تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد11
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

بحث در عدم تحریف قرآن

معروف و مشهور در میان همه دانشمندان شیعه و اهل تسنن اینست که هیچگونه تحریفی در قرآن روی نداده است، و قرآنی که امروز در دست ماست درست همان قرآنی است که بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده، و حتی کلمه و حرفی از آن کم و زیاد نگردیده است.

در میان علمای بزرگ شیعه از قدماء و متاءخرین از جمله کسانی را که به این حقیقت تصریح کرده اند دانشمندان زیر را می توان نام برد:

1 - مرحوم شیخ طوسی که به شیخ الطائفه معروف است، او در اول تفسیر
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 19 @@@

معروفش (تبیان) بحث روشن و صریح و قاطعی در این زمینه دارد.

2 - سید مرتضی که از اعاظم علمای امامیه در قرن چهارم هجری است.

3 - رئیس المحدثین مرحوم صدوق محمد بن علی بن بابویه او در بیان عقائد امامیه می گوید: ((اعتقاد ما اینست که هیچگونه تحریفی در قرآن رخ نداده است)).

4 - مفسر بزرگ مرحوم طبرسی نیز در مقدمه تفسیرش بحث گویائی در این زمینه دارد.

5 - مرحوم کاشف الغطاء که از بزرگان علمای متاءخرین است.

6 - مرحوم محقق یزدی در کتاب عروة الوثقی عدم تحریف قرآن را از جمهور مجتهدین شیعه نقل می کند.

7 - و نیز این عقیده از بسیاری از بزرگانی دیگر مانند ((شیخ مفید)) و ((شیخ بهائی)) ((قاضی نور الله)) و سایر محققین شیعه نقل شده است.

بزرگان و محققین اهل سنت نیز غالبا بر همین عقیده اند.

هر چند وقوع تحریف در قرآن از بعضی از محدثین شیعه و اهل سنت که اطلاعات ناقصی درباره قرآن داشته اند نقل شده که با روشنگری بزرگان دانشمندان دو مذهب این عقیده ابطال و به دست فراموشی سپرده شده است.

تا آنجا که مرحوم سید مرتضی در جواب ((المسائل الطرابلسیات)) می گوید: ((صحت نقل قرآن آنقدر واضح و روشن است که مانند اطلاع ما از شهرهای معروف دنیا و حوادث بزرگ تاریخی و کتب مشهور و معروف است)).

آیا فی المثل هیچکس می تواند در وجود شهرهائی همچون مکه و مدینه و یا همچون لندن و پاریس شک کند هر چند هرگز به هیچیک از این شهرها مسافرت نکرده باشد؟! و آیا کسی می تواند مسأله حمله مغول را به ایران و یا
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 20 @@@

انقلاب کبیر فرانسه و یا جنگ جهانی اول و دوم را منکر شود؟!

چرا نمی تواند بخاطر اینکه همه اینها بتواتر بما رسیده است، آیات قرآن نیز همینگونه است به شرحی که بعدا بیان خواهیم کرد.

و اگر افراد مغرضی خواسته اند برای تفرقه میان شیعه و اهل تسنن اعتقاد به تحریف را به شیعه نسبت دهند دلیل بر باطل بودن ادعایشان کتب بزرگ علمای تشیع است.

این عجیب نیست که فردی همچون ((فخر رازی)) - که می دانیم در مسائل مربوط به ((شیعه)) حساسیت و تعصب خاصی دارد - در ذیل آیه مورد بحث - بگوید این آیه (انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون) دلیل بر ابطال قول شیعه است که قائل به تغییر و زیاده و نقصان در قرآن شده اند!

صریحا باید گفت: اگر منظور او، بزرگان و محققان شیعه است که هیچیک چنین اعتقادی را نداشته و ندارند، و اگر منظور وجود قول ضعیفی در این زمینه در میان شیعه است، نظیر آن در میان اهل سنت نیز وجود دارد که نه آنها به آن اعتنا کرده اند و نه ما.

محقق معروف کاشف الغطاء در کتابش کشف الغطاء چنین می گوید: لا ریب انه (ای القرآن) محفوظ من النقصان بحفظ الملک الدیان کما دل علیه صریح القرآن و اجماع العلماء فی کل زمان و لا عبرة بنادر: ((شک نیست که قرآن از هرگونه کمبود (و تحریف) در پرتو حفظ خداوند محفوظ مانده است، همانگونه است که صریح قرآن و اجماع علما در هر عصر و زمان به این امر گواهی می دهد و مخالفت افراد نادری اصلا قابل ملاحظه نیست)) (تفسیر آلاء الرحمن صفحه 35).

تاریخ اسلام از اینگونه نسبتهای ناروا که سرچشمه ای جز تعصب ندارد فراوان دیده است، و ما می دانیم عامل پیدایش قسمتی از این سوء تفاهمها دشمنانی
@@تفسیر نمونه جلد 11 صفحه 21 @@@

بوده اند که به اینگونه مسائل دامن می زدند و سعی داشتند که هرگز وحدتی میان صفوف مسلمین برقرار نشود.

کار به آنجا رسیده که نویسنده معروف حجازی ((عبد الله علی القصیمی)) در کتاب خود ((الصراع)) ضمن مذمت از شیعه می گوید:

((شیعه ها همواره از دشمنان مساجد بوده اند! و به همین دلیل کسی که در شهرهای شیعه نشینی حرکت کند از شمال تا به جنوب، و از شرق تا به غرب! کمتر مسجد می بیند!)).**و الشیعه هم ابدا اعداء المساجد و لهذا یقل ان یشاهد الضارب فی طول بلادهم و عرضها مسجدا (الصراع جلد 2 صفحه 23 _ طبق نقل علامه امینی در الغدیر جلد 3 صفحه 300).***

خوب فکر کنید ما از شمارش اینهمه مساجد در خیابانها و کوچه ها و بازارها و حتی پس کوچه ها در شهرهای شیعه نشین خسته می شویم، گاهی آنقدر مسجد در یک نقطه زیاد است که صدای عده ای بلند می شود و می گویند بس است بیائید به کارهای دیگر بپردازیم، ولی با اینحال می بینیم که نویسنده معروفی با این صراحت سخنی می گوید که برای ما که در این مناطق زندگی می کنیم تنها اسباب خنده است، بنابراین از نسبت دادن فخر رازی نیز نباید زیاد تعجب کرد.