تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گوشه ای از عذابهای جانکاه دوزخیان

بعد از بیان نعمتهای روحبخش و پرارزش بهشتی، در آیات مورد بحث به بیان عذابهای دردناک و غمانگیز دوزخی می پردازد و آنچنان ترسیمی از آن می کند که در مقایسه با نعمتهای پیشین در نفوس مستعد عمیقا اثر می گذارد و آنها را از هر گونه زشتی و ناپاکی باز می دارد .

نخست می فرماید: آیا این نعمتهای جاویدان و لذتبخش که بهشتیان را با آن پذیرائی می کنند بهتر است یا درخت نفرت انگیز زقوم ؟!(اذلک خیر نزلا ام شجرة الزقوم ) .

تعبیر به نزل با توجه به مفهوم آن به چیزی گفته می شود که برای پذیرائی میهمان آماده می کنند، و بعضی گفته اند نخستین چیزی است که با آن از میهمان تازه وارد پذیرائی می کنند نشان می دهد که بهشتیان همچون میهمانهای عزیز و محترم پذیرائی می شوند .

قرآن می گوید: آیا این بهتر است یا درخت زقوم ؟!

تعبیر به بهتر دلیل بر این نیست که درخت زقوم چیز خوبی است، و نعمت بهشتیان از آن بهتر است، چرا که این تعبیرات در لغت عرب گاه در مواردی به کار می رود که در یکسو هیچگونه خوبی اصلا وجود ندارد، ولی این احتمال وجود دارد که این یکنوع کنایه است، درست به این می ماند که شخصی بر اثر آلودگی

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 70@@@

به انواع گناهان در میان مردم سخت رسوا شده است و به او می گوئیم آیا این رسوائی بهتر است یا افتخار و آبرومندی ؟

و اما زقوم به گفته اهل لغت اسم گیاهی است تلخ و بد بو و بد طعم . ** مجمع البحرین ماده زقم . ***

و به گفته بعضی از مفسران اسم گیاهی است که دارای برگهای کوچک و تلخ و بد بو است و در سرزمین تهامه می روید و مشرکان با آن آشنا بودند . ** تفسیر روح البیان جلد 7 صفحه 464 . ***

و در تفسیر روح المعانی اضافه می کند این گیاه شیره ای دارد که وقتی به بدن انسان می رسد ورم می کند . ** روح المعانی جلد 23 صفحه 85 . ***

راغب در مفردات می گوید: زقوم هر نوع غذای تنفرآمیز دوزخیان است .

لسان العرب می گوید: این ماده در اصل به معنی بلعیدن آمده است .

سپس می افزاید هنگامی که آیه زقوم نازل شد ابوجهل گفت : چنین درختی در سرزمین ما نمی روید، چه کسی از شما معنی زقوم را می داند؟

در آنجا مردی بود از آفریقا گفت زقوم به لغت افریقائیان به معنی کره و خرما است !

ابوجهل به عنوان سخریه صدا زد کنیز! مقداری خرما و کره بیاور تا زقوم کنیم ! آنها می خوردند و مسخره می کردند و می گفتند محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) در آخرت ما را به اینها می ترساند! قرآن نازل شد و پاسخ دندانشکنی به آنها داد که در آیات بعد می خوانیم .


به هر حال واژه شجرة همیشه به معنی درخت نیست گاه به معنی گیاه نیز می آید، و قرائن نشان می دهد که منظور از آن در اینجا گیاه است .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 71@@@

سپس قرآن به بعضی از ویژگیهای این گیاه پرداخته می گوید: ما آن را مایه عذاب و رنج ظالمان قرار دادیم (انا جعلناه فتنة للظالمین ) .

فتنه ممکن است به معنی رنج و عذاب باشد، و ممکن است به معنی آزمایش همانگونه که در غالب موارد در قرآن به این معنی آمده است اشاره به اینکه آنها هنگامی که نام زقوم را شنیدند به سخریه و استهزاء پرداختند و از این رو وسیله ای برای آزمایش این ستمگران شد .

سپس می افزاید: آن درختی است که از قعر جهنم می روید! (انها شجرة تخرج من اصل الجحیم ) .

ولی این ظالمان مغرور به سخریه ادامه دادند و گفتند مگر ممکن است گیاه یا درختی از قعر جهنم بروید؟ آتش کجا و درخت و گیاه کجا؟ بنابراین شنیدن نام این گیاه و اوصاف آن مایه آزمایش آنها در این دنیا، و خود آن در آخرت مایه درد و رنج آنها است .

گویا آنها از این نکته غافل بودند که اصولی که بر زندگی آن جهان (آخرت ) حاکم است با این جهان بسیار تفاوت دارد، گیاه و درختی که از قعر جهنم می روید به رنگ جهنم است، و در شرائط جهنم پرورش ‍ یافته، نه گیاهی است همانند گیاهی که در باغهای این جهان می روید، و شاید از این نکته بیخبر نبودند بلکه هدفشان تنها سخریه و استهزاء بود .

سپس می افزاید: شکوفه آن مانند کله های شیاطین است ! (طلعها کانه رؤس الشیاطین ) .

طلع معمولا به شکوفه خرما گفته می شود که دارای پوسته سبز رنگی

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 72@@@

است و در درون آن رشته های سفیدی است که بعدا تبدیل به خوشه خرما می شود، واژه طلع از ماده طلوع به این مناسبت است که نخستین میوه ای است که بر درخت ظاهر می شود و طلوع می کند .

در اینجا این سؤال پیش می آید که مگر مردم کله های شیاطین را دیده بودند که قرآن شکوفه های زقوم را به آن تشبیه می کند؟

مفسران در اینجا پاسخ ‌های متعددی ذکر کرده اند:

بعضی گفته اند: یکی از معانی شیطان یک نوع مار بد منظر است که شکوفه زقوم به آن تشبیه شده است .

و بعضی گفته اند: یک نوع گیاه بد چهره است چنانکه در کتاب منتهی الارب آمده است : راءس الشیطان یا روس الشیاطین گیاهی است .

ولی آنچه صحیحتر به نظر می رسد این است که این تشبیه برای بیان نهایت زشتی و چهره تنفرآمیز آن است، زیرا انسان از چیزی که متنفر باشد در ذهن خود برای آن قیافه ای زشت و وحشتناک ترسیم می کند، و به هر چه علاقه مند است برای آن قیافه ای زیبا و دوست داشتنی .

لذا در عکسهائی که مردم برای فرشتگان می کشند زیباترین چهره ها را ترسیم می کنند و به عکس برای شیاطین و دیوان بدترین چهره ها را، در حالی که نه فرشته را دیده اند و نه دیو را .

در تعبیرات روزمره بسیار دیده می شود که می گویند: فلان کس مانند عفریت است، یا قیافه دیو دارد!

اینها همه تشبیهاتی است بر اساس انعکاسات ذهنی انسانها از مفاهیم مختلف، تشبیهاتی است لطیف و گویا .

سرانجام قرآن می گوید: این ظالمان مغرور مسلما از این گیاه می خورند

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 73@@@

و شکم را از آن پر می کنند (فانهم لاکلون منها فمالئون منها البطون ) .

این همان فتنه و عذابی است که در آیات قبل به آن اشاره شد، خوردن از این گیاه دوزخی با آن بوی بد و طعم تلخ با آن شیره ای که تماسش با بدن مایه سوزندگی و تورم است، آنهم خوردن به مقدار زیاد، عذابی است دردناک . ** ضمیر در منها به شجره باز می گردد، و این خود قرینه ای است بر اینکه منظور از شجرت در اینجا گیاه است نه درخت، زیرا گیاه را می خورند نه درخت را.***

بدیهی است خوردن از این غذای ناگوار و تلخ تشنگی آور است، اما به هنگامی که تشنه می شوند چه می نوشند؟ قرآن می گوید: این دوزخیان بعد از این زقوم آب داغ و کثیفی خواهند داشت (ثم ان لهم علیها لشوبا من حمیم ) .

شوب به معنی چیزی است که با شی ء دیگر مخلوط شود، و حمیم به معنی آب داغ و سوزان است، بنابراین حتی آب داغی که آنها می نوشند خالص نیست بلکه آلوده است .

آن غذای دوزخیان، و اینهم نوشابه آنان، اما بعد از این پذیرائی به کجا می روند قرآن می گوید: سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است ! (ثم ان مرجعهم لالی الجحیم ) .

بعضی از مفسران از این تعبیر چنین استفاده کرده اند که این آب داغ آلوده از چشمه ای در بیرون دوزخ است، دوزخیان را قبلا برای نوشیدن آن همچون حیواناتی که به آبگاه می برند به آنجا می خوانند، و بعد از نوشیدن از آن بار دیگر بازگشتشان به سوی دوزخ است .

بعضی دیگر گفته اند این اشاره به مواقف و جایگاههای مختلف دوزخ است که ظالمان و مجرمان را از منطقه ای به منطقه دیگر می برند تا از آن آب سوزان

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 74@@@

بنوشند و بعد آنها را به جایگاه اصلیشان باز می گردانند، اما تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد .

همانگونه که قبلا نیز اشاره کردیم نه ترسیم نعمتهای بهشتی آنچنان که هست در این دنیا برای ما ممکن است و نه عذابهای دوزخیان . تنها شبحی از دور با عباراتی کوتاه از آن در ذهن ما ترسیم می شود (پروردگارا ما را در پناه لطفت از این عذابها محفوظ دار) .

در آخرین آیات مورد بحث قرآن دلیل اصلی گرفتاری دوزخیان را در چنگال این مجازاتهای دردناک در دو جمله کوتاه و پرمعنی بیان می کند، و می گوید: آنها پدران خود را گمراه یافتند (انهم الفوا آبائهم ضالین )

اما با این حال با سرعت و بی اختیار به دنبال آنها می دوند (فهم علی آثارهم یهرعون ) .

جالب اینکه در اینجا یهرعون به صورت صیغه مجهول از ماده اهراع که به معنی با سرعت دویدن است آمده، اشاره به اینکه چنان دل و دین بر تقلید نیاکان باخته اند که گوئی آنها را به سرعت و بی اختیار به دنبالشان می دوانند گوئی از خود اراده ای ندارند و این اشاره به نهایت تعصب و شیفتگی آنها به خرافات نیاکان است .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 75@@@