تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

وظیفه تو اجبار کردن نیست

این آیات در حقیقت یک نوع خلاصه و نتیجه گیری از آیات گذشته است . نخست می گوید: دلائل و نشانه های روشن در زمینه توحید و خداشناسی و نفی هر گونه شرک که مایه بصیرت و بینائی است برای شما آمد (قد جائکم بصائر من ربکم ).

بصائر جمع بصیرة از ماده بصر به معنی دیدن است، ولی معمولا در بینش فکری و عقلانی به کار برده می شود، و گاهی به تمام اموری که باعث درک و فهم مطلب است، اطلاق می گردد، و در آیه فوق به معنی دلیل و شاهد و گواه آمده است و مجموعه دلائلی را که در آیات گذشته در زمینه خداشناسی گفته شد در بر می گیرد بلکه مجموع قرآن در آن داخل است .

سپس برای اینکه روشن سازد این دلائل به قدر کافی حقیقت را آشکار می سازد و جنبه منطقی دارد، می گوید: آنهائی که به وسیله این دلائل چهره حقیقت را بنگرند به سود خود گام برداشته اند، و آنها که همچون نابینایان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زیان خود عمل کرده اند (فمن ابصر فلنفسه و من عمی فعلیها).

و در پایان آیه از زبان پیغمبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می گوید: من نگاهبان و حافظ شما نیستم (و ما انا علیکم بحفیظ).

در اینکه منظور از این جمله چیست، مفسران دو احتمال داده اند، نخست اینکه من حافظ اعمال و مراقب و مسئول کارهای شما نیستم، بلکه خداوند همه را نگاهداری می کند و پاداش و کیفر هر کس را خواهد داد، وظیفه من تنها ابلاغ رسالت و تلاش و کوشش هر چه بیشتر در راه هدایت مردم است .

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 390@@@
دیگر اینکه : من مامور و نگاهبان شما نیستیم، که با جبر و زور شما را به ایمان دعوت کنم، بلکه تنها وظیفه من بیان منطقی حقایق است و تصمیم نهائی با خود شما است .

و مانعی ندارد که هر دو معنی از این کلمه، اراده شود.

در آیه بعد برای تاکید این موضوع که تصمیم نهائی در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است، می گوید: این چنین ما آیات و دلائل را در شکلهای گوناگون و قیافه های مختلف بیان کردیم (و کذلک نصرف الایات ).**(نصرف) از ماده (تصریف) به معنی دگرگون ساختن و به اشکال مختلف در آوردن است اشاره به اینکه آیات قرآن با لحنهای متفاوت و با استفاده از تمام وسائل نفوذ روانی برای کسانی که در سطوح مختلف از نظر فکر و عقیده و سایر جنبه های اجتماعی و روانی قرار دارند نازل شده است***

ولی جمعی به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هیچگونه دلیل، گفتند این درسها را از دیگران (از یهود و نصاری و کتابهای آنها) فرا گرفتهای (و لیقولوا درست ).**لام لیقولوا به اصطلاح (لام عاقبت) است که برای بیان سرانجام و عاقبت چیزی آورده می شود ولی هدف اصلی آن نبوده است و (درست)(از ماده (درس) به معنی فراگیری است و این تهمتی بود که مشرکان به پیامبر (ص) می زدند)***

ولی جمع دیگری که آمادگی پذیرش حق را دارند، و صاحب بصیرتند و عالم و آگاهند، بوسیله آن چهره حقیقت را می بینند و می پذیرند (ولنبینه لقوم یعلمون ).

تهمت به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از نظر فراگیری تعلیماتش از یهود و نصاری، مطلبی است که بارها از طرف مشرکان عنوان شد و هنوز هم مخالفان لجوج آن را تعقیب

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 391@@@
می کنند: در حالی که اصولا در محیط جزیره عربستان، درس و مکتب و علمی نبود که پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) آن را فرا گیرد، و مسافرتهای پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به خارج شبه جزیره به قدری کوتاه بود که جای این گونه احتمال ندارد معلومات یهود و مسیحیان ساکن محیط حجاز نیز به قدری ناچیز و آمیخته با خرافات بود که اصلا قابل مقایسه با قرآن و تعلیمات پیامبر اسلام (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) نبود، توضیح بیشتر درباره این موضوع را در ذیل آیه 103 سوره نحل به خواست خدا خاطر نشان خواهیم ساخت .

سپس وظیفه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را در برابر لجاجتها و کینه توزیها و تهمتهای مخالفان، مشخص ساخته، می گوید: وظیفه تو آن است که از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحی می شود، پیروی کنی، خدائی که هیچ معبودی جز او نیست (اتبع ما اوحی الیک من ربک لا اله الاهو).

و نیز وظیفه تو این است که به مشرکان و نسبتهای ناروا و سخنان بی اساس آنها اعتنا نکنی (و اعرض عن المشرکین ).

در حقیقت این آیه یکنوع دلداری و تقویت روحیه نسبت به پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) است، که در برابر اینگونه مخالفان در عزم راسخ و آهنینش کمترین سستی حاصل نشود.

از آنچه گفتیم به خوبی روشن می شود که جمله و اعرض عن المشرکین (از مشرکان روی بگردان و به آنها اعتنا نکن ) هیچگونه منافاتی با دستور دعوت آنها به سوی اسلام و یا جهاد در برابر آنان ندارد، بلکه منظور این است که به سخنان بی اساس و تهمتهای آنها، اعتنا نکند و در راه خویش، ثابت قدم بماند.

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 392@@@
در آخرین آیه مورد بحث بار دیگر این حقیقت را تایید می کند که خداوند نمی خواهد آنها را به اجبار وادار به ایمان سازد و اگر می خواست همگی ایمان می آوردند و هیچکس مشرک نمیشد (و لوشاء الله ما اشرکوا)

و نیز تاکید می کند تو مسئول اعمال آنها نیستی و برای اجبار آنها به ایمان، مبعوث نشده ای (و ما جعلناک علیهم حفیظا).

همانطور که تو وظیفه نداری آنها را به اجبار به کار خیر دعوت کنی (و ما انت علیهم بوکیل ).

تفاوت حفیظ و وکیل در این است که حفیظ به کسی می گویند که از شخص یا چیزی مراقبت کرده و او را از زیان و ضرر حفظ می کند، اما وکیل به کسی می گویند که برای جلب منافع برای کسی تلاش و کوشش می نماید.

شاید نیاز به تذکر ندارد که نفی این دو صفت (حفیظ و وکیل ) از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) به معنی نفی اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است و گر نه پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) از طریق تبلیغ و دعوت به کارهای خیر و ترک کارهای شر این دو وظیفه را در مورد آنها به صورت اختیاری انجام می دهد.

لحن این آیات از این نظر بسیار قابل ملاحظه است که ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچگونه جنبه تحمیلی نمی تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروی کند، زیرا ایمان اجباری ارزشی ندارد مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.

قرآن بارها در آیات مختلف روی این حقیقت تاکید کرده و بیگانگی اسلام را از اعمال خشونت باری همانند اعمال کلیسا در قرون وسطی**(قرون وسطی) به دوران یکهزار ساله ای گفته می شود که از قرن ششم میلادی شروع و به قرن پانزدهم پایان می یابد این دوران یکی از تاریک ترین دورانهائی است که بر اروپا و مسیحت گذشته است و جالب اینکه عصر طلائی اسلام درست در وسط قرون وسطی قرار دارد*** و محکمه تفتیش

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 393@@@
عقائد و امثال آن اعلام می دارد. و بخواست خدا در آغاز سوره برائة علل سخت گیری اسلام در برابر مشرکان مورد بحث قرار می گیرد.