تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نشانه های دیگری از منافقان

این آیات همچنان ادامه بیان اعمال منافقان و نشانه های گوناگون آنها است، می فرماید : ((هنگامی که به آنها گفته شود بیائید تا رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) برای شما استغفار کند، سرهای خود را از روی استهزاء و کبر و غرور تکان می دهند و مشاهده می کنی که از سخنان تو اعراض کرده، تکبر ورزند)) (و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤسهم و راءیتهم یصدون و هم مستکبرون ) .

آری در برابر لغزشهائی که از آنها سرمی زند و فرصت توبه و جبران آن

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 160@@@

را دارند، کبر و غرور به آنان اجازه نمی دهد که در مقام جبران برآیند، نمونه بارز این مطلب، همان عبدالله بن اءبی بود که ماجرای عجیب او را در شاءن نزول خواندیم، هنگامی که آن سخن بسیار زشت و ناروا را درباره پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و مؤمنان مهاجر گفت : که وقتی به مدینه بازگردیم عزیزان ذلیلان را بیرون خواهند کرد، و آیات قرآن نازل شد و سخت او را نکوهش نمود به او پیشنهاد کردند که نزد رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بیاید تا برای او از درگاه خداوند آمرزش بطلبد سخن ناروای دیگری گفت که حاصلش این بود : گفتید : ایمان بیاورم، آوردم، گفتید زکات بده، دادم، چیزی نمانده که بگوئید برای محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) سجده کن !

روشن است که روح اسلام، تسلیم در برابر حق است و کبر و غرور، همیشه مانع این تسلیم است، به همین دلیل یکی از نشانه های منافقان، بلکه یکی از انگیزه های نفاق را همین خودخواهی و خود برتربینی و غرور می توان شمرد .

((لوو)) از ماده ((لی )) در اصل به معنی ((تابیدن طناب )) است، و به همین مناسبت به معنی برگرداندن سر و یا تکان دادن سر، نیز آمده است .

یصدون چنانکه قبلا نیز گفتیم در دو معنی به کار می رود : ((منع کردن )) و ((اعراض نمودن )) بد و مناسب آیه مورد بحث، معنی دوم، و مناسب آیه گذشته، معنی اول است .

در آیه بعد برای رفع هرگونه ابهام در این زمینه، می افزاید : ((به فرض که آنها نزد تو بیایند و برای آنها استغفار کنی، زمینه آمرزش در آنها وجود ندارد بنابراین ((تفاوتی نمی کند که برای آنها استغفار کنی یا نکنی، هرگز خداوند آنها را نمی بخشد)) ! (سواء علیهم استغفرت لهم ام لم تستغفر لهم لن یغفر الله لهم ) .

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 161@@@

دلیل آن هم این است که ((خداوند، قوم فاسق را هدایت نمی کند)) (ان الله لا یهدی القوم الفاسقین ) .

و به تعبیر دیگر استغفار پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) علت تامه برای آمرزش نیست، بلکه مقتضی است، و تنها در صورتی اثر می گذارد که زمینه مساعد و قابلیت لازم فراهم شود، اگر به راستی آنها توبه کنند و تغییر مسیر دهند و از مرکب کبر و غرور پیاده شوند و سر تسلیم در مقابل حق فرود آورند، استغفار پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و شفاعت او مسلما مؤثر است، و در غیر این صورت کمترین اثری نخواهد داشت .

شبیه همین معنی در آیه 80 سوره توبه نیز آمده است که درباره گروه دیگری از منافقان می گوید : استغفر لهم اولا تستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعین مرة فلن یغفر الله لهم ذلک بانهم کفروا بالله و رسوله و الله لا یهدی القوم الفاسقین .

((چه برای آنها استغفار کنی و چه نکنی، تاءثیری ندارد، حتی اگر هفتاد بار برای آنها، استغفار کنی خداوند آنها را نمی بخشد، چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند)) .

روشن است که عدد هفتاد عدد تکثیر است یعنی هر قدر هم برای آنها استغفار کنی سودی ندارد .

این نکته نیز معلوم است که منظور از فاسق هرگونه گناهکاری نیست، چرا که پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) برای نجات گناهکاران آمده، بلکه منظور آن دسته از گناهکاران است که در گناه اصرار می ورزند و لجاجت دارند، و در برابر حق مستکبرند .

سپس به یکی از گفته های بسیار زشت آنها که روشنترین گواه نفاق آنها محسوب می شود اشاره کرده، می فرماید : ((آنها همان کسانی هستند که می گویند

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 162@@@

به افرادی که نزد رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) هستند انفاق نکنید، و از اموال و امکانات خود در اختیار آنها قرار ندهید، تا پراکنده شوند)) (هم الذین یقولون لا تنفقوا علی من عند رسول الله حتی ینفضوا) .

((غافل از اینکه تمام خزائن آسمانها و زمین از آن خدا است ولی منافقان درک نمی کنند)) (و لله خزائن السموات و الارض و لکن المنافقین لا یفقهون ) .

این بینواها نمی دانند که هر کس هر چه دارد از خدا دارد، و همه بندگان از خوان گسترده او روزی می خورند، اگر انصار می توانند به مهاجران پناه دهند و آنها را در اموال خود سهیم کنند این بزرگترین افتخاری است که نصیبشان شده، نه تنها نباید منتی بگذارند، بلکه باید خدا را بر این توفیق بزرگ شکر گویند، ولی همانگونه که در شاءن نزول خواندیم منافقان مدینه منطق دیگری داشتند .

سپس به یکی دیگر از نفرت انگیزترین سخنان آنها اشاره کرده، می افزاید : ((آنها می گویند اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون می کنند)) ! (یقولون لئن رجعنا الی المدینة لیخرجن الاعز منها الاذل ) .

این همان گفتاری است که از دهان آلوده ((عبدالله بن ابی )) خارج شد، و منظورش این بود که ما ساکنان مدینه، رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و مؤمنان مهاجر را بیرون می کنیم، و مراد از بازگشت به مدینه، بازگشت از غزوه ((بنی المصطلق )) بود که مشروحا در شاءن نزول به این مطلب اشاره شد .

درست است که این سخن از یک نفر صادر شد، ولی چون همه منافقان همین خط و مشی را داشتند قرآن به صورت جمعی از آن تعبیر می کند و می فرماید : یقولون . . . (آنها می گویند) .

سپس قرآن پاسخ دندانشکنی به آنان داده، می گوید : ((عزت مخصوص

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 163@@@

خدا و رسول او و مؤمنان است ولی منافقان نمی دانند)) (ولله العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون ) .

تنها منافقان مدینه نبودند که این سخن را در برابر مؤمنان مهاجر گفتند بلکه قبل از آنها نیز سران قریش در مکه می گفتند : اگر این گروه اندک مسلمان فقیر را در محاصره اقتصادی قرار دهیم، یا از مکه بیرونشان کنیم، مطلب تمام است !

امروز نیز دولتهای استعماری به پندار اینکه خزائن آسمان و زمین را در اختیار دارند می گویند ملتهائی را که در برابر ما تسلیم نمی شوند باید در محاصره اقتصادی قرار داد تا بر سر عقل آیند و تسلیم شوند !

این کوردلان تاریخ که شیوه آنها دیروز و امروز یکسان بوده و هست خبر ندارند که با یک اشاره خداوند تمام ثروتها و امکاناتشان بر باد می رود و عزت پوشالی آنها دستخوش فنا می گردد .

به هر حال این طرز تفکر (خود را عزیز دانستن و دیگران ذلیل، و خود را ولی نعمت و دیگران محتاج شمردن ) یک تفکر منافقانه است که از غرور و تکبر از یکسو، و گمان استقلال در برابر خدا از سوی دیگر، ناشی می شود، اگر آنها به حقیقت عبودیت آشنا بودند و مالکیت خدا را بر همه چیز مسلم می دانستند هرگز گرفتار این اشتباهات خطرناک نمی شدند .

قابل توجه اینکه در آیه قبل در مورد منافقان تعبیر به ((لا یفقهون )) (نمی فهمند) آمده، و در اینجا ((لا یعلمون )) (نمی دانند) این تفاوت تعبیر ممکن است برای پرهیز از تکرار که مخالف فصاحت است بوده باشد، و نیز ممکن است از این جهت باشد که درک مساءله مالکیت خداوند نسبت به تمام خزائن آسمانها و زمین مطلب پیچیده تری است که احتیاج به دقت و فهم بیشتری دارد ،

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 164@@@

در حالی که اختصاص عزت به خدا و پیامبر و مؤمنان بر کسی مخفی نیست .

نکته ها :