تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد19
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیا ما و پدرانمان زنده می شویم ؟

این آیات نیز همچنان گفتگوهای منکران معاد و پاسخ به آنها را ادامه می دهد .

نخستین آیه استبعاد منکران رستاخیز را به این صورت منعکس می کند: آنها می گفتند: آیا هنگامی که ما مردیم و خاک و استخوان شدیم بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟! (ءاذا متنا و کنا ترابا و عظاما ءانا لمبعوثون .**این آیه به صورت یک جمله شرطیه است که جمله اذامتنا شرط آنرا تشکیل میدهد و جزای آن محذوف است و جمله ءانالمبعوثون قرینه بر آن است زیرا خود این جمله طبق قواعد ادبی نمی تواند جز واقع شود .***

و از این بالاتر اینکه آیا پدران نخستین ما نیز برانگیخته می شوند؟! (او آبائنا الاولون ) .

همانها که جز مشتی استخوان پوسیده، یا خاکهای پراکنده وجودشان باقی نمانده است، چه کسی می تواند این اجزای متفرق را جمع کند؟ و چه کسی می تواند لباس حیات بر آنان بپوشاند .

اما این کوردلان فراموش کرده بودند که روز نخست همه خاک بودند، و از خاک آفریده شدند، اگر در قدرت خدا شک داشتند باید بدانند خداوند یک بار قدرت خود را به اینها نشان داده بود، و اگر در قابلیت خاک مردد بودند، آنهم

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 29@@@

یک بار به ثبوت رسیده بود، بعلاوه آفرینش آسمانها و زمین با آن همه عظمت جای تردید در قدرت بی پایان حق برای کسی باقی نمی گذارد .

قابل توجه اینکه آنها گفته های خود را در مقام انکار با انواع تاکیدها مؤکد می ساختند (چرا که جمله ءانا لمبعوثون هم جمله اسمیه است، و هم ان و لام که هر کدام برای تاءکید می باشد در آن به کار رفته ) و این به دلیل جهل و لجاجت آنها بود .

این نکته نیز قابل دقت است که تراب (خاک ) در آیه فوق بر عظام (استخوانها) مقدم داشته شده، این امر ممکن است اشاره به یکی از سه نکته باشد:

نخست اینکه گر چه انسان بعد از مرگ ابتداء به صورت استخوان و بعد خاک در می آید ولی چون بازگشت خاک به حیات عجیبتر است مقدم ذکر شده .

دیگر اینکه هنگامی که بدن مردگان متلاشی می شود نخست گوشتها تبدیل به خاک می گردد و در کنار استخوانها قرار می گیرد، بنابراین در آن واحد هم خاک است و هم استخوان .

و دیگر اینکه تراب اشاره به جسدهای نیاکان دور است و عظام اشاره به بدنهای پدران است که هنوز کاملا تبدیل به خاک نشده است .

سپس قرآن به کوبنده ترین پاسخها در برابر آنها پرداخته، به پیغمبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می فرماید به آنها بگو: آری همه شما، و نیاکانتان مبعوث می شوید در حالی که ذلیل و خوار و کوچک خواهید بود؟! (قل نعم و انتم داخرون ) .**داخر از ماده دخر بر وزن فخر و دخور هر دو به معنی ذلت و حقارت است، آیه فوق در حقیقت جمله مقدری دارد که جواب اصلی همان بوده و بقیه چیزی اضافه بر آن است تا سخن قاطعیت بیشتری پیدا کند تقدیر چنین بوده نعم انکم مبعوثون حالکونکم داخرین .***

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 30@@@

گمان می کنید زنده کردن شما و همه پیشینیان برای خداوند قادر و توانا کار مشکلی است، و عمل مهم سنگینی می باشد؟ نه تنها یک صیحه و بانگ عظیم از ناحیه مامور پروردگار زده می شود، ناگهان همه از قبرها بر می خیزند، و جان می گیرند و با چشم خود صحنه محشر را که تا آنروز تکذیب می کردند نگاه می کنند! (فانما هی زجرة واحدة فاذا هم ینظرون ) .

زجرة از ماده زجر چنانکه قبلا هم اشاره کردیم گاه به معنی طرد است، و گاه به معنی فریاد، و در اینجا منظور معنی دوم است، و اشاره به نفخه دوم و صیحه ثانی اسرافیل می باشد که شرح پیرامون آن را به خواست خدا ذیل آیات سوره زمر خواهد آمد .

جمله ینظرون (نگاه می کنند) اشاره به نگاه کردن خیره خیره آنها به عرصه محشر یا نگاه کردن به عنوان انتظار عذاب است و در هر صورت منظور این است که نه تنها زنده می شوند بلکه درک و دید خود را با همان یک صیحه باز می یابند!

تعبیر به زجرة واحدة با توجه به محتوای این دو کلمه اشاره به سرعت و ناگهانی بودن رستاخیز و سهولت آن در برابر قدرت خدا است که با یک فریاد آمرانه فرشته رستاخیز همه چیز روبراه می شود!

اینجا است که ناله این مشرکان مغرور و خیره سر که نشانه ضعف و زبونی و بیچارگی آنها است بر می خیزد، و می گویند ای وای بر ما این روز جزا است ! (و قالوا یا ویلنا هذا یوم الدین ) .

آری هنگامی که چشمشان به دادگاه عدل الهی، و شهود و قضات این دادگاه، و علائم و نشانه های مجازات می افتد بی اختیار ناله و فریاد سر می دهند

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 31@@@

و با تمام وجود اعتراف به حقانیت رستاخیز می کنند، اعترافی که نمی تواند هیچ مشکلی را برای آنها حل کند، و یا کمترین تخفیف در مجازات آنها ایجاد نماید .

اینجا است که از ناحیه خداوند یا فرشتگان او به آنها خطاب می شود آری امروز همان روز جدائی است که شما آن را تکذیب می کردید جدائی حق از باطل، جدائی صفوف بدکاران از نیکوکاران، و روز داوری پروردگار بزرگ (هذا یوم الفصل الذی کنتم به تکذبون ) .

نظیر همین تعبیر در آیات دیگر قرآن به چشم می خورد که از روز قیامت به یوم الفصل یا روز جدائی تعبیر شده، چه تعبیر عجیب و گویا و وحشتناکی ؟!**دخان 40- مرسلات 13و14و38- . نبا 17 .***

قابل توجه اینکه کافران که در قیامت درباره آن روز سخن می گویند تعبیر به روز جزا می کنند (یا ویلنا هذا یوم الدین ) .

ولی خداوند به عنوان یوم الفصل از آن یاد می نماید (هذا یوم الفصل ) .

این تفاوت تعبیر ممکن است از این نظر باشد که مجرمان تنها به کیفر و مجازات خود می اندیشند، ولی خداوند به معنی گسترده تری اشاره می کند که مساءله مجازات یکی از ابعاد آن است و آن اینکه روز قیامت روز جدائیها است، آری روز جدائی صفوف زشتکاران از نیکوکاران چنانکه در سوره یس آیه 59 آمده است و امتازوا الیوم ایها المجرمون : ای مجرمان از دیگران جدا شوید که اینجا دار دنیا نیست که بدکاران خود را در صف بندگان خدا جا زنند و چه دردناک است که آنها مشاهده می کنند بستگان و فرزندان با ایمانشان از آنها جدا می شوند و راه بهشت پیش می گیرند .

بعلاوه آنروز روز جدائی حق از باطل است، مکتبها و خطوط متضاد و برنامه های

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 32@@@

راستین و دروغین همچون عالم دنیا بهم آمیخته نیست، باید هر کدام در جایگاه خویش قرار گیرد .

و از همه گذشته آن روز، روز فصل به معنی روز داوری است، و خداوند عالم و عادل در مقام قضاوت دقیق ترین حکم را درباره بندگانش صادر می کند، و اینجا است که رسوائی همه جانبه برای مشرکان فراهم می شود .

کوتاه سخن اینکه طبیعت این دنیا آمیزش و اختلاط حق و باطل است، در حالی که طبیعت رستاخیز طبیعت جدائی این دو از یکدیگر می باشد، و به همین دلیل یکی از نامهای قیامت در قرآن مجید که بارها تکرار شده یوم الفصل است اصولا در روزی که همه نهانها آشکار می شود جدائی صفوف اجتناب ناپذیر است .

سپس خداوند به فرشتگانی که مامور کوچ دادن مجرمان به دوزخند فرمان می دهد: ظالمان و همردیفان آنها و آنچه را می پرستیدند جمع آوری کنید (احشروا الذین ظلموا و ازواجهم و ما کانوا یعبدون ) .

آری آنچه را جز خدا می پرستیدند حرکت دهید و به سوی دوزخ هدایتشان کنید! (من دون الله فاهدوهم الی صراط الجحیم )

احشروا از ماده حشر به گفته راغب در مفردات به معنی خارج کردن گروهی از مقر خود و گسیل داشتن آنها به میدان جنگ و مانند آن است .

این واژه در بسیاری از موارد به معنی جمع کردن نیز آمده است .

به هر حال این سخن یا از ناحیه خداوند است، و یا از سوی گروهی از فرشتگان به گروه دیگری که مامور گردآوری و حرکت دادن مجرمان به دوزخند، و نتیجه یکی است .

ازواج در اینجا یا اشاره به همسران مجرم و بت پرست آنها است ،

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 33@@@

و یا همفکران و همکاران و همشکلان آنها، زیرا این کلمه به هر دو معنی آمده است، چنانکه در سوره واقعه آیه 7 می خوانیم و کنتم ازواجا ثلاثه : شما روز قیامت به سه گروه تقسیم می شوید .

بنابراین مشرکان، با مشرکان، و بدکاران و تاریک دلان، با اشباه و نظائر خود در صفوفی به سوی جهنم گسیل می شوند .

و یا اینکه منظور شیاطینی است که هم شکل و هم عمل آنها بودند .

در عین حال این معانی سه گانه با هم منافاتی ندارد و ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد .

جمله ما کانوا یعبدون اشاره به معبودهای مشرکان اعم از بتها و شیاطین و انسانهای جباری همچون فراعنه و نمرودان است، و تعبیر به به ما کانوا یعبدون (چیزهائی را که می پرستیدند) ممکن است به خاطر این باشد که اغلب معبودهای آنها موجودات بیجان و غیر عاقل بوده، و این تعبیر به اصطلاح به خاطر تغلیب است .

جحیم به معنی دوزخ از ماده جحمه (بر وزن ضربه ) به معنی شدت برافروختگی آتش گرفته شده است .

جالب اینکه تعبیر می کند آنها را به صراط جحیم هدایت کنید، چه عبارت عجیبی ؟ یک روز به سوی صراط مستقیم هدایت شدند ولی پذیرا نگشتند، اما امروز باید به صراط جحیم هدایت شوند و مجبورند بپذیرند! این سرزنشی است گرانبار که اعماق روح آنها را می سوزاند .

@@تفسیر نمونه جلد 19 صفحه 34@@@