تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد15
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

دعاهای پر بار ابراهیم (علیه السلام)

در اینجا دعاهای ابراهیم و تقاضاهای او از پیشگاه خدا شروع می شود، گوئی پس از دعوت آن قوم گمراه به سوی پروردگار، و بیان جلوه های ربوبیت او در عالم هستی یکباره از آنها بریده و رو بدرگاه خدا می آورد و هر چه می خواهد از او می خواهد تا به قوم بت پرست نشان دهد هر چه برای دنیا و آخرت می خواهید باید از او بطلبید ضمنا تاکید دیگری است بر ربوبیت مطلقه خداوند.

نخستین تقاضائی که از پیشگاهش می کند این است: پروردگارا! به من علم و دانش و حق بینی مرحمت فرما و مرا به صالحان ملحق کن (رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین)

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 261@@@

در اینجا نخست مقام حکم می خواهد، و سپس ملحق شدن به صالحان. حکم و حکمت از یک ریشه است، و حکمت همانگونه که راغب در مفردات گفته رسیدن به حق از طریق علم و آگاهی است و شناخت موجودات و افعال نیک، و به تعبیر دیگر معرفت ارزشها و معیارهائی که انسان به وسیله آن بتواند، حق را هر کجا هست بشناسد، و باطل را در هر لباس تشخیص دهد، این همان چیزی است که بعضی از فلاسفه از آن به عنوان کمال قوه نظریه تعبیر کرده اند.

این همان حقیقتی است که لقمان از ناحیه خدا دریافت داشته بود: و لقد آتینا لقمان الحکمة (لقمان - 12) و به عنوان خیر کثیر در آیه 269 سوره بقره از آن یاد شده است: و من یؤ ت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا و به نظر می رسد که حکم مفهومی برتر از حکمت داشته باشد، یعنی آگاهی توأ م با آمادگی برای اجرا، و به تعبیر دیگر قدرت بر داوری صحیح که خالی از هوا - پرستی و خطا باشد.

آری ابراهیم (علیه السلام) قبل از هر چیز از خدا شناخت عمیق و صحیح توأ م با حاکمیت تقاضا می کند، چرا که هیچ برنامه عملی بدون چنین زیر بنائی امکان پذیر نیست.

و به دنبال آن ملحق شدن به صالحین را از خدا تقاضا می کند که اشاره به جنبه های عملی و به اصطلاح حکمت عملی است، در مقابل تقاضای قبل که ناظر به حکمت نظری بود.

بدون شک ابراهیم (علیه السلام) هم دارای مقام حکم بود و هم در زمره صالحان پس چرا چنین تقاضائی از خدا می کند؟

پاسخ این است که نه حکمت دارای حد معینی است و نه صالح بودن او تقاضا می کند روز به روز به مراتب بالاتر و والاتر از علم و عمل برسد، حتی به موقعیت

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 262@@@

یک پیامبر اولواالعزم در این جنبه ها قانع نیست!

بعلاوه او می داند همه اینها از ناحیه خدا است و هر لحظه امکان لغزش و سلب این مواهب وجود دارد، لذا ادامه آن را علاوه بر تکامل از خدا می طلبد، همانگونه که ما - با اینکه انشاء الله در صراط مستقیم ایمان گام بر می داریم - همه روز از خدا هدایت به صراط مستقیم را در نمازهایمان می طلبیم، و تقاضای ادامه این راه و تکامل داریم.

بعد از این دو تقاضا، درخواست مهم دیگری با این عبارت می کند: خداوندا برای من در میان امتهای آینده لسان صدق و ذکر خیر قرار ده (و اجعل لی لسان صدق فی الاخرین)

آنچنان کن که یاد من در خاطره ها بماند و خط و برنامه من در میان آیندگان ادامه یابد، اسوه و الگوئی باشم که به من اقتدا کنند، و پایه گذار مکتبی باشم که بوسیله آن راه تو را بیاموزند، و در خط تو حرکت کنند.

خداوند این دعای ابراهیم را نیز به اجابت رساند همانگونه که قرآن می گوید: و جعلنا لهم لسان صدق علیا: ما برای ابراهیم و اسحاق و یعقوب ذکر خیر و لسان صدق برجسته و والائی قرار دادیم (مریم - 50).

بعید نیست که این تقاضا شامل همان چیزی باشد که ابراهیم بعد از بنای خانه کعبه از خدا خواست و عرض کرد: ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم: پروردگارا در میان فرزندان ما (من و اسماعیل) پیامبری مبعوث کن که آیات تو را بر آنها بخواند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد و آنها را پاکیزه کند و رشد دهد (بقره - 129).

و می دانیم این تقاضا با ظهور پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) تحقق یافت و ذکر خیر ابراهیم از این طریق در این امت بزرگ تداوم گرفت.

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 263@@@

سپس افق دید خود را از این دنیا برگرفته و متوجه سرای جاودانه آخرت می کند و به دعای چهارمی پرداخته چنین می گوید: خداوندا مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده (و اجعلنی من ورثة جنة النعیم)

بهشتی که نعمتهای معنوی و مادی در آن موج می زند، نعمتهائی که نه زوالی دارد، و نه ملالی، نعمتهائی که برای ما زندانیان جهان دنیا حتی قابل درک نیست نه از مغزهایمان گذشته و نه چشمهایمان دیده و نه گوشهایمان شنیده است!.

سابقا گفته ایم تعبیر به ارث در مورد بهشت یا به خاطر آنست که ارث به معنی دستیابی به نعمتی است بی رنج و تعب و مسلما آنهمه نعمتهای بهشتی در برابر طاعات ناچیز ما موهبتی بی رنج و تعب است، و یا به خاطر آنست که طبق روایات هر انسانی خانه ای در بهشت و خانه ای در دوزخ دارد هنگامی که دوزخی شود خانه بهشتیش به دیگران می رسد.

در پنجمین دعا نظرش را متوجه عموی گمراهش کرده و طبق وعده ای که به او قبلا داده بود که من برای تو استغفار می کنم چنین می گوید: خداوندا! پدرم (عمویم) را بیامرز که او از گمراهان بود (و اغفر لابی انه کان من الضالین).

این وعده را ابراهیم طبق صریح آیه 114 سوره توبه و ما کان استغفار ابراهیم لابیه الا عن موعدة وعده ایاه قبلا به او داده بود و هدفش این بود که از این طریق بتواند در قلب او نفوذ کند، و او را به سوی ایمان بکشاند، لذا به او چنین قولی داد و به این قول نیز عمل کرد، و طبق روایتی از ابن عباس نقل شده کرارا برای آزر استغفار نمود، اما هنگامی که آزر در حال کفر از دنیا رفت و دشمنی او در برابر آئین حق مسلم شد ابراهیم استغفار را قطع کرد

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 264@@@

چنانکه در ذیل همان آیه فوق می خوانیم فلما تبین انه عدو لله تبرء منه: هنگامی که آشکار شد که او دشمن خدا است از او بیزاری جست.**برای توضیح بیشتر به جلد 8 تفسیر نمونه صفحه 160 ذیل آیه 114 سوره توبه مراجعه فرمائید***

سرانجام ششمین و آخرین دعای خود را که آن هم پیرامون روز بازپسین است این چنین به پیشگاه خدا عرضه می دارد: خداوندا مرا در روزی که مردم برانگیخته می شوند رسوا مکن (و لا تخزنی یوم یبعثون)

لا تخزنی از ماده خزی (بر وزن حزب) به طوری که راغب در مفردات گوید به معنی شکست روحی (و شرمساری) است که یا از ناحیه خود انسان است که به صورت حیاء مفرط جلوه گر می شود، و یا از ناحیه دیگری است که بر انسان تحمیل می کند.

این تعبیر از ناحیه ابراهیم (علیه السلام)، علاوه بر اینکه درس و سرمشقی است برای دیگران نشانه نهایت احساس مسئولیت و اعتماد بر لطف پروردگار است.

@@تفسیر نمونه جلد 15 صفحه 265@@@