تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد14
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

مخبتان را بشارت ده

در ارتباط با آیات گذشته و از جمله دستور قربانی ممکن است این سؤال پیش آید که این چگونه عبادتی است که در اسلام تشریع شده که برای خدا و برای جلب رضای او حیوانات را قربانی کنند مگر خداوند نیاز به قربانی دارد؟ و آیا این کار در ادیان دیگر نیز بوده است یا مخصوص مشرکان بوده ؟

قرآن برای روشن ساختن این مطلب در نخستین آیه مورد بحث می گوید:
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 102@@@
این منحصر به شما نیست که مراسم ذبح و قربانی برای خدا دارید ((ما برای هر امتی قربانگاهی قرار دادیم تا نام خدا را بر چهار پایانی که به آنها روزی داده ایم ببرند)) (و لکل امة جعلنا منسکا لیذکروا اسم الله علی ما رزقهم من بهیمة الانعام ).

((راغب )) در مفردات می گوید: ((نسک )) به معنی ((عبادت )) و ((ناسک )) به معنی ((عابد)) است، و مناسک حج یعنی مواقفی که این عبادت در آنجا انجام می شود، یا به معنی خود این اعمال است .

ولی طبق گفته ((طبرسی )) در ((مجمع البیان )) و ((ابوالفتوح رازی )) در ((روح الجنان )) منسک (بر وزن منصب ) طبق احتمالی به معنی خصوص ‍ قربانی کردن از میان عبادات است .**به همین جهت (نسکت الشاة) مفهومش این است که گوسفند را ذبح کردم.***

بنابراین منسک هر چند مفهوم عامی دارد که عبادات دیگر مخصوصا مراسم حج را شامل می شود ولی در آیه مورد بحث به قرینه ((لیذکروا اسم الله ...)) (تا نام خدا را بر آن ببرند) به معنی خصوص قربانی است .

به هر حال مساءله ((قربانی )) همیشه سؤال انگیز بوده است، البته این سؤالات بیشتر به خاطر مسائل خرافی پیش می آمد که با این عبادت آمیخته شده، مانند قربانی کردن مشرکان برای بتها با برنامه های خاصی که داشتند، ولی ذبح حیوان به نام خدا و برای جلب رضای او که سمبلی برای آمادگی انسان برای فداکاری و قربانی شدن در راه او است، سپس استفاده کردن از گوشت آن برای اطعام فقراء و مانند آن امری است منطقی و کاملا قابل درک .

ولذا در پایان آیه می فرماید: ((خدای شما معبود واحدی است )) (و برنامه او هم برنامه واحدی است ) (فالهکم اله واحد).

اکنون که چنین است در برابر فرمان او تسلیم شوید (فله اسلموا).
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 103@@@
((و بشارت ده متواضعان در برابر فرمانهای پروردگار را)) (و بشر المخبتین ).**(مخبتین) از ماده (اخبات) از ریشه (خبت) (بر وزن ثبت) گرفته شده که به معنی زمین صاف و وسیع است که انسان به راحتی در آن گام برمی دارد، بعدا این ماده به معنی اطمینان و خضوع آمده، چرا که راه رفتن در چنین زمینی توأم با اطمینان است و چنین زمین زیر پای راهروان خاضع و تسلیم!***

سپس در آیه بعد صفات ((مخبتین )) (تواضع کنندگان ) را در چهار قسمت که دو قسمت جنبه معنوی و روانی دارد و دو قسمت جنبه جسمانی توضیح می دهد: نخست می گوید: ((آنها کسانی هستند که وقتی نام خدا برده می شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار می گردد)) (الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم ).

نه اینکه از غضب او بی جهت بترسند، و نه اینکه در رحمت او شک و تردید داشته باشند، بلکه این ترس به خاطر مسؤلیتهائی است که بر دوش داشتند و شاید در انجام آن کوتاهی کرده اند، این ترس به خاطر درک مقام با عظمت خدا است که انسان در مقابل عظمت خائف می گردد.**در زمینه انگیزه های ترس و خوف از خدا در جلد هفتم صفحه 86 (ذیل آیه دوم سوره انفال) مشروحا بحث کرده ایم.***

دیگر اینکه ((آنها در برابر حوادث دردناکی که در زندگیشان رخ می دهد صبر و شکیبائی پیش می گیرند)) (و الصابرین علی ما اصابهم ).

عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتی آن هر قدر سنگین باشد در برابر آن زانو نمی زنند، خونسردی خود را از دست نمی دهند، از میدان فرار نمی کنند، ماءیوس ‍ نمی شوند، لب به کفران نمی گشایند و خلاصه ایستادگی می کنند و پیش می روند و پیروز می شوند.
@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 104@@@
سوم و چهارم اینکه آنها نماز را بر پا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم انفاق می کنند (و المقیمی الصلوة و مما رزقناهم ینفقون ). از یکسو ارتباطشان با خالق جهان محکم است و از سوی دیگر پیوندشان با خلق خدا مستحکم . و از این توضیح به خوبی روشن می شود که مساءله اخبات و تسلیم و تواضع که از صفات ویژه مؤمنان است تنها جنبه درونی ندارد بلکه باید آثار آن در همه اعمال ظاهر و آشکار شود.

@@تفسیر نمونه جلد 14 صفحه 105@@@