تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

از مسرفان مفسد اطاعت نکنید

پنجمین بخش از داستان انبیاء که در این سوره آمده، سرگذشت فشرده و کوتاهی از قوم ثمود و پیامبرشان صالح است که در سرزمینی به نام وادی القری میان مدینه و شام می زیستند، و زندگی مرفهی داشتند اما بر اثر سرکشی و طغیان چنان از میان رفتند که امروز اثری از آنها باقی نیست.

سرآغاز این داستان کاملا شبیه داستان قوم عاد و نوح است، و نشان می دهد چگونه تاریخ تکرار می گردد، می فرماید: قوم ثمود رسولان خدا را تکذیب کردند (کذبت ثمود المرسلین).

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 304@@@

چرا که همه دعوت واحدی داشتند و تکذیب پیامبرشان صالح در حقیقت تکذیب همه رسولان بود.

و بعد از ذکر این اجمال به تفصیل پرداخته، می گوید: در آن هنگام که برادر دلسوزشان صالح به آنها گفت: آیا پرهیزگاری پیشه نمی کنید؟! (اذ قال لهم اخوهم صالح الا تتقون).

او که هادی و راهنمای مهربانی همچون یک برادر بود، برتری جوئی و منافع مادی در نظر نداشت، و به همین جهت قرآن از او تعبیر به اخوهم کرده، دعوت خود را مانند همه انبیای الهی از تقوی و احساس مسئولیت آغاز کرد.

سپس برای معرفی خویش می گوید: من برای شما فرستاده ای امینم، و سوابق من در میان شما شاهد گویای این مدعا است (انی لکم رسول امین).

بنابراین تقوا پیشه کنید و از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید که جز رضای خدا و خیر و سعادت شما چیزی برای من مطرح نیست (فاتقوا الله و اطیعون).

و به همین دلیل من مزد پاداشی در برابر این دعوت از شما نمی طلبم و چشم داشتی از شما ندارم (و ما اسئلکم علیه من اجر).

من برای دیگری کار می کنم و پاداشم بر اوست آری اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است (ان اجری الا علی رب العالمین).

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 305@@@

این نخستین بخش سرگذشت صالح بود که در طرح دعوت و بیان رسالت او خلاصه می شود.

سپس در بخش دیگری انگشت روی نقطه های حساس و قابل انتقاد زندگی آنها گذارده، و آنان را در یک محاکمه وجدانی محکوم می کند.

می گوید: آیا شما چنین تصور می کنید که همیشه در نهایت امنیت در این ناز و نعمت خواهید ماند؟! (اتترکون فیما ههنا آمنین).

آیا چنین می پندارید که این زندگی مادی و غفلت زا جاودانی است، و دست مرگ و انتقام و کیفر گریبانتان را نخواهد گرفت؟!

سپس با استفاده از روش اجمال و تفصیل جمله سر بسته گذشته خود را چنین تشریح می کند، می گوید: شما گمان می کنید در این باغها و چشمه ها... (فی جنات و عیون).

در این زراعتها و نخلها که میوه های شیرین و شاداب و رسیده دارند برای همیشه خواهید ماند؟ (و زروع و نخل طلعها هضیم).**(طلع) از ماده (طلوع) معمولا به شکوفه خرما گفته می شود که قبل از ظاهر شدن میوه طلوع می کند و مانند دو کفه ای است که روی هم قرار گرفته و در درون آن خوشه خرما است که در آن هنگام بسیار کوچک است این پوسته می شکافد و خوشه ظاهر می شود گاهی واژه (طلع) به نخستین میوه این درخت نیز گفته می شود و اما (هضیم) از ماده (هضم) معانی مختلف دارد گاه به معنی درهم فرو رفته به کار می رود و گاه به معنی میوه رسیده و گاه لطیف و نرم و کاملا قابل هضم و گاه نیز به معنی هضم شده آمده است و در آیه مورد بحث اگر (طلع) به معنی شکوفه های خرما باشد (هضیم) به معنی درهم رفته است که نشانه پربار بودن درخت است و اگر طلع به معنی نخستین ثمره این درخت باشد هضیم به معنی شاداب و نرم و لطیف و رسیده است***

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 306@@@

سپس به خانه های محکم و مرفه آنها پرداخته می گوید: شما از کوهها خانه هائی می تراشید و در آن به عیش و نوش می پردازید (و تنحتون من الجبال بیوتا فارهین).

فاره از ماده فره (بر وزن فرح) در اصل به معنی شادی توأ م با بی خبری و هواپرستی است، گاهی نیز به معنی مهارت در انجام کاری آمده است، گر چه هر دو معنی با آیه فوق متناسب است، اما با توجه به ملامت و سرزنش حضرت صالح، معنی اول مناسبتر به نظر می رسد.

از مجموع این آیات با مقایسه به صفاتی که در آیات گذشته درباره قوم عاد گفته شد چنین استفاده می شود که قوم عاد بیشتر بر خودخواهی و مقام پرستی و خودنمائی تکیه داشتند، در حالی که قوم ثمود بیشتر اسیر شکم، و زندگی مرفه و پرناز و نعمت بودند، ولی هر دو در یک سرنوشت شوم اشتراک پیدا کردند که دعوت انبیاء را برای بیرون آمدن از زندان خودپرستی و رسیدن به خدا پرستی زیر پا گذاشتند، و به کیفر اعمالشان رسیدند.

حضرت صالح بعد از ذکر این انتقادها به بخش سوم از سخنانش پرداخته و به آنها هشدار می دهد:

از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید و مرا اطاعت کنید (فاتقوا الله و اطیعون).

و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید (و لا تطیعوا امر المسرفین).

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 307@@@

همانها که در زمین فساد می کنند و هرگز اصلاح نمی کنند (الذین یفسدون فی الارض و لا یصلحون).

نکته: