تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

همه مصائب به فرمان او است !

در نخستین آیه مورد بحث به یک اصل کلی در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره می کند، شاید از این جهت که همیشه وجود مصائب دستاویزی برای کفار در مورد نفی عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح همیشه مشکلاتی وجود دارد که بدون مقاومت

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 198@@@

در برابر آنها مؤمن به جائی نمی رسد، و به این ترتیب رابطه این آیات با آیات گذشته روشن می شود .

نخست می فرماید : ((هیچ مصیبتی رخ نمی دهد مگر به اذن خدا)) (ما اصاب من مصیبة الا باذن الله ) .

بدون شک همه حوادث این عالم به اذن خدا است، چرا که به مقتضای ((توحید افعالی )) در تمام عالم هستی چیزی بدون اراده حق تحقق نمی یابد، ولی از آنجا که مصائب همیشه به صورت یک علامت استفهام در اذهان جای داشته بالخصوص روی آن تکیه شده است .

البته منظور از اذن در اینجا همان اراده تکوینی خداوند است، نه اراده تشریعی .

در اینجا سؤال مهمی مطرح است و آن اینکه : بسیاری از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ می دهد، و یا اینکه خود انسان بر اثر کوتاهی و ندانم کاری، و یا ارتکاب خلاف، گرفتار آن می شود، آیا اینها همه به اذن خدا است ؟ !

در پاسخ این سؤال باید گفت از مجموع آیاتی که درباره مصائب در قرآن مجید آمده است برمی آید که مصائب بر دوگونه است : مصائبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تاثیری در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتی از حوادث دردناک طبیعی .

دوم مصائبی که انسان به نحوی در آن نقشی داشته است .

قرآن درباره دسته اول می گوید همه به اذن خدا روی می دهد، و درباره قسم دوم می گوید به خاطر اعمال خودتان دامانتان را می گیرد ** مراجعه به آیات 22 سوره حدید و 30 شوری و 165 آل عمران این مطلب را کاملا روشن می کند، شرح بیشتر در این زمینه در جلد 23 ذیل آیات سوره حدید آمده است . *** !

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 199@@@

بنابراین کسی نمی تواند به این بهانه که تمام مصائب از سوی خدا است در مقابل ظالمان سکوت کرده، به مبارزه برنخیزد، و نیز نمی تواند به این بهانه دست از مبارزه با بیماریها و آفات و مبارزه با فقر و جهل بردارد .

البته در اینجا نکته دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه حتی در مصائبی که خود انسان در آن نقشی دارد تاءثیر این اسباب از ناحیه خداوند و به اذن و فرمان او است که اگر او اراده کند هر سببی بی رنگ و بی اثر می شود .

سپس در دنباله آیه به مؤمنان بشارت می دهد که ((هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت می کند)) (آنچنانکه در برابر مصائب زانو نزند، ماءیوس نشود جزع و بیتابی نکند) (و من یؤمن بالله یهد قلبه ) .

این هدایت الهی هنگامی که به سراغ انسان آید در نعمتها شاکر باشد و در مصیبتها صابر، و در برابر قضای الهی تسلیم .

البته هدایت قلبی معنی وسیعی دارد که ((صبر)) و ((شکر)) و ((رضا)) و ((تسلیم )) و ((گفتن انالله و اناالیه راجعون )) هر کدام یکی از شاخه های آن است، و اینکه بعضی از مفسران خصوص ‍ یکی از این موضوعات را نقل کرده اند در حقیقت تمام مفهوم آیه نیست بلکه بیان مصداق روشن است، و در پایان آیه می فرماید : ((خداوند به همه چیز دانا است )) (و الله بکل شی ء علیم ) .

این تعبیر می تواند اشاره اجمالی به فلسفه مصائب و بلاها باشد که خداوند روی علم و آگاهی بی پایانش برای تربیت بندگان و اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانی آنها مصائبی ایجاد می کند، تا به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشی نزنند .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 200@@@

و از آنجا که معرفت مبدء و معاد که در آیات قبل، پایه ریزی شده، اثر حتمی آن، تلاش در راستای اطاعت خدا و پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است، در آیه بعد می افزاید : ((و اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید پیامبر را)) (و اطیعوا الله و اطیعوا الرسول ) .

ناگفته پیدا است که اطاعت رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نیز شعبه ای از اطاعت خداوند است، چرا که او از خود چیزی نمی گوید، و تکرار ((اطیعوا)) در اینجا اشاره به همین است که این دو در عرض ‍ هم نیست، بلکه یکی از دیگری سرچشمه می گیرد، از این گذشته اطاعت خداوند، مربوط به اصول قوانین و تشریع الهی است، و اطاعت رسول مربوط به تفسیرها و مسائل اجرائی می باشد، بنابراین یکی اصل و دیگری فرع است .

سپس می فرماید : ((اگر شما رویگردان شوید و اطاعت نکنید، او هرگز مامور به اجبار شما نیست، وظیفه رسول ما تنها ابلاغ آشکار است )) (فان تولیتم فانما علی رسولنا البلاغ المبین ) . ** جمله شرطیه فان تولیتم جزاء محذوفی دارد و در تقدیر چنین است : فان تولیتم فقد ادی وظیفته - یا - فان تولیتم لا یقهر کم علی الایمان - یا - لاباس علیه و مانند آن . ***

آری او موظف به رساندن پیام حق است، بعدا سر و کار شما با خدا است، و این تعبیر یکنوع تهدید جدی و سربسته است .

در آیه بعد، اشاره به مساءله توحید در عبودیت می کند که به منزله دلیلی برای وجوب اطاعت است، می فرماید : ((خداوند کسی است که هیچ معبودی جز او نیست )) (الله لا اله الا هو) .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 201@@@

((و چون چنین است، مؤمنان باید فقط بر او تکیه کنند)) (و علی الله فلیتوکل المؤمنون ) .

غیر از او هیچکس شایسته عبودیت نیست، چرا که مالکیت و قدرت و علم و غنی، همه از آن او است، و دیگران هر چه دارند، از او دارند، و به همین دلیل نباید در برابر غیر او سر تسلیم و تعظیم فرود آورند و نیز به همین دلیل برای حل هرگونه مشکل باید از او مدد گیرند و فقط بر او توکل کنند .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 202@@@