تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد10
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آفرینش بر اساس حق است

به دنبال بحث از باطل در آیه پیشین و اینکه همچون خاکستر پراکنده و بیقرار است که دائما با وزش باد از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شود، در نخستین آیه مورد بحث سخن از حق و استقرار آن به میان آمده است .

روی سخن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به عنوان الگوئی برای همه حق طلبان جهان کرده می گوید: آیا ندیدی که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است ؟ (الم تر ان الله خلق السماوات و الارض بالحق ).

((حق )) چنانکه راغب در مفردات گوید در اصل به معنی مطابقه و هماهنگی است، ولی موارد استعمال آن مختلف است :

گاهی حق به کاری گفته می شود که بر وفق حکمت و از روی حساب و نظم آفریده شده است، همانگونه که در قرآن می خوانیم هو الذی جعل الشمس ضیاء
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 319@@@
و القمر نورا... ما خلق الله ذلک الا بالحق : او کسی است که خورشید را مایه روشنی و ماه را وسیله نور افشانی قرار داد، این کار را جز از روی حساب و حکمت انجام نداد (یونس - 5).

و گاه به شخصی که چنین کاری را انجام داده است حق گفته می شود همانگونه که بر خداوند این کلمه اطلاق شده است فذلکم الله ربکم الحق : این خداوند، پروردگار حق شما است (یونس آیه 32).

و گاه به اعتقادی که مطابق واقع است، حق گفته می شود مانند فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق : خداوند کسانی را که ایمان آورده اند به آنچه در آن از اعتقادات اختلاف کردند هدایت فرموده است (بقره - 213).

و گاه به گفتار و عملی گفته می شود که به اندازه لازم و در وقت لزومش انجام گرفته است، مانند حق القول منی لاملئن جهنم : قول حقی از من صادر شده که جهنم را پر می کنم (از گنهکاران ) (سجده آیه 13).

و به هر حال نقطه مقابل آن، باطل و ضلال و لعب و بیهوده و مانند اینها است .

و اما در آیه مورد بحث بدون شک اشاره به همان معنی اول است یعنی ساختمان عالم آفرینش، آسمان و زمین، همگی نشان می دهد که در آفرینش آنها، نظم و حساب و حکمت و هدفی بوده است، نه خداوند به آفرینش آنها نیاز داشته و نه از تنهائی احساس وحشت می نموده، و نه کمبودی را با آن می خواهد در ذات خود بر طرف سازد چرا که او بی نیاز از همه چیز است، بلکه این جهان پهناور منزلگاهی است برای پرورش ‍ مخلوقات و تکامل بخشیدن هر چه بیشتر به آنها.

سپس اضافه می کند دلیل بر اینکه نیازی به شما و ایمان آوردن شما ندارد این است که اگر اراده کند شما را می برد و خلق تازهای به جای شما می آورد
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 320@@@
خلقی که همه ایمان داشته باشند و هیچیک از کارهای نادرست شما را انجام ندهند

(ان یشا یذهبکم و یات بخلق جدید).

و این کار برای خدا به هیچوجه مشکل نیست (و ما ذلک علی الله بعزیز).

شاهد این سخن آنکه در سوره نساء می خوانیم : و ان تکفروا فان لله ما فی السماوات و ما فی الارض و کان الله غنیا حمیدا... ان یشا یذهبکم ایها الناس و یات باخرین و کان الله علی ذلک قدیرا: اگر شما کافر شوید به خدا زیانی نمی رساند چرا که آنچه در آسمانها و زمین است از آن خدا است و خداوند بی نیاز و شایسته ستایش ‍ است ... هر گاه بخواهد شما را ای مردم می برد و گروه دیگری می آورد، و این کار برای خدا آسان است (نساء آیه 131 تا 133).

این تفسیر در زمینه آیه فوق از ابن عباس نیز نقل شده است .

احتمال دیگری وجود دارد و آن اینکه جمله بالا اشاره به مساله معاد باشد یعنی برای خدا هیچ مانعی ندارد که انسانها را همگی از میان ببرد و خلق دیگری ایجاد کند، آیا با این قدرت و توانائی باز در مساله معاد و بازگشت خودتان به زندگی در جهان دیگر شک و تردیدی دارید ؟!

@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 321@@@