تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

کاخها و باغها و گنجها را گذاردند و رفتند!

موسی (علیه السلام ) از تمام وسائل هدایت برای نفوذ در دلهای تاریک این مجرمان استفاده کرد، ولی هیچ اثری در فرعونیان نبخشید، هر دری را می توانست کوبید ولی ((عاقبت زان در برون نامد سری ))!

لذا ماءیوس شد و چاره ای جز نفرین به آنها ندید، چرا که قوم فاسدی که هیچ امیدی به هدایتشان نباشد حق حیات از نظر نظام آفرینش ندارند، باید عذاب الهی فرود آید و آنها را درو کند و صفحه زمین را از لوث وجودشان پاک سازد.

لذا نخستین آیه مورد بحث می گوید: ((موسی به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت که اینها قومی مجرم و گنهکارند)) (فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون ).

چه نفرین مؤدبانه ای ؟ نمی گوید خداوندا آنها را چنین و چنان کن، بلکه همین اندازه می گوید: خداوندا اینها گروهی مجرمند که امیدی به هدایتشان باقی نمانده .

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 174@@@

خداوند نیز دعای او را اجابت کرد، و به عنوان مقدمه نزول عذاب بر فرعونیان و نجات بنی اسرائیل به موسی (علیه السلام ) چنین دستور داد: بندگان مرا شبانه حرکت ده که فرعون و لشکریانش به تعقیب شما خواهند پرداخت (فاسر بعبادی لیلا انکم متبعون ).

اما نگران نباش، لازم است آنها شما را تعقیب کنند تا به سرنوشتی که در انتظار آنها است گرفتار آیند.

موسی (علیه السلام ) ماءمور است شبانه بندگان مؤمن خدا یعنی بنی اسرائیل را که به او ایمان آورده بودند، و جمعی از مردم مصر را که قلبهائی آماده تر داشته و دعوت او را لبیک گفته اند با خود حرکت دهد، و به ساحل نیل آید، و به طرز اعجازآمیزی از نیل بگذرد و راهی سرزمین موعود یعنی فلسطین گردد.

درست است که حرکت موسی و پیروانش شبانه صورت گرفت، اما مسلما حرکت جمعیت عظیمی مانند آنها نمی توانست برای مدتی طولانی از نظر فرعونیان مخفی بماند، شاید چند ساعتی بیشتر نگذشته بود که جاسوسان فرعون خبر این حادثه عظیم و به اصطلاح فرار دستجمعی بردگان را به گوش او رساندند، فرعون دستور داد با لشکری عظیم آنها را تعقیب کنند، و جالب اینکه همه این مطالب با یک اشاره کوتاه و موجز در آیات فوق آمده است ((انکم متبعون )) (شما تعقیب خواهید شد).

آنچه در اینجا به عنوان اختصار حذف شده در آیات دیگری از قرآن در عباراتی کوتاه بیان شده است، چنانکه در آیه 77 طه می خوانیم : و لقد اوحینا الی موسی ان اسر بعبادی فاضرب لهم طریقا فی البحر یبسا لا تخاف درکا و لا تخشی : ((به موسی وحی کردیم که بندگانم را شبانه بیرون ببر، و برای آنها راهی خشک در دریا بگشا، نه از تعقیب دشمنان خواهی ترسید، و نه از غرق

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 175@@@

شدن در دریا))!.

سپس در آیات مورد بحث می افزاید: ((هنگامی که از دریا همگی به سلامت گذشتید دریا را در آرامش و گشاده بگذار)) (و اترک البحر رهوا).

منظور از دریا در این آیات همان رود عظیم نیل است

مفسران و ارباب لغت برای ((رهو)) (بر وزن سهو) دو معنی ذکر کرده اند: ((آرام بودن )) و ((گشاده و باز بودن )) و جمع هر دو معنی در اینجا نیز بی مانع است .

اما چرا چنین دستوری به موسی (علیه السلام ) داده شد؟ طبیعی است که موسی (علیه السلام ) و بنی اسرائیل مایل بودند هنگامی که خود از دریا گذشتند بار دیگر آبها سر بر سر هم بگذارند و این فاصله عظیم را پر کنند، تا آنها با سرعت و به سلامت دور شوند و به سرزمین موعود روی آورند، ولی به آنها دستور داده شد که به هنگام گذشتن از دریای نیل عجله نکنید، بگذارید فرعون و لشکریانش تا آخرین نفر وارد شوند، چرا که فرمان مرگ و نابودی آنها به امواج خروشان نیل داده شده است !.

لذا در پایان آیه می افزاید: ((آنها لشکری هستند که غرق خواهند شد)) (انهم جند مغرقون ).

این فرمان حتمی خدا در مورد این گروه مغرور و طغیانگر است که باید همگی در همان رود عظیم نیل که تمام ثروت و قدرتشان از آن سرچشمه می گرفت دفن شوند، و عامل حیاتشان، با یک فرمان الهی، تبدیل به عامل مرگشان گردد. آری هنگامی که فرعون و لشکریانش به ساحل نیل رسیدند بنی اسرائیل از سوی دیگر بیرون آمده بودند، با اینکه پیدایش چنین جادهای در وسط دریای نیل کافی بود که هر کودک ابجد خوانی را متوجه تحقق یک اعجاز بزرگ الهی سازد، ولی کبر و غرور به آن خیره سران اجازه درک این واقعیت آشکار را نداد تا به اشتباهات خویش ‍ واقف گردند و رو به درگاه خدا آورند، شاید گمان می کردند تغییر

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 176@@@

شکل نیل هم به فرمان فرعون است ! و شاید همین سخن را به پیروانش نیز گفت و شخصا وارد جاده شد و پیروانش تا آخرین نفر به دنبال او آمدند، ولی ناگهان امواج نیل همانند ساختمان فرسوده ای که پایه های آن را بشکند یکباره فرو ریخت و همگی غرق شدند.

نکته ای که در این آیات به خوبی جلب توجه می کند اختصار فوق العاده آن در عین گویا بودن است که با حذف جمله های اضافی که از قرائن یا جمله های دیگر فهمیده می شود داستان مشروحی را در سه آیه یا سه جمله کوتاه بازگو کرده است، همین اندازه می گوید: موسی به درگاه پروردگار عرضه داشت که اینها مجرمند، به او گفته شد بندگانم را شبانه حرکت ده و شما تعقیب خواهید شد، دریا را گشاده و آرام رها کن که آنها لشکری غرق شده هستند!

تعبیر به ((غرق شده )) با اینکه هنوز غرق نشده بودند اشاره به قطعی و حتمی بودن این فرمان الهی است .

اکنون ببینیم بعد از غرق فرعون و فرعونیان چه ماجراهای عبرت انگیزی تحقق یافت قرآن در آیات بعد میراث عظیم آنها را که به بنی اسرائیل رسید طی پنج موضوع که فهرست تمام زندگی آنهاست بیان کرده :

نخست می فرماید: ((چه بسیار باغها و چشمه ها که از خود بجا گذاشتند و رفتند))! (کم ترکوا من جنات و عیون ).

باغها، و چشمه ها، دو سرمایه از جالبترین و ارزنده ترین اموال آنها بود، چرا که مصر به برکت نیل سرزمینی حاصلخیز و پر باغ بود، این چشمه ها ممکن است اشاره به چشمه هائی باشد که از دامن بعضی از کوهها سرازیر می شد و یا شعبه هائی باشد که از نیل سرچشمه می گرفت و از باغهای سرسبز و خرم آنها

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 177@@@

می گذشت . و اطلاق چشمه (عین ) بر این شعبه ها بعید نیست .

سپس می افزاید: ((و زراعتها، و قصرهای جالب و زیبا و پر ارزش )) (و زروع و مقام کریم ).

و این دو سرمایه مهم دیگر آنها بود، زراعتهای عظیمی که در بستر نیل در سرتاسر مصر از انواع و اقسام مواد خوراکی و غیر خوراکی و محصولاتی که هم خود از آن استفاده می کردند و هم به خارج صادر می کردند، و اقتصاد آنها بر محور آن می چرخید، و همچنین قصرها و مساکن آباد که یکی از مهمترین وسائل زندگی انسان مسکن مناسب است .

البته ((کریم )) و پر ارزش بودن این قصرها از نظر ظاهری و از دیدگاه خود آنها بود، و گرنه در منطق قرآن اینگونه مسکنهای پر زرق و برق طاغوتی و غفلت زا کرامتی ندارد.

بعضی نیز احتمال داده اند که منظور از ((مقام کریم )) مجالس ‍ جشن و شادمانی، و یا منابری باشد که مداحان و شعرا بالای آن می رفتند و فرعون را ستایش می کردند، ولی معنی اول از همه مناسبتر به نظر می رسد.

و از آنجا که غیر از امور مهم چهارگانه فوق، وسائل تنعم فراوان دیگری داشتند، به همه آنها نیز در یک جمله کوتاه اشاره کرده می گوید: ((و نعمتهای فراوان دیگری که در آن متنعم بودند و در ناز و نعمت زندگی می کردند)) (و نعمة کانوا فیها فاکهین) **(نعمة) (به فتح نون) به معنی (تنعم) و به کسر نون به معنی (انعام) است جمعی از مفسرین و ارباب لغت به این معنی تصریح کرده اند در حالی که جمعی دیگر معتقدند هردو یک معنی دارد و هر گونه منافع قابل توجهی را شامل می شود*** **(فاکهین) گاه به معنی استفاده کردن از (فواکه) و میوه ها و گاه به معنی گفتگوهای فکاهی و سرور انگیز و گاه به معنی هرگونه تنعمک و تلذدد تفسیر شده است و معنی اخیر از همه جامعتر است***

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 178@@@

سپس می افزاید: آری ((اینچنین بود ماجرای آنها، و ما همه این سرمایه ها و ما ترک فرعونیان را میراث برای اقوام دیگری قرار دادیم ))! (کذلک و اورثناها قوما آخرین ).**(کذلک) خبر مبتدای محذوفی است و در تقدیر الامر کذلک می باشد و این تعبیر برای تاکید گفته می شود بعضی احتمالات دیگر در ترکیب آن نیز داده اند***

منظور از ((قوما آخرین )) بنی اسرائیل است، چرا که در آیه 59 سوره شعراء به آن تصریح شده است، و تعبیر به ((ارث )) اشاره به این است که آنها بدون درد سر و خون جگر اینهمه اموال و ثروتها را به چنگ آوردند، همانگونه که انسان ارث را بی زحمت به چنگ می آورد قابل توجه اینکه آیه فوق و آیه همانند آن در سوره شعراء نشان می دهد که بنی اسرائیل بعد از غرق فرعونیان به سرزمین مصر بازگشتند، و وارث میراث فراعنه شدند و در آنجا حکومت کردند، و مسیر حوادث نیز همین را اقتضا می کند که بعد از فرو ریختن پایه های قدرت فرعونیان در مصر، موسی (علیه السلام ) هرگز اجازه نمی داد آن کشور گرفتار خلا سیاسی گردد.

اما این سخن با آنچه در آیات قرآن آمده است که بنی اسرائیل بعد از نجات از چنگال فرعونیان به سوی سرزمین موعود سرزمین فلسطینی حرکت کردند که حوادث آن در قرآن مشروحا آمده منافات ندارد، ممکن است گروهی از آنها در سرزمین مصر که به دست آنها افتاده بود به عنوان نمایندگانی از سوی موسی (علیه السلام ) اقامت کرده باشند، و گروه بیشتری راهی دیار فلسطین شده اند.

(توضیح بیشتر پیرامون این سخن را در جلد 15 صفحه 239 ذیل آیه 59 شعرا مطالعه فرمائید).

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 179@@@

در آخرین آیه مورد بحث می فرماید: ((نه آسمان بر آنها گریست و نه زمین، و نه به هنگام نزول بلا به آنها مهلتی داده شد))! (فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین ).

گریه نکردن آسمان و زمین بر آنها ممکن است کنایه از حقارت آنها و عدم وجود یار و یاور و دلسوز برای آنها باشد، زیرا در میان عرب معمول است .

هنگامی که می خواهند اهمیت مقام کسی را که مورد مصیبتی واقع شده بیان کنند می گویند: ((آسمان و زمین بر او گریه کردند و خورشید و ماه برای فقدان او تاریک شدند)).

این احتمال نیز داده شد که منظور ((گریستن اهل آسمانها و زمین است )) زیرا آنها برای مؤمنان و مقربان درگاه خداوند گریه می کنند، نه برای جبارانی همچون فرعونیان .

بعضی نیز گفته اند: گریه آسمان و زمین یک گریه حقیقی است که به صورت نوعی دگرگونی و سرخی مخصوص (علاوه بر سرخی همیشگی به هنگام طلوع و غروب ) خودنمائی می کند.

چنانکه در روایتی می خوانیم : لما قتل الحسین بن علی بن ابی طالب (علیه السلام ) بکت السماء علیه و بکائها حمرة اطرافها: ((هنگامی که حسین بن علی (علیهماالسلام ) شهید شد آسمان بر او گریه کرد، و گریه او سرخی مخصوصی بود که در اطراف آسمان نمایان شد))!.**مجمع البیان) جلد 9 صفحه 65 (ذیل آیات مورد بحث)***

در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم : بکت السماء علی یحیی بن زکریا، و علی الحسین بن علی (علیهماالسلام ) اربعین صباحا، و لم تبک الا علیهما، قلت و ما بکائها قالت کانت تطلع حمراء و تغیب حمراء:

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 180@@@

((آسمان بر یحیی بن زکریا (که از سوی طاغوت زمان خود به طرز بسیار رقت باری شهید شد) و بر حسین بن علی (علیهماالسلام ) چهل روز گریه کرد، و بر دیگری جز آن دو گریه نکرده است، راوی می گوید: سؤال کردم گریه آسمان چه بود؟ فرمود: به هنگام طلوع و غروب سرخی مخصوصی در آسمان ظاهر می شد)).**(مجمع البیان) جلد 9 صفحه 65 (ذیل آیات مورد بحث)***

اما در حدیثی که از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده می خوانیم : ما من مؤمن الا و له باب یصعد منه عمله و باب ینزل منه رزقه فاذا مات بکیا علیه : ((هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه دری در آسمان دارد که عملش از آن بالا می رود، و دری که روزیش از آن نازل می شود، هنگامی که می میرد این دو در بر او گریه می کنند))!.**همان مدرک***

در میان این روایات منافاتی نیست، زیرا در مورد شهادت امام حسین (علیه السلام ) و یحیی بن زکریا (علیهماالسلام ) مساءله جنبه عمومی در تمام آسمان داشته، و آنچه در روایت اخیر ذکر شد جنبه موضعی دارد.**در (در المنثور) نیز حدیثی در زمینه جمع میان این روایات نقل شده است (درالمنثور مطابق نقل المیزان جلد 18 صفحه 151)***

به هر حال میان این تفسیرها تضادی نیست، و می تواند همه در مفهوم آیه جمع باشد.

آری برای مرگ تبهکاران نه چشم فلک گریان و نی خاطر خورشید پژمان گشت آنها موجودات خبیثی بودند که گوئی هیچ ارتباطی با عالم هستی و جهان بشریت نداشته اند، هنگامی که این بیگانگان از عالم طرد شدند کسی جای خالی آنها را احساس ‍ نکرد، نه در صحنه زمین، نه بر پهنه آسمان، و نه در اعماق قلوب انسانها، و به همین دلیل هیچکس قطره اشکی بر مرگ آنها

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 181@@@

فرو نریخت .

سخن را در این آیات با نقل روایتی از امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) پایان می دهیم :

در روایتی آمده است هنگامی که امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) بر مدائن گذشت و آثار کسری (انوشیروان و شاهان ساسانی ) را مشاهده کرد که نزدیک به فروریختن است یکی از کسانی که در خدمتش بود این شعر را به عنوان عبرت قرائت کرد:

جرت الریاح علی رسوم دیارهم --- فکانهم کانوا علی میعاد!:

((بادها بر آثار باقیمانده سرزمینشان وزیدن گرفت (و چیزی جز صدای باد در میان قصر آنها به گوش نمی رسد) - گوئی آنها همگی وعده گاهی داشتند و به سوی وعده گاهشان شتافتند))!.

امیر مؤمنان علی فرمود: چرا این آیه را نخواندی : کم ترکوا من جنات و عیون و مقام کریم و نعمة کانوا فیها فاکهین ... فما بکت علیهم السماء و الارض و ما کانوا منظرین .**(سفینة البحار) جلد 2 صفحه 531 (ماده مدن)***

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 182@@@