تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

گفتگوی رهبران و پیروان گمراه در دوزخ

بطوری که در آیات گذشته دانستیم فرشتگان مجازات ظالمان و همفکران آنها را به ضمیمه بتها و معبودان دروغین یکجا کوچ می دهند و به سوی جاده جهنم هدایت می کنند .

در ادامه این سخن قرآن می گوید: در این هنگام خطاب صادر می شود آنها را متوقف سازید چون باید مورد بازپرسی قرار گیرند (و قفوهم انهم مسئولون ) .**قفوهم از ماده وقف گاه به معنی متعدی استعمال می شود(نگهداشتن و حبس کردن) و گاه به معنی لازم (توقف کردن و ایستادن) مصدر اولی وقف است و مصدر دومی و قوف.***

آری آنها باید متوقف گردند و به سؤالات مختلف پاسخ گویند .

اما از آنها پیرامون چه چیز سؤال می شود؟

بعضی گفته اند از بدعتهائی که گذارده اند .

بعضی دیگر گفته اند: از اعمال زشت و خطاهایشان .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 36@@@

بعضی افزوده اند: از توحید و لا اله الا الله .

بعضی گفته اند از نعمتها: از جوانی، تندرستی، عمر، مال و مانند اینها .

و در روایت معروفی که از طرق اهل سنت و شیعه نقل شده آمده است که از ولایت علی (علیه السلام ) سؤال می شود .**این روایت را در صواعق از ابو سعید خدری از پیامبر(ص) و همچنین حاکم ابوالقاسم حسکانی در شواهد التنزیل از آن حضرت نقل کرده، در عیون اخبار الرضا نیز از امام علی بن موسی رضا(ع) نقل شده است.***

البته این تفاسیر با هم منافاتی ندارد، چرا که در آن روز از همه چیز سؤال می شود، از عقائد، از توحید، و ولایت، از گفتار و کردار، و از نعمتها و مواهبی که خدا در اختیار انسان گذارده است .

در اینجا این سؤال پیش می آید که چگونه نخست آنها را به سوی راه دوزخ می برند و سپس آنها را برای بازپرسی متوقف می سازند؟

آیا نباید بازپرسی و دادرسی مقدم بر این کار صورت گیرد؟

این سؤال را از دو طریق می توان پاسخ گفت :

نخست اینکه جهنمی بودن این گروه بر همه واضح است، حتی بر خودشان، و بازپرسی و سؤال برای این است که حد و حدود و میزان جرمشان را برای آنها روشن سازد .

دیگر اینکه این سؤالها برای داوری نیست، بلکه یکنوع سرزنش و مجازات روانی می باشد .

البته اینها همه در صورتی است که سؤالات مربوط به آنچه در بالا آوردیم بوده باشد اما اگر مربوط به آیه بعد باشد که از آنها سؤال می شود چرا به یاری هم بر نمی خیزند در اینصورت هیچ مشکلی در آیه باقی نمی ماند، ولی این تفسیر با روایات متعددی که در این زمینه وارد شده سازگار نیست مگر اینکه این سؤال

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 37@@@

نیز جزئی از سؤالات مختلفی می باشد که از آنها صورت می گیرد (دقت کنید) .

به هر حال این دوزخیان بینوا هنگامی که به مسیر جهنم هدایت می شوند دستشان از همه جا بریده و کوتاه می گردد، به آنها گفته می شود شما که در دنیا در مشکلات به هم پناه می بردید، و از یکدیگر کمک می گرفتید چرا در اینجا از هم یاری نمی طلبید؟! (ما لکم لا تناصرون )

آری تمام تکیه گاههائی که در دنیا برای خود می پنداشتید همه در اینجا ویران گشته است، نه از یکدیگر می توانید کمک بگیرید، و نه معبودهایتان به یاری شما می شتابند، که آنها خود نیز بیچاره و گرفتارند .

می گویند ابوجهل روز بدر صدا زد نحن جمیع منتصر: ما همگی به یاری هم بر مسلمانان پیروز خواهیم شد که قرآن مجید سخن او را در آیه 44 سوره قمر بازگو کرده است ام یقولون نحن جمیع منتصر ولی در قیامت از ابوجهل ها و ابوجهل صفتان سؤال می شود چرا به یاری هم قیام نمی کنید؟ اما آنها پاسخی برای این سؤال ندارند و جز سکوت ذلت بار کاری انجام نمی دهند .

در آیه بعد می افزاید: بلکه آنها در آن روز در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و هیچگونه قدرت اظهار وجود تا چه رسد به مخالفت ندارند (بل هم الیوم مستسلمون ) .**استسلام از ماده سلامت به مقتضای باب استفعال به معنی طلب سلامت کردن است که معمولا به هنگام قرار گرفتن در برابر یک قدرت بزرگ با انقیاد و خضوع توام باشد.***

اینجا است که آنها به سرزنش یکدیگر بر می خیزند و هر یک اصرار دارد

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 38@@@

گناه خویش را به گردن دیگری بیندازد، دنباله روان رؤساء و پیشوایان خود را مقصر می شمرند، و پیشوایان پیروان خود را، چنانکه در آیه بعد می گوید: آنها رو به سوی یکدیگر می کنند و یکدیگر را مورد سؤال قرار می دهند (و اقبل بعضهم علی بعض یتسائلون ) .

پیروان گمراه به پیشوایان گمراه کننده خود می گویند: شما شیطان صفتان از طریق نصیحت و خیرخواهی و دلسوزی و به عنوان هدایت و راهنمائی به سراغ ما می آمدید اما جز مکر و فریب چیزی در کار شما نبود! (قالوا انکم کنتم تاتوننا عن الیمین ) .

ما که به حکم فطرت طالب نیکیها و پاکیها و سعادتها بودیم دعوت شما را لبیک گفتیم، بیخبر از اینکه در پشت این چهره خیرخواهانه چهره دیوسیرتی نهفته است که ما را به پرتگاه بدبختی می کشاند، آری تمام گناهان ما به گردن شما است، ما جز حسن نیت و پاکدلی سرمایه ای نداشتیم و شما دیو سیرتان دروغگو نیز جز فریب و نیرنگ چیزی در بساط نداشتید! .

واژه یمین که به معنی دست راست یا سمت راست است در میان عرب گاهی کنایه از خیر و برکت و نصیحت می آید، و اصولا عربها آنچه را از طرف راست به آنها می رسید به فال نیک می گرفتند، لذا بسیاری از مفسران جمله کنتم تاتوننا عن الیمین : را همانگونه که در بالا آوردیم تفسیر به اظهار خیرخواهی و نصیحت کرده اند .

به هر حال این یک فرهنگ عمومی است که عضو راست و طرف راست را شریف، و چپ را غیر شریف می شمرند، و همین سبب شده که یمین در نیکیها و خیرات به کار رود .

جمعی از مفسران در اینجا تفسیر دیگری ذکر کرده اند و گفته اند منظور

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 39@@@

این است که شما با اتکاء بر قدرت به سراغ ما می آمدید زیرا معمولا سمت راست قویتر است، به همین دلیل غالب مردم کارهای مهم را با دست راست انجام می دهند لذا این تعبیر کنایه از قدرت شده است .

تفسیرهای دیگری نیز ذکر کرده اند که به دو تفسیر بالا باز می گردد ولی بدون شک تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد .

به هر حال پیشوایان آنها نیز سکوت نخواهند کرد و در پاسخ می گویند: شما خودتان اهل ایمان نبودید! (قالوا بل لم تکونوا مؤمنین ) .

اگر مزاج شما آماده انحراف نبود، اگر شما خود طالب شر و شیطنت نبودید، کجا به سراغ ما می آمدید؟ چرا به دعوت انبیا و نیکان و پاکان پاسخ نگفتید؟ و همینکه ما یک اشارت کردیم با سر دویدید؟ پس ‍ معلوم می شود عیب در خود شما است، بروید و خودتان را ملامت کنید و هر چه لعن و نفرین دارید بر خود بفرستید!

دلیل ما روشن است ما هیچگونه سلطه ای بر شما نداشتیم و زور و اجباری در کار نبود! (و ما کان لنا علیکم من سلطان )

بلکه خود شما قومی طغیانگر و متجاوز بودید و خلق و خوی ستمگری شما باعث بدبختیتان شد (بل کنتم قوما طاغین ) .

و چه دردناک است که انسان ببیند رهبر و پیشوای او که یک عمر دل به او بسته بود موجبات بدبختی او را فراهم کرده سپس اینگونه از او بیزاری می جوید و تمام گناه را به گردن او می اندازد و خویش را به کلی تبرئه می کند؟!

حقیقت این است که هر کدام از این دو گروه از جهتی راست می گویند، نه اینها بی گناهند و نه آنها، از آنها اغواگری و شیطنت بود و از اینها اغواپذیری و تسلیم !

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 40@@@

لذا این گفتگوها به جائی نمی رسد، و سرانجام این پیشوایان گمراه به این واقعیت اعتراف می کنند و می گویند: به همین دلیل فرمان پروردگار ما بر همه ما تثبیت شده و حکم عذاب درباره همه صادر گردیده، و همگی از عذاب او خواهیم چشید (فحق علینا قول ربنا انا لذائقون ) .

شما طاغی بودید و سرنوشت طغیانگران همین است، و ما هم گمراه و گمراه کننده .

ما شما را گمراه کردیم همانگونه که خود گمراه بودیم (فاغویناکم انا کنا غاوین ) .

بنابراین چه جای تعجب که همگی در این مصائب و عذابها شریک باشیم ؟