تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

شرط پیروزی ایمان و استقامت است

این آیات همچنان اعمال و گفتار کافران و انحرافات آنها را مورد بحث و بررسی و نکوهش قرار می دهد، نخست به این گفتار غرورآمیز و دور از منطق آنها اشاره کرده می گوید: ((کافران درباره مؤمنان چنین گفتند: اگر ایمان و اسلام چیز خوبی بود هرگز آنها بر ما پیشی نمی گرفتند))! (و قال الذین کفروا للذین آمنوا لو کان خیرا ما سبقونا الیه ).**در اینکه (لام) در للذین آمنوا چه معنی دارد؟ مفسران گفتگو بسیار کرده اند ولی از همه احتمالات مناسبتر این است که (لام) به معنی (فی) باشد بنابراین معنی جمله چنین می شود: کافران درباره مومنان چنین گفتند...و در این صورت مشکلی از نظر غائب بودن فعل (سبقونا) پیش نمی آید در حالی که بعضی آن را (لام تعلیل) دانسته اند و بعضی نیز گفته اند الذین آمنوا در اینجا مخاطبند و جمله سبقونا به معنی (سبتقتمونا) است!***

اینها یک مشت افراد فقیر و بیسر و پا، روستائی و برده و کم معرفتند! چگونه ممکن است آنها حق را بفهمند و به آن اقبال کنند، ولی ما چشم و چراغهای این جامعه از آن غافل و بیخبر بمانیم ؟!

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 319@@@

غافل از اینکه عیب در خود آنها بوده است نه در آئین اسلام، اگر پرده های کبر و غرور بر قلب آنها نیفتاده بود، اگر مست مال و مقام و شهوت نبودند، اگر خود برتربینی و خود محوری اجازه تحقیق حق به آنها می داد، و همانند تهیدستان پاکدل، حقجو و حق طلب بودند، آنها نیز به سرعت جذب اسلام می شدند.

لذا در پایان آیه با این تعبیر لطیف به آنها پاسخ می گوید: ((چون خود آنها به وسیله قرآن هدایت نشدند به زودی می گویند این یک دروغ قدیمی است ))! (و اذ لم یهتدوا به فسیقولون هذا افک قدیم ).**(اذ) در این آیه ظریفه است بعضی آنرا متعلق به سیقولون می دانند و می گویند وجود (فاء) مانع نیست ولی بعضی دیگر مانند زمخشری در کشاف معتقدند چون فعل بعد از آن ماضی است و سیقولون مضارع است نمی تواند متعلق به آن باشد بلکه متعلق به محذوفی است و در تقدیر چنین است (و اذ لم یهتدوا به ظهر عنادهم) ولی احتمال اول با معنی آیه بسیار سازگارتر است***

یعنی آنها نخواستند به وسیله قرآن هدایت شوند نه اینکه هدایت قرآن کمبودی داشت .

تعبیر به ((افک قدیم )) شبیه تهمت دیگری است که از زبان آنها در آیات قرآن نقل شده که می گفتند: اینها اساطیر الاولین (افسانه های پیشینیان ) است (فرقان - 5).

و نیز تعبیر به ((سیقولون )) به صورت فعل مضارع دلیل بر این است که آنها به طور مستمر این تهمت را به قرآن می بستند، و آن را پوششی برای عدم ایمان خود قرار می دادند.

سپس به دلیل دیگری برای اثبات حقانیت قرآن و نفی تهمت مشرکان که می گفتند این یک دروغ قدیمی است پرداخته می گوید: ((از نشانه های صدق

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 320@@@

این کتاب بزرگ این است که قبل از آن کتاب موسی در حالی که پیشوای مردم بود و رحمتی از سوی خدا نازل گردید و خبر از اوصاف پیامبر بعد از خود داد، و این قرآن نیز کتابی است هماهنگ با نشانه هائی که در تورات آمده )) (و من قبله کتاب موسی اماما و رحمة و هذا کتاب مصدق ).

با این حال چگونه میگوئید این یک دروغ قدیمی است ؟!

کرارا در آیات قرآن روی این نکته تکیه شده است که قرآن تصدیق کننده تورات و انجیل است، یعنی هماهنگ با نشانه هائی است که در این دو کتاب آسمانی درباره پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و کتاب آسمانی او آمده است، به قدری این نشانه ها دقیق بوده که قرآن می گوید: الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابنائهم : ((اهل کتاب او را به خوبی می شناسند همانگونه که فرزندان خود را می شناسند)) (بقره - 146).

نظیر همین معنی که در آیه مورد بحث است در سوره هود آیه 17 نیز آمده است : ا فمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منه و من قبله کتاب موسی اماما و رحمة اولئک یؤمنون به : ((آیا آنکس ‍ که دلیل آشکاری از پروردگارش دارد و به دنبال آن شاهدی از سوی او می آید، و پیش از آن کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود گواهی بر آن می دهد همانند کسی است که چنین نباشد))؟! (هود - 17).

تعبیر به ((اماما و رحمة )) ممکن است از این جهت باشد که بعد از ذکر امام و پیشوا احیانا مساءله تکلیف شاق و خشونت بار به ذهن تداعی می کند به واسطه خاطره ای که از پیشوایان خود داشتند، ولی ذکر ((رحمت )) این تداعی را اصلاح کرده، می گوید: امامت این امام تواءم با رحمت است، حتی اگر تکالیفی آورده آن هم رحمت است، و چه رحمتی برتر از تربیت نفوس ‍ آنهاست .

و به دنبال آن می افزاید: ((این در حالتی است که این کتاب آسمانی به زبان

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 321@@@

عربی فصیح و گویاست )) که همگان از آن بهره مند شوند (لسانا عربیا).

و در پایان آیه هدف نهائی از نزول قرآن را در دو جمله کوتاه به این صورت شرح می دهد: ((هدف این بوده که ظالمان را انذار و نیکوکاران را بشارت دهد)) (لینذر الذین ظلموا و بشری للمحسنین ).

و با توجه به جمله ((ینذر)) که فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد روشن می شود که انذار قرآن همچون بشارت آن دائمی و مستمر است، ظالمان و ستمگران را در سراسر تاریخ بیم می دهد و انذار می کند، و به نیکوکاران همواره بشارت می دهد.

قابل توجه اینکه نقطه مقابل ((ظالمان )) را ((نیکوکاران )) قرار داده، چرا که ((ظلم )) در اینجا معنی وسیعی دارد که هرگونه بدکاری و خلافکاری را شامل می شود که طبعا یا ظلم به دیگران است یا ظلم بر نفس .

آیه بعد در حقیقت تفسیری است برای ((محسنین )) (نیکوکاران ) که در آیه قبل آمده بود می فرماید: ((کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس استقامت به خرج دادند، نه ترسی برای آنهاست و نه غمی دارند)) (ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون ).**الذین قالوا ربنا الله...مبتداست و جمله لاخوف علیهم خبر آن است البته فاء بر سر خبر نمی آید مگر در مواردی که مانند آیه مورد بحث مفهوم شرطیت در جمله باشد***

در واقع تمام مراتب ایمان و همه اعمال صالح در این دو جمله جمع است چرا که ((توحید)) اساس همه اعتقادات صحیح است، و تمام اصول عقائد به ریشه توحید بازمی گردد، و ((استقامت )) و صبر و شکیبائی نیز ریشه همه اعمال صالح است، زیرا می دانیم تمام اعمال نیک را می توان در سه عنوان ((صبر بر اطاعت ))،

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 322@@@

((صبر بر معصیت )) و ((صبر بر مصیبت )) خلاصه کرد.

بنابراین ((محسنین )) کسانی هستند که از نظر اعتقادی در خط توحید، و از نظر عمل در خط استقامت و صبرند.

بدیهی است اینگونه افراد نه ترسی از حوادث آینده دارند، و نه غمی از گذشته .

نظیر همین مطلب در آیه 30 سوره فصلت (با توضیح بیشتری ) آمده است . آنجا که می گوید: ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون .

این آیه دو چیز اضافه دارد یکی اینکه بشارت عدم خوف و حزن از سوی فرشتگان به آنها داده می شود، در حالی که در آیه مورد بحث این مطلب مسکوت گذارده شده، دیگر اینکه علاوه بر نفی ترس و غم بشارت به بهشت موعود نیز در آیه سوره فصلت آمده در حالی که در محل کلام در آیه بعد به آن اشاره می شود.

به هر حال این دو آیه یک مطلب را تعقیب می کند یکی فشرده تر و دیگری مشروحتر.

در تفسیر علی بن ابراهیم می خوانیم که در تفسیر جمله ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فرمود: استقاموا علی ولایة علی امیر المؤمنین (علیه السلام ) ((منظور استقامت بر ولایت امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) است .

این به خاطر آن است که ادامه خط امیر مؤمنان (علیه السلام ) در جهت علم و عمل و عدالت و تقوی مخصوصا در عصرهای تاریک و ظلمانی کار مشکلی است که بدون استقامت امکان پذیر نیست، بنابراین یکی از مصداقهای روشن آیه مورد بحث محسوب می شود، نه اینکه مفهوم آن منحصر به همین معنی باشد و استقامت در جهاد و اطاعت پروردگار و مبارزه با هوای نفس و شیطان را شامل نشود.

در ذیل آیه 30 سوره فصلت شرح مبسوطی پیرامون مساءله ((استقامت ))

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 323@@@

داده ایم .**به جلد بیستم تفسیر نمونه سوره فصلت آیه 30 مراجعه فرمائید***

و در آخرین آیه مورد بحث مهمترین بشارت را به موحدان نیکوکار می دهد و می فرماید: ((آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن می مانند)) (اولئک اصحاب الجنة خالدین فیها).

((این به پاداش اعمالی است که انجام می دادند)) (جزاء بما کانوا یعملون ).

ظاهر آیه چنانکه بعضی استفاده کرده اند مفهوم حصر را می رساند، یعنی بهشتیان تنها کسانی هستند که در خط توحید و استقامت گام برمی دارند، طبیعی است افراد دیگر که آلوده به گناهانی شده اند گر چه سرانجام به خاطر ایمانشان بهشتی می شوند ولی در آغاز ((اصحاب جنت )) نیستند.

تعبیر به ((اصحاب )) (یاران ) اشاره به همنشینی دائم آنها با نعمتهای بهشتی است .

و تعبیر جزاء بما کانوا یعملون از یکسو دلیل بر این است که ((بهشت را به بها می دهند، و به بهانه نمی دهند)) و از سوی دیگر اشاره به اصل آزادی اراده و اختیار انسان است .

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 324@@@