلام ) آمده است : ان الاهمال لا یاتی بالصواب، و التضاد لا یاتی بالنظام :

((مهمل کاری هرگز نتیجه درست نمی دهد، و تضاد مبداء نظام نمی گردد)) ! ** بحار الانوار جلد 3 صفحه 63 . ***

آخرین آیه مورد بحث نظری به صفحه آسمان افکنده، و از ستارگان درخشنده و زیبا سخن به میان آورده : می گوید : ((ما آسمان پایین را با چراغهای پرفروغی زینت بخشیدیم، و آنها را تیرهائی برای شیاطین قرار دادیم، و برای آنها عذاب آتش دوزخ فراهم ساختیم )) (و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح و جعلناها رجوما للشیاطین و اعتدنا لهم عذاب السعیر) .

یک نگاه به آسمان در یک شب تاریک و پرستاره، و توجه به آن عوالم رؤیائی دوردست، و تصور نظامهائی که بر آنها حاکم است، و دقت در زیبائی و ظرافت و عظمت و سکوت اسرارآمیز و پر ابهتی که بر آنها سایه افکنده، انسان را در جهانی مملو از عرفان و نور حق وارد می کند، و در عوالمی از عشق پروردگار سیر می دهد که با هیچ زبانی قابل توصیف نیست .

این آیه بار دیگر این حقیقت را تاءکید می کند که تمام ستارگانی که ما

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 323@@@

می بینم همه بخشی از آسمان اول است، آسمانی که از میان آسمانهای هفتگانه به ما نزدیکتر می باشد، و به همین دلیل به عنوان ((السماء الدنیا)) (آسمان نزدیک و پایین ) از آن تعبیر شده است .

تعبیر به ((رجوم )) (تیرها) اشاره به شهابها است که همچون تیری از یکسوی آسمان به سوی دیگر پرتاب می شود، می دانیم ((شهب )) باقیمانده ستارگانی است که طی حوادثی از هم متلاشی شده، بنا بر این اگر می گوید ما کواکب را تیرهائی برای شیاطین قرار دادیم اشاره به همین سنگریزه های مخصوص است .

و اما اینکه چگونه شیاطین با تیرهای شهاب که سنگهای کوچک سرگردانی در آسمانها هستند نشانه گیری می شوند شرح آن را در تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 42 (ذیل آیه 18 سوره حجر) و در جلد 19 صفحه 15 به بعد (ذیل آیه 20 سوره صافات ) مشروحا بیان کرده ایم .