تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

نقشه های مشرکان شکست می خورد

سرانجام بعد از ماجرای بت شکنی، ابراهیم را به همین اتهام به دادگاه کشاندند .

او را مورد سؤال قرار داده و از او خواستند توضیح دهد که حادثه وحشتناک بتخانه به دست چه کسی انجام یافته ؟ قرآن شرح این ماجرا را در سوره انبیاء بیان کرده و در آیات مورد بحث تنها به یک فراز حساس ‍ آن قناعت می کند و آن آخرین سخن ابراهیم با آنان در زمینه باطل بودن بت پرستی است می گوید: ابراهیم گفت آیا چیزی را پرستش می کنید که با دست خود می تراشید؟! (قال اتعبدون ما تنحتون ) .

هیچ آدم عاقلی مصنوع خود را پرستش می کند؟ هیچ ذی شعوری در برابر مخلوق خود زانو به زمین می زند؟ کدام عقل و منطق به شما چنین اجازه ای داده است ؟!

معبود باید خالق انسان باشد نه مخلوق او، اکنون درست بنگرید و معبود حقیقی را پیدا کنید: خداوند هم شما را آفریده، و هم بتهائی را که می سازید (و الله خلقکم و ما تعملون ) .

آسمان و زمین همه مخلوق اویند و زمان و مکان همه از او است، باید سر بر آستان چنین خالقی نهاد و او را پرستش و نیایش کرد .

این دلیلی است بسیار قوی و دندانشکن که هیچ پاسخی در مقابل آن نداشتند .

ما در جمله ما تعملون به اصطلاح ما موصوله است (نه ما مصدریه ) می خواهد بگوید خدا هم شما را آفریده و هم مصنوعاتتان را، اگر بر بتها کلمه

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 101@@@

مصنوع انسان یا معمول انسان اطلاق شود به خاطر شکلی است که انسان به آن می دهد، و گر نه ماده آنرا هم خدا آفریده است، این درست به این می ماند که می گویند این فرش، آن خانه، و آن اتومبیل ساخته انسان است . مسلما منظور این نیست که انسان مواد آنها را ساخته بلکه صورت آنها به دست انسان شکل می گیرد .

اما اگر ما را مصدریه بگیریم مفهومش این است که خداوند هم شما را آفریده و هم اعمال شما را البته این معنی غلط نیست و بر خلاف پندار بعضی سر از جبر در نمی آورد چرا که اعمال ما هر چند به اراده ما انجام می گیرد اما اراده و قدرت بر تصمیم گیری و نیروهای دیگری را که افعال خود را با آن انجام می دهیم همه از ناحیه خدا است، ولی با اینحال آیه ناظر به این معنی نیست، بلکه ناظر به بتها است می گوید خدا هم خالق شما است و هم بتهائی که ساخته و پرداخته اید و لطف سخن نیز در همین است، چرا که بحث از بتها بوده نه از اعمال آدمی .

در حقیقت این آیه شبیه مطلبی است که در داستان موسی و ساحران آمده که می گوید: فاذا هی تلقف ما یافکون : موسی عصا را رها کرد مار عظیمی شد و آنچه را به دروغ ساخته بودند بلعید (منظور مارهای ساختگی ساحران است ) (اعراف - 117)

ولی می دانیم زورگویان و قلدران هرگز با منطق و استدلال آشنا نبوده اند، به همین دلیل این برهان گویا و نیرومند ابراهیم (علیه السلام ) در قلب سردمداران نظام جبار بابل اثر نگذاشت، هر چند گروهی از توده مردم مستضعف را بیدار کرد، اما مستکبران که پیشرفت این منطق توحیدی را مزاحم منافع خویش می دیدند با منطق زور و سرنیزه و آتش به میدان آمدند، منطقی که هرگز جز آن را نمی فهمند، تکیه بر قدرت خویش ‍ کردند و فریاد زدند برای او بنای مرتفعی بسازید و در میان آن

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 102@@@

آتش بیفروزید و او را در جهنمی سوزان بیفکنید! (قالوا ابنوا له بنیانا فالقوه فی الجحیم ) .

از این تعبیر استفاده می شود که قبلا دستور داده شد چهار دیواری بزرگی ساختند، سپس در درون آن آتش افروختند، شاید به این منظور که هم آتش را از پراکنده شدن و خطرات احتمالی مهار کنند، و هم دوزخی را که ابراهیم، بت پرستان را با آن تهدید می کرد عملا به وجود آورند!

درست است که برای سوزاندن انسانی همچون ابراهیم یک بار کوچک هیزم کافی بود، ولی برای اینکه سوز دل خود را از شکستن بتها فرو بنشانند، و به اصطلاح انتقام خویش را به حد اعلی بگیرند، و در ضمن شکوه و عظمتی به بتها بخشند که آبروی بر باد رفته آنها شاید برگردد، و نیز زهر چشمی از همه مخالفان خود بگیرند که این حادثه دیگر در تاریخ بابل تکرار نگردد، این دریای آتش را به وجود آوردند (توجه داشته باشید جحیم در لغت به معنی آتشهائی است که روی هم متراکم شده است ) .

بعضی بنیان را در اینجا به منجنیق تفسیر کرده اند که وسیله پرتاب اشیاء سنگین از فاصله های دور بود، ولی غالب مفسران همان تفسیر اول را برگزیده اند که بنیان همان ساختمان و چهار دیواری بزرگ است .

در اینجا قرآن به ریزه کاریها و جزئیات این مساءله که در سوره انبیاء آمده است اشاره نمی کند، تنها در یک جمع بندی فشرده و جالب پایان این ماجرا را چنین بیان می کند: آنها برای نابودی ابراهیم نقشه دقیقی طرح کرده بودند، ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم (فارادوا به کیدا فجعلناهم الاسفلین ) .

کید در اصل به معنی هر گونه چاره اندیشی است، خواه در طریق صحیح باشد یا غلط هر چند غالبا در موارد مذموم استعمال می شود، و با توجه

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 103@@@

به اینکه در اینجا به صورت نکره آمده، نکره ای که دلالت بر عظمت و اهمیت می کند، اشاره به نقشه وسیع و گسترده ای است که آنها برای نابود ساختن ابراهیم و برچیدن اثرات تبلیغ قولی و عملی او طرح کرده بودند .

آری خداوند آنها را اسفل و پائین قرار داد، و ابراهیم را در مرتبه اعلی همانگونه که منطقش برتری داشت در حادثه آتش سوزی نیز خدا او را برتر قرار داد، و دشمنان نیرومندش را به سقوط کشانید، آتش را بر او سرد و سالم ساخت و بی آنکه حتی یک تار موی او بسوزد از آن دریای آتش سالم به درآمد!

یک روز نوح را از غرق نجات می دهد، و روز دیگر ابراهیم را از حرق تا روشن کند آب و آتش سر بر فرمان او دارند و آنچه می گوید خدا آن می کنند .

ابراهیم (علیه السلام ) از این حادثه هولناک و توطئه خطرناکی که دشمن برای او چیده بود سالم و سربلند بیرون آمد و چون رسالت خود را در بابل پایان یافته می دید تصمیم بر مهاجرت به اراضی مقدس شام گرفت و گفت من به سوی پروردگارم می روم، او مرا هدایت خواهد کرد (و قال انی ذاهب الی ربی سیهدین ) .

بدیهی است خداوند مکانی ندارد اما مهاجرت از محیط آلوده به محیط پاک مهاجرت به سوی خدا است .

مهاجرت به سرزمین انبیاء و اولیا و کانونهای وحی الهی مهاجرت به سوی خدا است همانگونه که سفر به مکه سفر الی الله نامیده می شود .

بعلاوه مهاجرت برای انجام وظیفه و رسالت الهی سفر به سوی دوست محسوب می گردد، و در این سفر هادی و راهنما در همه جا خدا است .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 104@@@

و در اینجا نخستین تقاضایش از خدا که در آیات فوق منعکس است تقاضای فرزند صالح بود، فرزندی که بتواند خط رسالت او را تداوم بخشد، و برنامه های نیمه تمامش را به پایان برساند، اینجا بود که عرض ‍ کرد: پروردگارا! به من از فرزندان صالح ببخش (رب هب لی من الصالحین ) .


چه تعبیر جالبی فرزند صالح و شایسته، شایسته از نظر اعتقاد و ایمان، شایسته از نظر گفتار و عمل، و شایسته از تمام جهات .

قابل توجه اینکه یک جا ابراهیم خودش تقاضا می کند که در زمره صالحان باشد، چنانکه قرآن از قول او نقل می کند: رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین : پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما، و مرا به صالحان ملحق کن (شعراء - 83) .

و در اینجا تقاضا می کند که فرزندان صالح به من مرحمت فرما، چرا که صالح وصفی است جامع که تمام شایستگی های یک انسان کامل در آن جمع است .

خداوند نیز این دعا را مستجاب کرد، و فرزندان صالحی همچون اسماعیل و اسحاق به او مرحمت فرمود، چنانکه در آیات بعد همین سوره می خوانیم و بشرناه باسحاق نبیا من الصالحین ما او را بشارت دادیم به تولد اسحق پیامبری از صالحان .

و در مورد اسماعیل می گوید: و اسماعیل و ادریس و ذا الکفل کل من الصابرین و ادخلناهم فی رحمتنا انهم من الصالحین : و اسماعیل و ادریس و ذا الکفل را به یاد آور که همه از صابران بودند، و ما آنها را در رحمت خود وارد کردیم چرا که از صالحان بودند (انبیاء - 86 و 85) .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 105@@@

نکته ها: