تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

در اینجا دو سؤال مطرح است

1 - آیا از این تقاضای سلیمان استشمام بخل نمی شود؟

در پاسخ این سؤال مفسران مطالب بسیاری دارند که قسمت مهمی از آن با ظاهر آیات ناهماهنگ است، آنچه از همه مناسبتر و منطقی تر به نظر می رسد این است که :

او از خداوند یک نوع حکومت می خواست که توأ م با معجزات ویژه ای بوده باشد، و حکومت او را از سایر حکومتها مشخص کند زیرا می دانیم هر پیامبری معجزه مخصوص به خود داشته موسی (علیه السلام ) معجزه عصا و ید بیضا داشت، آتش برای ابراهیم سرد و خاموش شد، معجزه صالح ناقه مخصوص او بود، و معجزه پیامبر اسلام قرآن مجید بود، سلیمان نیز حکومتی داشت آمیخته با اعجازهای الهی، حکومت بر بادها، و شیاطین، با ویژگیهای بسیار دیگر .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 283@@@

و این برای پیامبران عیب و نقصی محسوب نمی شود که برای خود تقاضای معجزه ویژه ای کنند، تا وضع آنها را کاملا مشخص کند، بنابراین هیچ مانعی ندارد که دیگران حکومتهای وسیعتر و گسترده تر از سلیمان پیدا کنند اما ویژگیهای آن را نخواهند داشت .

شاهد این سخن آیات بعد از این آیه است که در حقیقت اجابت این درخواست سلیمان را منعکس ساخته و سخن از تسخیر باد و شیاطین می گوید، و می دانیم این موضوع از ویژگیهای حکومت سلیمان بود .

و از اینجا پاسخ سؤال دوم که می گوید: طبق عقیده ما مسلمانان حکومت مهدی (علیه السلام ) (ارواحنا فداه ) حکومتی است جهانی و مسلما گسترده تر از حکومت سلیمان، روشن می شود .

زیرا با تمام وسعتی که حکومت حضرت مهدی (علیه السلام ) دارد و با همه امتیازاتی که آنرا از سایر حکومتها مشخص می کند، از نظر ویژگیها و خصوصیات با حکومت سلیمان متفاوت است، و این حکومت سلیمان مخصوص خودش بوده .

خلاصه اینکه سخن از کم و زیاد و افزون طلبی و انحصارجوئی نیست، سخن از این است که کمال نبوت در این است که از نظر معجزات ویژگیهائی داشته باشد که آنرا از نبوت انبیای دیگر مشخص کند، و سلیمان طالب این بود .

در بعضی از روایات که از طرق اهلبیت از امام موسی بن جعفر (علیه السلام ) نقل شده پاسخی از سؤال بخل داده شده که بسیار جالب است .

حدیث چنین است که یکی از دوستانش بنام علی بن یقطین از آن امام (علیه السلام ) سؤال کرد آیا جایز است پیامبر خدا بخیل باشد؟

امام (علیه السلام ) فرمود: نه .

عرض کرد پس چرا سلیمان می گوید: ((رب اغفر لی وهب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی )) و مفهوم و تفسیر این آیه چیست ؟

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 284@@@

امام (علیه السلام ) فرمود: حکومت دو گونه است : حکومتی که از طریق ظلم و غلبه و اجبار مردم به دست می آید، و حکومتی که از سوی خداوند است، مانند حکومت خاندان ابراهیم و طالوت و ذوالقرنین .

سلیمان از خداوند خواست حکومتی به او دهد که هیچ کس نتواند بعد از او بگوید از طریق غلبه و ظلم و اجبار مردم به دست آمده است .

لذا خداوند متعال باد را مسخر فرمان او ساخت که به نرمی هر کجا او مایل بود جریان می یافت، و صبحگاهان فاصله یک ماه را می پیمود، و عصرگاهان فاصله یکماه را، و خداوند متعال شیاطین را مسخر او ساخت که برای او ساختمان می ساختند و غواصی می کردند، و علم سخن گفتن پرندگان را به او تعلیم داد، و حکومت او را در زمین پا بر جا ساخت، لذا در همان زمان و زمانهای بعد مردم دانستند که حکومت او هیچ شباهتی به حکومتی که مردم آنرا برمی گزینند، و یا از طریق قهر و غلبه و ستم حاصل می شود ندارد .

علی بن یقطین می گوید عرض کردم پس تفسیر این سخن که از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که فرمود رحم الله اخی سلیمان ابن داود ما کان ابخله : خدا رحمت کند برادرم سلیمان بن داود را چه بخیل بود چیست ؟!

فرمود: دو معنی دارد: نخست اینکه او بسیار در مورد نوامیس و عرضش ‍ بخیل بود از اینکه کسی سخن نامناسبی درباره آنها بگوید .

دیگر این که منظور پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) این بود که اگر آیه قرآن را آنچنان که بعضی از جهال تفسیر کرده اند که او تقاضای حکومتی بی نظیر و منحصر به خود کرد باید او مرد بخیلی باشد (و این طعنی است بر آنها) . ** علل الشرایع ( طبق تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 459 ) . ***

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 285@@@

آیات بعد همانگونه که گفتیم بیان این مطلب است که خدا تقاضای سلیمان را پذیرفت و حکومتی با امتیازات ویژه و مواهبی بزرگ در اختیار او گذارد که آنها را می توان در پنج موضوع خلاصه کرد:

1 - تسخیر بادها به عنوان یک مرکب راهوار، چنانکه می فرماید: ما باد را مسخر او ساختیم تا مطابق فرمانش به نرمی حرکت کند، و به هر جا او اراده نماید برود (فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء حیث اصاب ) .

مسلم است یک حکومت وسیع و گسترده باید از وسیله ارتباطی سریعی برخوردار باشد، تا رئیس حکومت بتواند در مواقع لزوم به سرعت از تمام مناطق کشور سرکشی کند، و خداوند این امتیاز را به سلیمان داده بود .

اینکه چگونه باد به فرمان او بود؟ و با چه سرعتی حرکت می کرد؟، سلیمان و یارانش به هنگام حرکت به وسیله باد، بر چه چیز سوار می شدند؟ و چه عواملی آنها را از سقوط و کم و زیاد شدن فشار هوا و مشکلات دیگر حفظ می کرد؟

و خلاصه این چه وسیله مرموز و اسرارآمیزی بوده که در آن عصر و زمان در اختیار سلیمان قرار داشت ؟

اینها مسائلی است که جزئیات آن بر ما روشن نیست، ما همین قدر می دانیم که این از جمله خوارق عاداتی بود که در اختیار پیامبران قرار می گرفت، یک مساءله عادی و معمولی نبود، یک موهبت فوق العاده و یک اعجاز بود، و این امور در برابر قدرت خداوند امر ساده ای است و چه بسیارند مسائلی که ما اصل آن را می دانیم اما از جزئیاتش خبر نداریم .

در اینجا سؤالی پیش می آید که تعبیر به رخاء (نرم و ملایم ) که در این آیه وارد شده با تعبیر عاصفه (تندباد) که در آیه 81 سوره انبیاء آمده است هماهنگ نیست، آنجا که می فرماید: و لسلیمان الریح عاصفة تجری بامره

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 286@@@

الی الارض التی بارکنا فیها: ما تندباد را مسخر سلیمان ساختیم که به فرمان او به سوی سرزمینی که آن را برکت داده بودیم حرکت می کرد .

این سؤال را از دو راه می توان پاسخ گفت :

نخست اینکه توصیف به ((عاصفه )) (تندباد) برای بیان سرعت آن است، و توصیف به رخاء بیان منظم بودن و نرم بودن حرکات آن می باشد، به طوری که آنها در عین حرکت سریع احساس ناراحتی نمی کردند، درست مانند وسائل تکامل یافته سریع السیر کنونی که بعضا انسان به هنگامی که با آن سفر می کند این احساس را دارد که گوئی در اطاق خانه اش نشسته است در حالی که با سرعت سرسام آوری در حرکت است .

دیگر اینکه بعضی از مفسران این دو آیه را ناظر به دو نوع باد دانسته اند که هر دو را خداوند در اختیار سلیمان قرار داده بود نوعی سریع السیر و نوعی آرام .

2 - موهبت دیگر خداوند به سلیمان (علیه السلام ) مساءله تسخیر موجودات سرکش و قرار دادن آن در اختیار او برای انجام کارهای مثبت بود چنانکه در آیه بعد می گوید و شیاطین را مسخر او ساختیم، و هر بنا و غواصی از آنها را سر بر فرمان او نهادیم تا گروهی در خشکی هر بنائی می خواهد برای او بسازند، و گروهی در دریا به غواصی مشغول باشند (و الشیاطین کل بناء و غواص ) . ** شیاطین عطف بر الریح است که مفعول سخرنا می باشد و کل بناء و غواص بدل از شیاطین می باشد . ***

و به این ترتیب خداوند نیروی آماده ای برای کارهای مثبت را در اختیار او گذاشت، و شیاطین که طبیعتشان تمرد و سرکشی است آنچنان مسخر او شدند که در مسیر سازندگی و استخراج منابع گرانبها قرار گرفتند .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 287@@@

نه تنها در این آیه که در آیات متعدد دیگری از قرآن مجید به این معنی اشاره شده که شیاطین مسخر سلیمان بودند، و برای او فعالیتهای مثبتی داشتند، منتها در بعضی از آیات مانند آیات مورد بحث و آیه 82 سوره انبیاء تعبیر به ((شیاطین )) شده، در حالی که در آیه 12 سوره سباء تعبیر به ((جن )) شده است .

همانگونه که قبلا نیز گفته ایم ((جن )) موجودی است که از نظر ما پوشیده است، اما دارای عقل و شعور و قدرت می باشد، همچنین مؤمن و کافر است، و هیچ مانعی ندارد که به فرمان خدا در اختیار پیامبری قرار گیرند و به کارهای مفیدی مشغول شوند، این احتمال نیز وجود دارد که شیاطین معنی گسترده ای داشته باشد که هم انسانهای سرکش و هم غیر آنها را شامل شود، و اطلاق شیطان بر این مفهوم وسیع در قرآن مجید آمده است (انعام - 112) و به این ترتیب خداوند نیروئی به سلیمان داد که توانست همه متمردان را تسلیم خود سازد .

3 - موهبت دیگر خداوند به سلیمان مهار کردن گروهی از نیروهای مخرب بود، زیرا به هر حال در میان شیاطین افرادی بودند که به عنوان یک نیروی مفید و سازنده قابل استفاده به حساب نمی آمدند، و چاره ای جز این نبود که آنها در بند باشند، تا جامعه از شر مزاحمت آنها در امان بماند، چنانکه قرآن در آیه بعد می گوید: و گروه دیگری از شیاطین را در غل و زنجیر تحت سلطه او قرار دادیم (و آخرین مقرنین فی الاصفاد) . ** آخرین عطف بر کل بناء و در حکم مفعول سخرنا می باشد و مقرنین صفت برای آخرین است . ***

((مقرنین )) از ماده ((قرن )) به معنی ((مقارنت )) و نزدیکی است، و در اینجا اشاره به جمع کردن دست و پا یا گردن در بند و زنجیر است .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 288@@@

((اصفاد)) جمع ((صفد)) (بر وزن نمد) به معنی قید و بند است (مانند دستبندها و پابندهائی که بر زندانیان می گذارند، بعضی از جمله ((مقرنین فی الاصفاد)) ((غل جامعه )) را استفاده کردند و آن زنجیری بوده است که دستها را به گردن می بست که با معنی ((مقرنین )) که مفهوم نزدیکی را دارد متناسب است .

این احتمال نیز داده شده که منظور از این جمله این است که آنها هر گروه در یک بند قرار داشتند .

منتها این سؤال پیش می آید که اگر منظور از شیاطین، شیاطین جن باشد که طبعا دارای جسمی لطیفند غل و زنجیر و دستبند تناسبی با آنها ندارد .

لذا بعضی گفته اند که این تعبیر کنایه از بازداشت و جلوگیری آنها از فعالیتهای تخریبی است، و اگر منظور شیاطین و سرکشان انس باشد غل و زنجیر و دستبند مفهوم اصلی خود را حفظ خواهد کرد .

4 - چهارمین موهبت خداوند به سلیمان اختیارات فراوانی بود که دست او را در اعطا و منع باز می گذارد، چنانکه آیه بعد می گوید: به او گفتیم این عطا و بخشش ماست به هر کس می خواهی (و صلاح می بینی ) ببخش و از هر کس می خواهی (و صلاح می دانی ) امساک کن و حسابی بر تو نیست (هذا عطائنا فامنن او امسک بغیر حساب ) .

تعبیر ((بغیر حساب )) یا اشاره به این است که خداوند به خاطر مقام عدالت تو در این زمینه اختیارات وسیعی به تو داده و مورد محاسبه و بازخواست قرار نخواهی گرفت، و یا به این معنی است که عطای الهی بر تو آنقدر زیاد است که هر چه ببخشی در آن به حساب نمی آید .

بعضی از مفسران نیز این تعبیر را تنها مربوط به شیاطین دربند دانستند که هر کس را می خواهی (و صلاح می دانی ) آزاد کن و هر کدام را مصلحت

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 289@@@

می دانی در بند نگهدار، اما این معنی بعید به نظر می رسد زیرا با ظاهر کلمه ((عطائنا)) هماهنگ نیست .

5 - پنجمین و آخرین موهبت خداوند بر سلیمان مقامات معنوی او بود که خدا در سایه شایستگیهایش به او مرحمت کرده بود، چنانکه در آخرین آیه مورد بحث می فرماید برای او (سلیمان ) نزد ما مقامی بلند و والا و سرانجامی نیک است (و ان له عندنا لزلفی و حسن ماب ) .

این جمله در حقیقت پاسخی است به آنها که ساحت قدس این پیامبر بزرگ را به انواع نسبتهای ناروا و خرافی - به پیروی آنچه در تورات کنونی آمده است - آلوده ساخته اند، و به این ترتیب او را از همه این اتهامات مبرا می شمرد، و مقام او را نزد خداوند گرامی می دارد، حتی تعبیر به حسن ماب که خبر از عاقبت نیک او می دهد ممکن است اشاره به نسبت ناروائی باشد که در تورات آمده که سلیمان به خاطر ازدواج با بت پرستان سرانجام به آئین بت پرستی تمایل پیدا کرد! و حتی دست به ساختن بتخانه ای زد قرآن با این تعبیر خط بطلان بر تمام این اوهام و خرافات می کشد .