تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

قوم تبع چه کسانی بودند؟

تنها در دو مورد از قرآن مجید واژه ((تبع )) آمده است، یکی در آیات مورد بحث و دیگری در ((آیه 14 سوره ق )) آنجا که می گوید: و اصحاب الایکة و قوم تبع کل کذب الرسل فحق و عید: ((صاحبان سرزمینهای پر درخت قوم شعیب، و قوم تبع، هر کدام رسولان خدا را تکذیب کردند و تهدید الهی درباره آنها تحقق یافت .

همانگونه که قبلا نیز اشاره شد ((تبع )) یک لقب عمومی برای ملوک و شاهان یمن بود مانند ((کسری )) برای سلاطین ایران و ((خاقان )) برای شاهان ترک و ((فرعون )) برای سلاطین مصر و ((قیصر)) برای سلاطین روم .

این تعبیر (تبع ) از این نظر بر ملوک یمن اطلاق می شد که مردم را به پیروی خود دعوت می کردند، یا یکی بعد از دیگری روی کار می آمدند.

ولی ظاهر این است که قرآن از خصوص یکی از شاهان یمن سخن می گوید، (همانگونه که فرعون معاصر موسی (علیه السلام ) که قرآن از او سخن می گوید شخص

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 195@@@

معینی بود) و در بعضی از روایات آمده که نام او ((اسعد ابو کرب )) بود.

جمعی از مفسران معتقدند که او شخصا مرد حقجو و مؤمنی بود و تعبیر به ((قوم تبع )) در دو آیه از قرآن را دلیل بر این معنی گرفته اند، زیرا در این دو آیه از شخص او مذمت نشده بلکه از قوم او مذمت شده است .

روایتی که از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده نیز شاهد این معنی است در این روایت می خوانیم که فرمود: لا تسبوا تبعا فانه کان قد اسلم : ((به ((تبع )) بد نگوئید چرا که او اسلام آورد)).**(مجمع البیان) جلد 9 صفحه 66 (ذیل آیه مورد بحث) نظیر این معنی را تفسیر درالمنثور نیز نقل کرده است و همچنین در (روح المعانی) جلد 25 صفحه 116 آمده ***

و در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام ) آمده است : ان تبعا قال للاوس و الخزرج کونوا هاهنا حتی یخرج هذا النبی، اما انا لو ادرکته لخدمته و خرجت معه : ((شما در اینجا بمانید تا این پیامبر خروج کند، اگر من زمان او را درک می کردم کمر خدمت او را می بستم و با او قیام می کردم ))!.**(مجمع البیان) ذیل آیات مورد بحث***

در روایت دیگری آمده است هنگامی که ((تبع )) در یکی از سفرهای کشورگشائی خود نزدیک ((مدینه )) آمد برای علمای یهود که ساکن آن سرزمین بودند پیام فرستاد که من این سرزمین را ویران می کنم تا هیچ یهودی در آن نماند، و آئین عرب در اینجا حاکم شود.

((شامول )) یهودی که اعلم علمای یهود در آنجا بود گفت ای پادشاه این شهری است که هجرتگاه پیامبری از دودمان اسماعیل است که در مکه متولد می شود، سپس بخشی از اوصاف پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را برشمرد، تبع که گویا سابقه ذهنی در این باره داشت گفت : بنابراین من اقدام به تخریب این شهر نخواهم کرد.**(روح المعانی) جلد 25 صفحه 118***

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 196@@@

حتی در روایتی در ذیل همین داستان آمده است که او به بعضی از قبیله اوس و خزرج که همراه او بودند دستور داد که در این شهر بمانید و هنگامی که پیامبر موعود خروج کرد او را یاری کنید و فرزندان خود را به این امر توصیه نمائید، حتی نامه ای نوشت و به آنها سپرد و در آن اظهار ایمان به پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) کرد.**همان مدارک***

نویسنده ((اعلام قرآن )) چنین نقل کرده است که : تبع یکی از پادشاهان جهان گشای یمن بود که تا هند لشکرکشی کرد، و تمام کشورهای آن منطقه را به تصرف خویش درآورد.

ضمن یکی از لشکرکشیها وارد مکه شد، و قصد داشت کعبه را ویران کند، بیماری شدیدی به او دست داد که اطباء از درمان او عاجز شدند.

در میان ملازمان او جمعی از دانشمندان بودند، و رئیس آنان حکیمی به نام ((شامول )) بود، او گفت، بیماری تو به خاطر قصد سوء درباره خانه کعبه است، و هرگاه از این فکر منصرف گردی و استغفار کنی شفا خواهی یافت .

((تبع )) از تصمیم خود بازگشت و نذر کرد خانه کعبه را محترم دارد و هنگامی که بهبودی یافت پیراهنی از برد یمانی بر کعبه پوشاند.

((در تواریخ دیگر نیز داستان پیراهن کعبه نقل شده به اندازه ای که به حد تواتر رسیده است، این لشکرکشی و مساءله پوشاندن پیراهن به کعبه در قرن پنجم میلادی اتفاق افتاده، و هم اکنون در شهر مکه محلی است که دار التبابعة نامیده می شود)).**اعلام قرآن صفحه 257 تا 259 (با تلخیص)***

ولی به هر حال بخش عمده سرگذشت شاهان تبابعه یمن از نظر تاریخی خالی از ابهام نیست، چرا که درباره تعداد آنها، و مدت حکومتشان ،اطلاعات

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 197@@@

زیادی در دست نداریم، و گاه به روایات ضد و نقیض در این زمینه برخورد می کنیم، آنچه بیشتر در کتب اسلامی اعم از تفسیر و تاریخ و حدیث مطرح شده پیرامون همان سلطانی است که قرآن در دو مورد به او اشاره کرده است .

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 198@@@