تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد11
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

برای خدا شبیه قرار ندهید

در تعقیب بحثهای توحیدی گذشته، آیات مورد بحث، به مسأله شرک پرداخته و با لحنی پر از سرزنش و ملامت و توبیخ می گوید: ((آنها غیر از خدا موجوداتی را پرستش می کنند که مالک روزی آنها از آسمان و زمین نیست، و کمترین نقشی در این زمینه ندارد)) (و یعبدون من دون الله ما لا یملک لهم رزقا من السماوات و الارض شیئا).

نه تنها مالک چیزی در این زمینه نیستند، بلکه ((توانائی بر خلق و ایجاد و دسترسی به آنها نیز ندارند)) (و لا یستطیعون).

اشاره به اینکه مشرکان به این گمان به دنبال پرستش بتها می رفتند که آنها را در سر نوشت و سود و زیان خود، مؤثر می پنداشتند، در حالی که می دانیم یکی از مهمترین مسائل زندگی انسان رزق و روزی او است، اعم از ارزاقی که از آسمان
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 323 @@@

نازل می شود (همچون قطرات حیاتبخش باران و اشعه زنده کننده آفتاب و مانند آن) و یا آنها که از زمین می روید و استخراج می گردد، هیچ یک از اینها در اختیار بتها نیست، آنها موجودات بی ارزشی هستند که هیچ اراده ای از خود ندارند، و تنها خرافات و تعصبهای مملو از جهل است که به آنان نقشی داده است.

در حقیقت جمله ((لا یستطیعون)) دلیلی است برای جمله ((لا یملکون)) یعنی آنها مالک چیزی از روزیها نیستند به دلیل اینکه کمترین قدرتی برای خلقت یا حفظ آنها ندارند.

آیه بعد به عنوان یک نتیجهگیری می گوید اکنون که چنین است شما برای خدا امثال و شبیه و نظیر قائل نشوید (فلا تضربوا الله الامثال).

((چرا که خدا میداند و شما نمی دانید (ان الله یعلم و انتم لا تعلمون).

بعضی از مفسران گفته اند جمله فلا تضربوا لله الامثال اشاره به منطقی است که مشرکان عصر جاهلی داشته اند (و شبیه آن در میان بعضی از مشرکان عصر ما نیز دیده می شود) آنها می گفتند ما اگر به سراغ بتها می رویم به خاطر این است که ما شایسته پرستش خدا نیستیم باید به سراغ بتها برویم که آنها مقربان درگاه او هستند! خداوند همانند یک پادشاه بزرگ است که وزراء و خاصان او به سراغ او می روند، ولی توده مردم که دسترسی به او ندارند به سراغ حواشی و خاصان و مقربانش ‍ خواهند رفت.

اینگونه منطقهای زشت و غلط که گاهی در لباس یک مثل انحرافی مجسم می گردد یکی از خطرناکترین منطق ها است.

قرآن در پاسخ آنها می گوید: ((برای خداوند مثال نزنید)) یعنی مثالی که متناسب با افکار محدود و موجودات ممکن و مملو از نقائص است. شما اگر توجه به احاطه وجودی خداوند نسبت به همه موجودات و لطف
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 324 @@@

و مرحمت بی انتهای او و نزدیکیش به خودتان میداشتید، تا آنجا که از شما به شما نزدیکتر است، هرگز برای توجه به خدا به وسائط متوجه نمی شدید.

خدائی که شما را دعوت به نیایش و سخن گفتن مستقیم با خودش کرده، و درهای خانهاش را شب و روز به روی شما باز گذارده، این خدا را نباید به پادشاه جبار مستکبری تشبیه کرد که درون قصرش خزیده و جز عده معدودی، راه به درون خانه او ندارند ((فلا تضربوا لله الامثال)).

در بحثهای صفات خدا مخصوصا این نکته را متذکر شده ایم که یکی از خطرناکترین پرتگاههائی که در راه شناخت صفات او وجود دارد، پرتگاه تشبیه است، یعنی صفات او را با بندگان مقایسه کردن و شبیه دانستن، چرا که خدا وجودی است بی نهایت از هر نظر و دیگران وجودهائی هستند محدود از هر جهت و هر گونه تشبیه و تمثیل در اینجا مایه بعد و دوری از شناخت او می شود.

حتی در آنجائی که ناچار می شویم ذات مقدس او را به نور و مانند آن تشبیه کنیم باید توجه داشته باشیم که این گونه تشبیهات، به هر حال ناقص و نارسا است، و تنها از یک جنبه قابل قبول است نه از تمام جهات! (دقت کنید).

در حالی که بسیاری از مردم توجه به این واقعیت ندارند، غالبا در دره تشبیه و قیاس سقوط می کنند، و از حقیقت توحید به دور میافتند و لذا قرآن کرارا هشدار می دهد، گاهی با جمله و لم یکن له کفوا احد چیزی شبیه او نمی باشد (سوره توحید - 4) و گاهی با جمله لیس کمثله شیء: هیچ چیز مانند او نیست (شوری - 11) و گاهی با جمله فلا تضربوا لله الامثال که در آیات فوق آمده است، مردم را به این واقعیت توجه می دهد.

و شاید جمله ان الله یعلم و انتم لا تعلمون (خداوند می داند و شما نمی دانید) که در ذیل آیات فوق آمده نیز بیانگر همین موضوع است که مردم غالبا از اسرار صفات خدا بی خبرند.
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 325 @@@