تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد24
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

من بشارت ظهور احمد را آورده ام !

در تعقیب دو دستوری که در آیات قبل درباره ((هماهنگی گفتار و کردار)) و ((وحدت صفوف )) آمده بود در این آیات برای تکمیل این معنی به گوشه ای از زندگی دو پیامبر موسی (علیه السلام ) و مسیح (علیه السلام ) اشاره می کند که متاءسفانه نمونه های روشنی از ((جدائی گفتار و عمل )) و ((عدم انسجام صفوف )) در زندگی پیروان آن دو دیده می شود، با سرنوشت شومی که به دنبال آن پیدا کردند .

نخست می فرماید : ((به یاد آورید هنگامی را که موسی به قومش گفت : ای قوم من ! چرا مرا آزار می دهید با اینکه می دانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم )) ؟ ! (و اذ قال موسی لقومه یا قوم لم تؤذوننی و قد تعلمون انی رسول الله الیکم ) .

این آزار ممکن است اشاره به تمام مخالفتها و بهانه جوئیهائی باشد که بنی اسرائیل در طول حیات موسی (علیه السلام ) با این پیامبر بزرگ داشتند، و یا اشاره به ماجرائی همچون ماجرای ((بیت المقدس )) که به موسی گفتند ما حاضر نیستیم وارد این شهر شویم و با ((عمالقه )) که جمعی نیرومند و جبارند بجنگیم، تو و پروردگارت بروید و آنجا را فتح کنید تا ما وارد شویم ! (مائده - 24) :

و همین امر سبب شد که سالیان دراز در وادی ((تیه )) بمانند، و طعم تلخ ادعاهای واهی و سستی در امر جهاد را بچشند .

ولی با توجه به آنچه در آیه 69 سوره احزاب وارد شده به نظر می رسد که این ایذا، و آزار اشاره به نسبتهای ناروائی است که به موسی می دادند و خداوند

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 71@@@

موسی را از آن مبرا ساخت، در این آیه می خوانیم یا ایها الذین آمنوا لا تکونوا کالذین آذوا موسی فبراءه الله مما قالوا و کان عند الله وجیها : ((ای کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را (از آنچه در حق او می گفتند) مبرا ساخت )) .

این نسبتها بسیار بود، گاه او را متهم به قتل برادرش هارون کردند ! و گاه (العیاذ بالله ) به روابط نامشروع با یک زن بدکار (توطئه ای که توسط قارون حیله گر چیده شده بود تا زیر بار فرمان زکات نرود !) و گاه او را متهم به سحر و جنون، و یا پاره ای از عیوب جسمانی که شرح آن ذیل آیه فوق در سوره احزاب آمده است کردند . ** تفسیر نمونه جلد 17 صفحه 444 - 446 . ***

چگونه ممکن است کسی مدعی ایمان به پیامبری باشد، و چنین نسبتهائی را به او بدهند ؟ آیا این روشنترین نمونه جدائی گفتار از کردار نیست ؟ و لذا موسی می گوید : با اینکه شما یقین دارید من رسول خدا هستم این سخنان ناروا چیست ؟ !

ولی این عمل بدون مجازات نماند چنانکه در پایان آیه مورد بحث می خوانیم : ((هنگامی که آنها از حق منحرف شدند خداوند قلوبشان را منحرف ساخت، و خدا فاسقان را هدایت نمی کند (فلما زاغوا ازاغ الله قلوبهم و الله لا یهدی القوم الفاسقین ) .

چه مصیبتی از این بزرگتر ؟ که انسان از هدایت الهی محروم گردد و قلبش از حق منحرف شود ** زاغو از ماده زیغ به معنی انحراف از طریق مستقیم است . *** ؟

از این تعبیر استفاده می شود که هدایت و ضلالت، هر چند از ناحیه خداوند است اما زمینه ها و مقدمات و عوامل آن، از ناحیه خود انسان است، زیرا از یکسو

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 72@@@

می فرماید : ((هنگامی که آنها از حق منحرف شدند، خداوند قلوب آنها را منحرف ساخت )) یعنی گام اول را آنها برداشتند، و از سوی دیگر می گوید : ((خداوند قوم فاسق را هدایت نمی کند)) نخست فسق و گناهی سرمی زند که انسان مستحق سلب توفیق و هدایت الهی می گردد و سپس گرفتار این محرومیت بزرگ می شود .

بحث مشروحی در این زمینه در ذیل آیه 36 سوره زمر آمده است (به جلد 19 تفسیر نمونه از صفحه 461 تا 468 مراجعه فرمائید) .

در آیه بعد به مساءله رسالت حضرت عیسی (علیه السلام ) و کارشکنی و تکذیب بنی اسرائیل در مقابل او اشاره کرده، می افزاید : ((و به یاد آورید هنگامی را که عیسی بن مریم گفت : ای بنی اسرائیل ! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، این در حالی است که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده (تورات )، می باشم )) (و اذ قال عیسی بن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقا لما بین یدی من التوراة ) .

((و نیز بشارت دهنده به رسولی هستم که بعد از من می آید و نام او ((احمد)) است )) (و مبشرا برسول یاتی من بعدی اسمه احمد) .

بنابراین من حلقه اتصالی هستم که امت موسی و کتاب او را، به امت پیامبر آینده (پیامبر اسلام ) و کتاب او، پیوند می دهم .

به این ترتیب، حضرت مسیح (علیه السلام ) ادعائی جز رسالت الهی، آن هم در مقطع خاصی از زمان نداشت، و آنچه به او درباره الوهیت یا فرزند خدا بودن بسته اند، همه کذب و دروغ است .

گرچه جمعی از بنی اسرائیل به این پیامبر موعود ایمان آوردند، اما گروه عظیمی سرسختانه در برابر او ایستادند، و حتی معجزات آشکار او را انکار

@@تفسیر نمونه جلد 24 صفحه 73@@@

کردند و لذا در پایان آیه می افزاید : ((هنگامی که او (احمد) با معجزات و دلائل روشن به سراغ آنها آمد گفتند : این سحری است آشکار)) ! (فلما جاءهم بالبینات قالوا هذا سحر مبین ) .

عجب اینکه : طایفه یهود، قبل از مشرکان عرب، این پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را شناخته بودند و حتی برای شوق دیدار او ترک وطن نموده، و طوائفی از آنها در سرزمین مدینه ساکن شدند، اما با اینهمه بسیاری از بت پرستان، سرانجام این پیامبر موعود را شناخته و ایمان آوردند ولی بسیاری از یهود بر لجاج و عناد و انکار باقی ماندند .

گروهی از مفسران ضمیر در فلما جائهم را به پیامبر اسلام (احمد) همانگونه که در بالا آوردیم، برگردانده اند، ولی بعضی معتقدند که ضمیر به حضرت عیسی (علیه السلام ) برمی گردد، یعنی هنگامی که عیسی (علیه السلام ) معجزات روشن را برای بنی اسرائیل آورد آنرا انکار کرده، سحرش خواندند .

ولی آیات بعد نشان می دهد که تفسیر اول صحیحتر است، چرا که در این آیات تکیه روی اسلام و پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شده است .