تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد10
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

تعجب کفار از معاد.

بعد از بحثی که پیرامون نشانه های عظمت خداوند در آیات قبل گذشت، در نخستین آیه مورد بحث به مساله معاد میپردازد، و با ارتباط و پیوستگی خاصی که میان مساله مبدء و معاد است، این بحث را تحکیم می بخشد و می گوید: اگر میخواهی تعجب کنی از این گفتار آنها تعجب کن که می گویند آیا هنگامی که خاک شدیم بار دیگر آفرینش تازه ای پیدا خواهیم کرد؟! (و ان تعجب
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 124@@@
فعجب قولهم ءاذا کنا ترابا اءئنا لفی خلق جدید).**جمله (ان تعجب فعجب قولهم) در حقیقت به این معنی است که اگر می خواهی از چیزی تعجب کنی از گفتار آنها تعجب نما که بسیار جای شگفتی است و در حقیقت (فعجب قولهم) جزای جمله شرطیه است این احتمال نیز در معنی جمله فوق داده شده ک مفهومش این است (اگر تعجب از بت پرستی آنها می کنی تنها بت پرستیشان مایه تعجب نیست بلکه انکار کردن معاد از ناحیه آنها نیز مایه تعجب است) ولی معنی اول صحیحتر به نظر می رسد***

این همان تعجبی است که همه اقوام جاهلی از مساله معاد داشتند، و آفرینش و حیات جدید را بعد از مرگ محال می پنداشتند، در حالی که در آیات گذشته و سایر آیات قرآن به این مساله به خوبی پاسخ گفته شده است و آن اینکه چه فرقی میان آغاز خلقت و تجدید خلقت است ؟ همان کسی که قادر بود در آغاز آنها را بیافریند قادر است بار دیگر جامه هستی و حیات را در اندامشان بپوشاند، گویا اینها آغاز خلقت خویش را فراموش کرده اند که در تجدید آن بحث و گفتگو می کنند.

سپس وضع فعلی و سرنوشت آینده این گروه را در سه جمله بیان می کند: ابتدا می گوید: ((اینها کسانی هستند که به پروردگارشان کافر شدند)) (اولئک الذین کفروا بربهم ).

چرا که اگر خداوند و ربوبیت او را قبول داشتند، هرگز در قدرت او در مساله معاد و تجدید حیات انسان تردید نمی کردند، بنابراین خرابی کار آنها در معاد، مولود خرابی کارشان در توحید و ربوبیت خدا است .

دیگر اینکه بر اثر کفر و بی ایمانی و خارج شدن از زیر پرچم آزادگی توحید، خود را گرفتار غلها و زنجیرها کرده اند، و زنجیرهای بت پرستی، هواپرستی، ماده پرستی و جهل و خرافات را با دست خود بر گردن خویش نهاده اند
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 125@@@
((و این غلهاست در گردنهایشان )) (و اولئک الاغلال فی اعناقهم ).

((چنین افرادی با این وضع و این موقعیت، مسلما اصحاب دوزخند، و جاودانه در آن خواهند ماند)) و جز این نتیجه و انتظاری در باره آنان نیست (و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون ).

در آیه بعد، به یکی دیگر از سخنان غیر منطقی مشرکان پرداخته و می گوید: آنها به جای اینکه از خداوند به وسیله تو تقاضای رحمت کنند، درخواست تعجیل عذاب و کیفر و مجازات می نمایند (و یستعجلونک بالسیئة قبل الحسنة ).

چرا این قوم اینقدر لجوج و جاهلند؟ چرا آنها نمی گویند اگر راست میگوئی رحمت خدا را چنین و چنان بر ما نازل بگردان، بلکه می گویند اگر سخن تو راست است، عذاب خدا را بر ما فرو فرست !.

آیا آنها فکر می کنند مجازات الهی دروغ است ؟ با اینکه در گذشته عذابهائی بر امتهای سرکش پیشین نازل گردید که اخبار آن بر صفحات تاریخ و در دل زمین ثبت است (و قد خلت من قبلهم المثلات ).**مثلات جمع (مثله)(بفتح میم و ضم ث) به معنی بلاها و کیفرهائی است که بر امتهای پیشین وارد شده آنچنان که (ضرب المثل) گردید***

سپس اضافه می کند: ((خداوند، هم در برابر زشتیها و ستمهای مردم، دارای مغفرت است و هم دارای کیفر شدید است )) (و ان ربک لذو مغفرة للناس علی ظلمهم و ان ربک لشدید العقاب ).

هرگز شدت مجازات او مانع رحمت عامش نخواهد بود، همانگونه که رحمت عام او نباید این اشتباه را پیش ‍ آورد که او به ظالمان فرصت می دهد که هر چه بخواهند بکنند، چرا که در چنین مواردی شدید العقاب است، و دستیابی به آثار هر یک از این دو صفت پروردگار یعنی ((ذو مغفرة و شدید العقاب ))
@@تفسیر نمونه جلد 10 صفحه 126@@@
به زمینه هائی که در وجود خود انسان است بستگی دارد.