تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد21
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

چرا قرآن بر یکی از ثروتمندان نازل نشده ؟

در آیات قبل سخن از بهانه جوئیهای مشرکان در برابر دعوت پیامبران بود، گاه آن را سحر می خواندند و گاه به تقلید نیاکانشان متوسل شده به سخن خدا پشت می کردند در آیات مورد بحث به یکی دیگر از بهانه های واهی و بی اساس آنان اشاره کرده می فرماید: ((آنها گفتند چرا این قرآن بر مرد بزرگی از این

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 49@@@

دو شهر (مکه و طائف ) مردی ثروتمند و سرشناس ! نازل نشده است ))؟! (و قالوا لو لا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین عظیم ).

آنها از یک نظر حق داشتند سراغ چنین بهانه هائی بروند، زیرا از دیدگاه آنها معیار ارزش انسانها مال و ثروت و مقام ظاهری و شهرت آنان بود، این سبک مغزان تصور می کردند ثروتمندان و شیوخ ظالم قبائل آنها مقربترین مردم در درگاه خدا هستند، لذا تعجب می کردند که این موهبت نبوت و رحمت بزرگ الهی، چرا بر یکی از این قماش افراد نازل نشده است ؟ و به عکس بر یتیم و فقیر و تهیدستی به نام محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده، این باور کردنی نیست !

آری آن نظام ارزشی نادرست چنین استنباطی هم به دنبال داشت، و بلای بزرگ جوامع بشری و عامل اصلی انحراف فکری آنها همین نظامات ارزشی غلط است که گاه حقایق را کاملا واژگون نشان می دهد.

حامل این دعوت الهی باید کسی باشد که روح تقوی سراسر وجودش را پر کرده باشد، انسانی آگاه، با اراده، مصمم، شجاع، عادل، و آشنا به درد محرومان و مظلومان، این است ارزشهائی که برای حمل این رسالت آسمانی لازم است، نه لباسهای زیبا و قصرهائی گرانبها و مجلل و انواع زینتها و تجملات، مخصوصا هیچیک از پیغمبران خدا دارای چنین شرائطی نبودند، مبادا ارزشهای اصیل با ارزشهای دروغین اشتباه شود.

در اینکه منظور بهانه جویان کدام شخص در مکه و طائف بود؟ در میان مفسران گفتگو است، ولی غالبا ((ولید بن مغیره )) را از مکه ((و عروة بن مسعود ثقفی )) را از طائف شمرده اند، هر چند بعضی نام ((عتبة بن ربیعه )) از مکه و ((حبیب بن عمر ثقفی )) از طائف را نیز به میان آورده اند.

ولی گفتار آنها ظاهرا روی شخص معینی دور نمی زد بلکه هدف آنها اشاره به یکی از افراد پرپول و سرشناس و قوم و قبیله دار بوده است .

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 50@@@

قرآن مجید برای کوبیدن این طرز تفکر زشت و خرافی پاسخهای دندانشکنی می گوید، و دیدگاه الهی و اسلامی را کاملا مجسم می سازد، نخست می گوید: ((آیا آنها رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند))؟! (اهم یقسمون رحمت ربک ).

تا به هر کس بخواهند نبوت بخشند، و کتاب آسمانی بر او نازل کنند، و به هر کس مایل نباشند نکنند، آنها اشتباه می کنند، رحمت پروردگار تو را خود او تقسیم می کند، و او از همه کس بهتر می داند چه کسی شایسته این مقام بزرگ است، چنانکه در آیه 124 سوره انعام نیز آمده است الله اعلم حیث یجعل رسالته خدا بهتر می داند رسالت خود را در کجا قرار دهد)).

از این گذشته اگر تفاوت و اختلافی از نظر سطح زندگی در میان انسانها وجود دارد هرگز دلیل تفاوت آنها در مقامات معنوی نیست، بلکه : ((ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میان آنان تقسیم کردیم، و بعضی را بر بعضی برتری دادیم، تا آنها یکدیگر را تسخیر کنند به یکدیگر خدمت نمایند)) (نحن قسمنا بینهم معیشتهم فی الحیاة الدنیا و رفعنا بعضهم فوق بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا).

آنها فراموش کرده اند که زندگی بشر یک زندگی دستجمعی است، و اداره این زندگی جز از طریق تعاون و خدمت متقابل امکانپذیر نیست، هر گاه همه مردم در یک سطح از نظر زندگی و استعداد، و در یک پایه از نظر مقامات اجتماعی باشند اصل تعاون و خدمت به یکدیگر و بهره گیری هر انسانی از دیگران متزلزل می شود.

بنابراین نباید این تفاوت آنها را بفریبد، و آن را معیار ارزشهای انسانی پندارند.

@@تفسیر نمونه جلد 21 صفحه 51@@@

((بلکه رحمت پروردگار تو از تمام آنچه گردآوری می کنند (از مال و جاه و مقام ) برتر و بهتر است )) (و رحمة ربک خیر مما یجمعون ).

بلکه تمام این مقامها و ثروتها در برابر رحمت الهی و قرب پروردگار به اندازه بال مگسی وزن و قیمت ندارد.

تعبیر به ((ربک )) که در این آیه دو بار تکرار شده اشاره لطیفی است به لطف خاص پروردگار در مورد پیغمبر گرامی اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و پوشاندن لباس نبوت و خاتمیت بر قامت رسای او.