تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد14
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

حد ((زانی )) و ((زانیه ))

می دانیم نام این سوره، سوره نور است به خاطر آیه نور که یکی از چشمگیرترین آیات سوره است، ولی گذشته از این، محتوای سوره نیز از نورانیت خاصی برخوردار است، به انسانها، به خانواده ها، به زن و مرد نور عفت و پاکدامنی می بخشد، به زبانها و سخنها نورانیت تقوی و راستی می دهد، به دلها و جانها نور توحید و خدا پرستی و ایمان به معاد و تسلیم در برابر دعوت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می دهد.

نخستین آیه این سوره در حقیقت اشاره اجمالی به مجموع بحثهای سوره دارد و می گوید: ((این سوره ای است که ما آن را فرو فرستادیم و واجب نمودیم، و در آن آیات بینات نازل کردیم شاید شما متذکر شوید)) (سورة انزلناها و فرضناها و انزلنا فیها آیات بینات لعلکم تذکرون ).


((سوره )) از ماده ((سور)) به معنی ارتفاع و بلندی بنا است، سپس به دیوارهای بلندی که در گذشته اطراف شهرها برای حفظ از هجوم دشمنان می کشیدند، سور اطلاق کرده اند، و از آنجا که این دیوارها شهر را از منطقه بیرون جدا می کرد،
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 358@@@
تدریجا این کلمه به قطعه و بخش از چیزی - از جمله قطعه و بخشی از قرآن که از بقیه جدا شده است - اطلاق گردیده .

بعضی از ارباب لغت نیز گفته اند که ((سوره )) به بناهای زیبا و بلند و برافراشته گفته می شود، و به بخشهای مختلف از یک بنای بزرگ نیز سوره می گویند، به همین تناسب به بخشهای مختلف قرآن که از یکدیگر جدا است سوره اطلاق شده است .**(لسان العرب) جلد 4 ماده (سور).***

به هر حال این تعبیر، اشاره به این حقیقت است که تمام احکام و مطالب این سوره اعم از عقائد و آداب و دستورات همه دارای اهمیت فوق العاده ای است زیرا همه از طرف خداوند نازل شده است .

مخصوصا جمله ((فرضناها)) (آن را فرض کردیم ) با توجه به معنی ((فرض )) که به معنی قطع می باشد نیز این معنی را تاءکید می کند.

تعبیر به ((آیات بینات )) ممکن است اشاره به حقایقی از توحید و مبدء و معاد و نبوت باشد که در آن مطرح شده، در برابر ((فرضنا)) که اشاره به احکام و دستوراتی است که در این سوره، بیان گردیده، و به عبارت دیگر یکی اشاره به عقائد است و دیگری اشاره به ((احکام )).


این احتمال نیز وجود دارد که منظور از ((آیات بینات ))، دلائلی است که برای احکام مفروض در این سوره آمده است .

جمله ((لعلکم تذکرون )) (شاید شما متذکر شوید) بار دیگر این واقعیت را در نظرها مجسم می کند که ریشه همه اعتقادات راستین و برنامه های عملی اسلام در درون فطرت انسانها نهفته است، و بر این اساس، توضیح آنها یکنوع ((تذکر و یاد آوری )) محسوب می شود.
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 359@@@
بعد از این بیان کلی، به نخستین دستور قاطع و محکم پیرامون زن و مرد زناکار پرداخته می گوید: ((زن و مرد زناکار را هر یک صد تازیانه بزنید)) (الزانیة و الزانی فاجلدوا کل واحد منهما ماة جلدة ).

و برای تاءکید بیشتر اضافه می کند ((هرگز نباید در اجرای این حد الهی گرفتار رافت (و محبت کاذب و دروغین ) شوید، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید)) (و لا تاخذکم بهما رافة فی دین الله ان کنتم تؤمنون بالله و الیوم الاخر).

و سر انجام در پایان این آیه به نکته دیگری برای تکمیل نتیجه گیری از این مجازات الهی اشاره کرده می گوید: ((و باید گروهی از مؤمنان حضور داشته باشند و مجازات آن دو را مشاهده کنند)) (و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین ).

در واقع این آیه مشتمل بر سه دستور است :

1 - حکم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشاء (منظور از زنا آمیزش جنسی مرد و زن غیر همسر و بدون مجوز شرعی است ).

2 - تاءکید بر این که در اجرای این حد الهی گرفتار محبتها و احساسات بی مورد نشوید، احساسات و محبتی که نتیجه ای جز فساد و آلودگی اجتماع ندارد منتها برای خنثی کردن انگیزه های این گونه احساسات مساءله ایمان به خدا و روز جزا را پیش می کشد چرا که نشانه ایمان به مبدء و معاد، تسلیم مطلق در برابر فرمان او است، ایمان به خداوند عالم حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده، و ایمان به معاد سبب می شود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند.

در اینجا حدیث جالبی (از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده که توجه به آن لازم است : یؤتی بوال نقص من الحد سوطا فیقال له لم فعلت ذاک ؟ فیقول : رحمة لعبادک، فیقال له انت ارحم بهم منی ؟! فیؤمر به الی النار، و یؤتی بمن زاد سوطا، فیقال له لم فعلت ذلک ؟ فیقول لینتهوا عن معاصیک ! فیقول : انت احکم به منی ؟! فیؤمر به الی النار!: ((روز قیامت بعضی از زمامداران را که یک
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 360@@@
تازیانه از حد الهی کم کرده اند در صحنه محشر می آورند و به او گفته می شود چرا چنین کردی ؟ می گوید: برای رحمت به بندگان تو! پروردگار به او می گوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودی ؟! و دستور داده می شود او را به آتش بیفکنید! دیگری را می آورند که یک تازیانه بر حد الهی افزوده، به او گفته می شود: چرا چنین کردی ؟ در پاسخ می گوید: تا بندگانت از معصیت تو خودداری کنند! خداوند می فرماید: تو از من آگاهتر و حکیمتر بودی ؟! سپس دستور داده می شود او را هم به آتش دوزخ ببرند)).**تفسیر فخر رازی جلد 23 صفحه 148.***

3 - دستور حضور جمعی از مؤمنان در صحنه مجازات است چرا که هدف تنها این نیست که گنهکار عبرت گیرد، بلکه هدف آنست که مجازات او سبب عبرت دیگران هم شود، و به تعبیر دیگر: با توجه به بافت زندگی اجتماعی بشر، آلودگی های اخلاقی در یک فرد ثابت نمی ماند، و به جامعه سرایت می کند، برای پاکسازی باید همانگونه که گناه برملا شده مجازات نیز برملا گردد.

و به این ترتیب اساس پاسخ این سؤال که چرا اسلام اجازه می دهد آبروی انسانی در جمع بریزد روشن می شود، زیرا مادام که گناه آشکار نگردیده و به دادگاه اسلامی کشیده نشده است ((خداوند ستار العیوب )) راضی به پرده دری نیست اما بعد از ثبوت جرم و بیرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه و کم شدن اهمیت گناه، باید به گونه ای مجازات صورت گیرد که اثرات منفی گناه خنثی شود و عظمت گناه به حال نخستین باز گردد.

اصولا در یک جامعه سالم باید ((تخلف از قانون )) با اهمیت تلقی شود، مسلما اگر تخلف تکرار گردد آن اهمیت شکسته می شود و تجدید آن تنها با علنی شدن کیفر متخلفان است .

این واقعیت را نیز از نظر نباید دور داشت که بسیاری از مردم برای
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 361@@@
حیثیت و آبروی خود بیش از مساءله تنبیهات بدنی اهمیت قائلند، و همین علنی شدن کیفر ترمز نیرومندی بر روی هوسهای سرکش آنها است .

از آنجا که در آیه مورد بحث سخن از مجازات زن و مرد زناکار در میان است، به همین مناسبت سؤالی پیش می آید که ازدواج مشروع با چنین زنان چه حکمی دارد؟

آیه سوم این سؤال را چنین پاسخ می گوید: ((مرد زناکار جز با زن آلوده دامان یا مشرک و بی ایمان ازدواج نمی کند، همانگونه که زن آلوده دامان جز با مرد زانی یا مشرک پیمان همسری نمی بندد)) (الزانی لا ینکح الا زانیة او مشرکة و الزانیة لا ینکحها الا زان او مشرک ).


((و این کار بر مؤمنان تحریم شده است )) (و حرم ذلک علی المؤمنین ).

در اینکه این آیه بیان یک حکم الهی است، یا خبر از یک قضیه خارجی و طبیعی ؟ در میان مفسران گفتگو است :

بعضی معتقدند آیه تنها یک واقعیت عینی را بیان می کند که آلودگان همیشه دنبال آلودگان می روند، و همجنس با همجنس پرواز می کند، اما افراد پاک و با ایمان هرگز تن به چنین آلودگیها و انتخاب همسران آلوده نمی دهند، و آن را بر خویشتن تحریم می کنند، شاهد این تفسیر همان ظاهر آیه است که به صورت ((جمله خبریه )) بیان شده .

ولی گروه دیگر معتقدند که این جمله بیان یک حکم شرعی و الهی است مخصوصا می خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناکار باز دارد، چرا که بیماریهای اخلاقی همچون بیماریهای جسمی غالبا واگیردار است .

و از این گذشته این کار یکنوع ننگ و عار برای افراد پاک محسوب می شود.
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 362@@@
بعلاوه فرزندانی که در چنین دامانهای لکه دار یا مشکوکی پرورش می یابند سر نوشت مبهمی دارند.

روی این جهات اسلام این کار را منع کرده است .

شاهد این تفسیر جمله و حرم ذلک علی المؤمنین است که در آن تعبیر به تحریم شده .

و شاهد دیگر روایات فراوانی است که از پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) و سایر پیشوایان معصوم (علیهمالسلام ) در این زمینه به ما رسیده و آن را به صورت یک حکم تفسیر کرده اند.

حتی بعضی از مفسران بزرگ در شاءن نزول آیه چنین نوشته اند: ((مردی از مسلمانان از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) اجازه خواست که با ((ام مهزول )) - زنی که در عصر جاهلیت به آلودگی معروف بود و حتی پرچمی برای شناسائی بر در خانه خود نصب کرده بود! - ازدواج کند، آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت )).**(مجمع البیان) ذیل آیه مورد بحث، و (قرطبی) در تفسیر خود ذیل همین آیه این حدیث را نقل کرده اند.***

در حدیث دیگری نیز از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) می خوانیم : ((این آیه در مورد مردان و زنانی است که در عصر رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آلوده زنا بودند، خداوند مسلمانان را از ازدواج با آنها نهی کرد، و هم اکنون نیز مردم مشمول این حکمند هر کس مشهور به این عمل شود، و حد الهی به او جاری گردد، با او ازدواج نکنید تا توبه اش ثابت شود)).**(مجمع البیان) ذیل آیه مورد بحث.***

این نکته نیز لازم به یاد آوری است که بسیاری از احکام به صورت جمله خبریه بیان شده است، و لازم نیست همیشه احکام الهی به صورت جمله ((امر)) و ((نهی ))باشد.

ضمنا باید توجه داشت که عطف ((مشرکان )) بر ((زانیان )) در واقع برای
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 363@@@
بیان اهمیت مطلب است، یعنی گناه ((زنا)) همطراز گناه ((شرک )) است، چرا که در بعضی از روایات نیز وارد شده که ((شخص زناکار در آن لحظه ای که مرتکب این عمل می شود از ایمان باز داشته می شود)) (قال رسول الله (صلی اللّه علیه و آله و سلّم )... لا یزن الزانی حین یزنی و هو مؤمن و لا یسرق السارق حین یسرق و هو مؤمن فانه اذا فعل ذلک خلع عنه الایمان کخلع القمیص ): ((شخص زناکار به هنگامی که مرتکب این عمل می شود، مؤمن نیست، و همچنین سارق به هنگامی که مشغول دزدی است ایمان ندارد، چرا که به هنگام ارتکاب این عمل، ایمان را از او بیرون می آورند همانگونه که پیراهن را از تن ))!.**اصول کافی ج دوم صفحه 26 (مطبعه اسلامیه سال 1388) طبق نقل نور الثقلین ج 3 ص 571.***

نکته ها: