تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند

این آیات همچنان ادامه تشویق مؤمنان به مساءله پیکار با دشمنان حق است، با تعبیری جالب و رسا آنها را تشویق به ((جهاد)) می کند می فرماید: ((ای کسانی که ایمان آورده اید اگر خدا را یاری کنید شما را یاری می کند، و گامهایتان را استوار می دارد)) (یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم ).

تکیه بر مساءله ((ایمان )) اشاره به این است که یکی از نشانه های ایمان راستین پیکار با دشمنان حق است .

تعبیر به یاری کردن خدا به وضوح به معنی یاری کردن آئین او است، یاری کردن پیامبر او، و شریعت و تعلیمات او، و لذا در بعضی دیگر از آیات قرآن یاری کردن خدا و رسولش در کنار یکدیگر قرار داده شده است، در سوره حشر آیه 8 می خوانیم : و ینصرون الله و رسوله اولئک هم الصادقون با اینکه قدرت خداوند بی پایان است، و قدرت مخلوقات در برابر او بسیار ناچیز، ولی باز تعبیر به یاری کردن خداوند می کند، تا اهمیت مساءله جهاد و دفاع از آئین حق را روشن سازد، و تعبیری از این باعظمت تر برای این موضوع پیدا نمی شود.

اما ببینیم وعده ای را که خداوند در برابر دفاع از آئینش به مجاهدان

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 426@@@

داده چیست ؟ نخست : می گوید: ((شما را یاری می کند)) اما از کدام طریق ؟

از طریق بسیار، در قلب شما نور ایمان و در روح شما تقوا، در اراده شما قدرت، در فکر شما آرامش می افکند.

از سوی دیگر فرشتگان را به یاری شما می فرستد، حوادث را به نفع شما تغییر مسیر می دهد، قلوب مردم را به شما متمایل می کند، سخنانتان را نافذ، فعالیتهایتان را پر ثمر می سازد، آری یاری خدا جسم و جان و درون و برون را احاطه می کند.

اما در میان تمام اشکال یاری کردن روی مساءله ((ثبات قدم )) تاءکید می کند، چرا که ایستادگی در برابر دشمن مهمترین رمز پیروزی است، و برندگان جنگها آنها هستند که ثبات و استقامت بیشتری نشان می دهند.

و لذا در داستان پیکار ((طالوت ))، فرمانده بزرگ بنی اسرائیل، با ((جالوت )) آن زمامدار ستمگر و خونخوار و قوی پنجه، می خوانیم : مؤمنان اندکی که با او بودند به هنگامی که در برابر انبوه دشمن قرار گرفتند چنین گفتند: ((ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین )): ((پروردگارا! صبر و استقامت را بر ما بریز و گامهای ما را استوار دار و در برابر قوم کافر یاری فرما)).

و در آیه بعد از آن می خوانیم : فهزموهم باذن الله ؛ ((یاران ((طالوت )) لشکر نیرومند جالوت را به فرمان خدا شکست دادند)).

آری نتیجه ثبات قدم پیروزی بر دشمن است .

و از آنجا که گاهی نیروی متراکم دشمن و انبوه جمعیت و انواع تجهیزات او، فکر مجاهدان راه حق را به خود مشغول می دارد در آیه بعد می افزاید: ((و کسانی که کافر شدند مرگ و سقوط بر آنها و اعمالشان نابود باد)) (و الذین

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 427@@@

کفروا فتعسا لهم و اضل اعمالهم ).**(تعسا) مفعول مطلق برای فعل مقدری است و در تقدیر تعسهم تعسا می باشد و جمله (اضل اعمالهم) عطف بر این فعل مقدر است و هر دو به صورت نفرین است مانند (قاتلهم الله) و روشن است که نفرین از سوی خداوند به معنی وقوع آن است***

((تعس )) (بر وزن نحس ) به معنی لغزیدن و برو در افتادن است و اینکه بعضی آن را به ((هلاکت و انحطاط)) تفسیر کرده اند در واقع لازمه آن است .

و در هر حال مقابله میان این دو بسیار پر معنی است، درباره مؤمنان راستین می فرماید: ((گامهایشان را استوار می دارد)) اما درباره کافران می گوید: ((لغزش و سقوط بر آنها باد)) آنهم به صورت نفرین که گیراتر و گویاتر باشد.

آری هنگامی که افراد بی ایمان لغزش می کنند کسی نیست زیر بازوی آنها را بگیرد، و به آسانی در پرتگاهها سقوط خواهند کرد، اما فرشتگان رحمت الهی به یاری مؤمنان می شتابند، و آنها را در لغزشگاهها و پرتگاهها حفظ می کنند، چنانکه در جای دیگر می خوانیم : ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة (فصلت - 30).

اعمال مؤمنان پر برکت است، اما اعمال کافران بی برکت و به سرعت محو و گم می شود.

آیه بعد علت سقوط آنها و نابودی اعمالشان را چنین بیان می کند: ((این به خاطر آن است که از آنچه خدا نازل کرده است کراهت داشتند، لذا خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرده است )) (ذلک بانهم کرهوا ما انزل الله فاحبط اعمالهم ).

خداوند قبل از هر چیز آئین توحید را نازل فرمود اما آنها به آن پشت کرده رو به شرک آوردند، خداوند دستور به حق و عدالت و پاکی و تقوا داد اما آنها

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 428@@@

همه را پشت سر افکندند، و به ظلم و فساد روی آوردند، آنها حتی وقتی نام خدای یگانه را می بردند ابراز تنفر می کردند.و اذا ذکر الله وحده اشمازت قلوب الذین لا یؤمنون بالاخرة (زمر - 45).

آری هنگامی که آنها از این امور نفرت داشتند طبعا گامی در این مسیر برنمی داشتند و تمام تلاشها و کوششهایشان در مسیر باطل بود، و طبیعی است که چنین اعمالی حبط و نابود گردد.

در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) آمده است : کرهوا ما انزل الله فی حق علی : آنها آنچه را که خداوند در حق علی (علیه السلام ) نازل کرده بود کراهت داشتند.**(مجمع البیان) ذیل آیات مورد بحث***

البته تعبیر ((ما انزل الله )) معنی گسترده ای دارد که یکی از مصداقهای روشنش مساءله ولایت امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) است، نه اینکه منحصر در آن باشد.

و از آنجا که قرآن مجید در بسیاری از موارد نمونه های حسی را به ظالمان سرکش ارائه می دهد در اینجا نیز آنها را به مطالعه احوال اقوام گذشته دعوت کرده می فرماید: ((آیا آنها سیر در زمین نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنها بودند چگونه بود؟ همانها که راه کفر و طغیان را پیش گرفتند و خداوند آنها را درهم کوبید و هلاک کرد)) (ا فلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم دمر الله علیهم ).

سپس برای اینکه آنها گمان نکنند سرنوشت دردناکی که برای امتهای طغیانگر پیشین بود جنبه خصوصی داشت می افزاید: ((و برای مشرکان و کافران نیز امثال این مجازاتها خواهد بود)) (و للکافرین امثالها).**ضمیر (امثالها) به (عاقبة) برمی گردد که از جمله قبل استفاده می شود***

آنها انتظار نداشته باشند که با انجام اعمال مشابه آنها از کیفرهای مشابه

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 429@@@

مصون و برکنار بمانند، بروند آثار گذشتگان را بنگرند و آینده خود را در آئینه زندگی آنان ببینید.

قابل توجه این که ((دمر)) از ماده ((تدمیر)) در اصل به معنی هلاک کردن است، اما هنگامی که با علی ذکر می شود به معنی نابود کردن همه چیز حتی فرزندان و خانواده و اموال مخصوص ‍ انسان است**تفسیر (روح المعانی) و (روح البیان) و (فخر رازی)*** و به این ترتیب این تعبیر بیان مصیبت دردناکتری است، مخصوصا با توجه به این که لفظ ((علی )) معمولا در مورد سلطه به کار می رود، مفهوم جمله این می شود که خداوند هلاک و نابودی را بر سر این اقوام و اموال و آنچه مورد علاقه آنها بود فرو ریخت !.

در مورد ((سیر در ارض )) که قرآن مجید به عنوان یک برنامه آگاه کننده بارها روی آن تکیه کرده است بطور مشروح در جلد سوم صفحه 102 به بعد بحث کرده ایم (ذیل آیه 137 سوره آل عمران ) و در جلد 16 صفحه 458.

آخرین آیه مورد بحث به ذکر دلیل حمایت همه جانبه پروردگار از مؤمنان و نابودی کافران طغیانگر پرداخته می گوید: ((این بخاطر آن است که خداوند مولا و سرپرست مؤمنان است اما کافران مولائی ندارند)) (ذلک بان الله مولی الذین آمنوا و ان الکافرین لا مولی لهم ).**مشارالیه (ذلک) عاقبت نیک مومنان و عاقبت سوء کافران است که در آیات قبل به آن اشاره شده است***

((مولی )) به معنی ((ولی و سرپرست و یار و یاور)) است، و به این ترتیب خداوند ولایت و سرپرستی و یاری مؤمنان را بر عهده گرفته، اما کافران را از زیر چتر ولایت خود خارج ساخته است، روشن است کسانی که تحت ولایت ذات پاک او باشند هم در مشکلات یاری می شوند، و هم ثبات قدم دارند، و سرانجام به مقصود خود نائل می شوند، اما آنها که از زیر این پوشش خارجند اعمالشان حبط و نابود

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 430@@@

و عاقبت کارشان هلاکت است .

در اینجا سؤالی پیش می آید که در آیه مورد بحث خداوند فقط به عنوان مولای مؤمنان ذکر شده در حالی که در بعضی دیگر از آیات قرآن مانند آیه 30 سوره یونس حتی مولای کافران معرفی شده است : و ردوا الی الله مولاهم الحق و ضل عنهم ما کانوا یفترون .

((آنها به سوی خداوند مولای حقیقی خود بازمی گردند، و بتهائی را که به دروغ شریک خدا می پنداشتند گم و نابود می شود)).

پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن می شود و آن این که ولایت عامه خداوند که همان مساءله خالقیت و تدبیر او است همگان را فرا می گیرد، ولی ولایت خاصه و عنایت مخصوص او که تواءم با انواع حمایتها است تنها شامل حال مؤمنان است .**بعضی مانند آلوسی در (روح المعانی) (مولی) را در آیه مورد بحث به معنی (ناصر) و در آیه سوره یونس و مانند آن به معنی (مالک) تفسیر کرده اند***

بعضی گفته اند این آیه امیدبخشترین آیات قرآن است ارجی آیة فی القرآن چرا که همه مؤمنان را اعم از عالم و جاهل، زاهد و راغب، کوچک و بزرگ، زن و مرد، و پیر و جوان، تحت حمایت و عنایت خاص پروردگار معرفی می کند، حتی مؤمنان گنهکار را استثنا نمی کند، او در حوادث سخت و مصائب جانکاه نمونه های حمایت خویش را نشان می دهد که هر کس در طول عمر خود این معنی را احساس کرده است و در تواریخ نیز شواهد فراوان دارد.

در حدیثی آمده است که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از یکی از غزوات زیر درختی تنها نشسته بود، مشرکی با شمشیر برهنه بطور غافلگیرانه به حضرت حمله کرد و گفت : من یخلصک منی : ((الان چه کسی می تواند تو را از چنگال من نجات دهد))؟!.

پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: ((الله )) و در این هنگام پای مشرک لغزید و بر زمین

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 431@@@

خورد، و شمشیر از دستش فرو افتاد، پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) شمشیر را برداشت و فرمود: الان تو بگو چه کسی تو را از دست من رهائی می بخشد؟!.

در جواب عرض کرد: لا احد!: ((هیچ کس ))! و سپس ایمان آورد.**(روح البیان) جلد 8 صفحه 503***

آری مولای همه مؤمنان او است و کافران مولا و پناهگاهی ندارند.

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 432@@@