تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

1 - قلب سلیم تنها سرمایه نجات

در لابلای سخنان ابراهیم (علیه السلام) در آیات فوق خواندیم که در توصیف قیامت می گوید در آنجا چیزی به کار نمی آید جز قلب سلیم.

سلیم که از ماده سلامت است مفهوم روشنی دارد یعنی قلبی که از هر گونه بیماری و انحراف اخلاقی و اعتقادی دور باشد.

مگر نه این است که قرآن درباره منافقان می گوید: فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا: در دلهای آنها یکنوع بیماری است و بر اثر لجاجتشان خدا بر این بیماری می افزاید! (سوره بقره آیه 10).

در چند حدیث پر معنی قلب سلیم به خوبی معرفی شده:

1 - در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه مورد بحث می خوانیم و کل قلب فیه شرک او شک فهو ساقط: هر قلبی که در آن شرک و شکی است

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 274@@@

آن قلب سقوط می کند و بی ارزش است.**مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث***

2 - از سوئی دیگر می دانیم علائق شدید مادی، و دنیا پرستی انسان را به هر انحراف و گناه می کشاند، چرا که حب الدنیا رأ س کل خطیئة: عشق به دنیا سرچشمه هر گناهی است**بحار جلد 70 صفحه 239*** و لذا قلب سلیم، قلبی است که خالی از حب دنیا باشد، همانگونه که امام صادق (علیه السلام) در حدیث دیگری در ذیل همین آیه فرمود: هو القلب الذی سلم من حب الدنیا: این قلبی است که از عشق دنیا سالم باشد.**تفسیر صافی ذیل همین آیه***

با توجه به آیه 197 سوره بقره و تزودوا فان خیر الزاد التقوی.

توشه برگیرید که بهترین توشه برای آن جهان پرهیزگاری است روشن می شود که قلب سلیم قلبی است که بر اثر سلامت سرچشمه تقوای الهی گردد.

3 - آخرین سخن اینکه قلب سلیم قلبی است که جز خدا در آن نباشد، آنگونه که امام صادق در پاسخ سؤالی پیرامون این آیه فرمود: القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه: قلب سلیم قلبی است که خدا را ملاقات کند در حالی که غیر از او در آن نباشد.**کافی طبق نقل صافی ذیل آیه مورد بحث***

ناگفته پیدا است که منظور از قلب در این گونه موارد روح و جان آدمی است.

در روایات اسلامی پیرامون قلب و سلامت آن و آفاتی که بر آن وارد می شود و راه مبارزه با این آفات مطالب فراوانی آمده است که از مجموع آنها این منطق اسلامی کاملا آشکار است که اسلام قبل از هر چیز به زیر بنای فکری و عقیدتی

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 275@@@

و اخلاقی اهمیت می دهد، چرا که تمامی برنامه های عملی انسان بازتابی از آن است.

همانگونه که سلامت قلب ظاهری، عامل سلامت جسم و بیماری آن سبب بیماری همه اعضاء است، چرا تغذیه تمام سلولهای بدن بوسیله خونی انجام می گیرد که به کمک قلب به تمام نقاط کشور تن فرستاده می شود، همین گونه سلامت و فساد برنامه های زندگی انسان جلوه و بازتابی است از سلامت و فساد عقیده و اخلاق.

این بحث را با سخنی از امام صادق (علیه السلام) پایان می دهیم آنجا که فرمود: قلبها چهار گونه است:

قلبی که در آن نفاق و ایمان است.

و قلبی که وارونه است.

و قلبی که مهر بر آن خورده، هیچ حقی بر آن وارد نمی شود.

و قلبی که نورانی است و خالی (از غیر خدا).

سپس افزود: قلب نورانی قلب مؤمن است، هر گاه خدا نعمتی به او بخشد شکر می گوید و هر گاه مصیبتی به او رسد صبر و شکیبائی می کند، اما قلب وارونه قلب مشرکان است همانگونه که خداوند فرموده: افمن یمشی مکبا علی وجهه اهدی امن یمشی سویا علی صراط مستقیم: آیا کسی که به صورت بر زمین راه می رود هدایت یافته تر است یا کسی که راست قامت بر صراط مستقیم گام بر می دارد؟!

اما قلبی که در آن ایمان و نفاق است قلب کسانی است که در برابر حق و باطل بی تفاوتند، اگر در محیط حق قرار گیرند تابع حق می شوند و اگر در محیط باطل باشند گرایش به باطل پیدا می کنند، و اما قلب مهر خورده قلب منافقان است.**(اصول کافی) ج 2 صفحه 309-باب فی ظلمة قلب المنافق (با کمی نقل به معنی)***

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 276@@@

2 - در روایات متعددی که از امام باقر و امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه فکبکبوا فیها هم و الغاوون رسیده چنین می خوانیم: هم قوم وصفوا عدلا بالسنتهم ثم خالفوه الی غیره: این آیه درباره کسانی است که حق و عدالتی را با زبان توصیف می کنند اما در عمل مخالف آن را انجام می دهند.**این روایات را نویسنده تفسیر نورالثقلین از (اصول کافی) و (تفسیر علی بن ابراهیم) و (محاسن برقی) نقل کرده است***

این نشان می دهد که گفتار بدون عمل تا چه حد زشت و مذموم است که گوینده، آن را به طرز دردناکی در آتش دوزخ می افکند، آنها کسانی هستند که هم گمراهند و هم گمراه کننده، سخنشان مردم را به سوی حق می خواند و عملشان به باطل، بلکه عملشان بیانگر عدم ایمانشان به گفتارشان است.

ضمنا باید توجه داشت غاوون که از ماده غی گرفته شده به معنی هر گونه گمراهی نیست، بلکه به گفته راغب در مفردات، آن نوع جهل و گمراهی است که از فساد عقیده سرچشمه گیرد.

3 - در ذیل آیه فما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم: (ما نه شفاعت - کنندگانی داریم و نه دوست پر محبتی) روایات متعددی نقل شده و در بعضی صریحا آمده است: الشافعون الائمة، و الصدیق من المؤمنین: شافعان امامان هستند، و دوستان مؤمنانند.**(محاسن برقی) طبق نقل تفسیر نورالثقلین ذیل آیه مورد بحث***

در حدیث دیگری از جابر بن عبدالله می خوانیم که از رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) چنین شنیدم که می فرمود: ان الرجل یقول فی الجنة ما فعل صدیقی فلان، و صدیقه فی الجحیم، فیقول الله اخرجوا له صدیقه الی الجنة فیقول من بقی

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 277@@@

فی النار فما لنا من شافعین و لا صدیق حمیم: بعضی از بهشتیان می گویند چه بر سر دوست ما آمد، در حالی که دوستشان در جهنم است، خداوند برای اینکه قلب این مؤمن را شاد کند فرمان می دهد دوستش را از دوزخ خارج کنند و به بهشت بفرستند، اینجا است که باقیماندگان در دوزخ می گویند وای بر ما که نه شفاعت کننده ای داریم نه دوست مهربانی!.**(مجمع البیان) ذیل آیه مورد بحث***

بدیهی است نه شفاعت بدون معیار و ملاک است و نه تقاضا درباره دوستشان بیحساب، باید یکنوع پیوند و ارتباط معنوی در میان شفاعت کننده و شفاعت شونده وجود داشته تا این هدف تحقق یابد (شرح مفصل این موضوع را در بحث شفاعت در جلد اول تفسیر نمونه ذیل آیه 48 سوره بقره آورده ایم).

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 278@@@