تربیت
Tarbiat.Org

تفسیر نمونه، جلد5
آیت الله مکارم شیرازی با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان‏‏‏‏‏

آیه 80 - 83

آیه و ترجمه

وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَ تحَجُّونی فی اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانِ وَ لا أَخَاف مَا تُشرِکُونَ بِهِ إِلا أَن یَشاءَ رَبی شیْئاً وَسِعَ رَبی کلَّ شیْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَکرُونَ(80)

وَ کیْف أَخَاف مَا أَشرَکتُمْ وَ لا تخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشرَکْتُم بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنزِّلْ بِهِ عَلَیْکمْ سلْطناً فَأَی الْفَرِیقَینِ أَحَقُّ بِالاَمْنِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(81)

الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسوا إِیمَنَهُم بِظلْمٍ أُولَئک لهَُمُ الاَمْنُ وَ هُم مُّهْتَدُونَ(82)

وَ تِلْک حُجَّتُنَا ءَاتَیْنَهَا إِبْرَهِیمَ عَلی قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَتٍ مَّن نَّشاءُ إِنَّ رَبَّک حَکِیمٌ عَلِیمٌ(83)

ترجمه :

80 - قوم او (ابراهیم ) با وی به گفتگو پرداختند، گفت چرا درباره خدا با من گفتگو می کنید در حالی که خداوند مرا (با دلایل روشن ) هدایت کرده و من از آنچه شما شریک (خدا) قرار می دهید نمی ترسم (و به من زیانی نمی رسد) مگر پروردگارم چیزی را بخواهد، آگاهی پروردگار من آنچنان وسیع است که همه چیز را در بر می گیرد آیا متذکر (و بیدار) نمی شوید؟!

81 - چگونه من از بتهای شما بترسم در حالی که شما از این نمی ترسید که برای خدا شریکی قرار داده اید که هیچگونه دلیلی درباره آن بر شما نازل نکرده، (راست بگوئید) کدامیک از این دو جمعیت (بت پرستان و خدا پرستان ) شایسته تر به امنیت (از مجازات ) هستند اگر شما می دانید.

82 - (آری ) آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با شرک نیامیختند امنیت مال آنها است ،

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 317@@@
و آنها هدایت یافتگانند.

83 - اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته باشد) بالا می بریم، پروردگار تو حکیم و دانا است .

تفسیر:

به دنبال بحثی که در آیات گذشته در زمینه استدلالهای توحیدی ابراهیم گذشت در این آیات اشاره به بحث و گفتگوی ابراهیم با قوم و جمعیت بت پرست شده است، نخست می گوید: ((قوم ابراهیم با او به گفتگو و محاجه پرداختند)) (و حاجه قومه ).

ابراهیم در پاسخ آنها گفت، ((چرا درباره خداوند یگانه با من گفتگو و مخالفت می کنید، در حالی که خداوند مرا در پرتو دلائل منطقی و روشن به راه توحید هدایت کرده است ؟)) (قال ا تحاجونی فی الله و قد هدان ).

از این آیه به خوبی استفاده می شود که جمعیت بت پرستان قوم ابراهیم تلاش و کوشش داشتند که به هر قیمتی که ممکن است او را از عقیده خود باز دارند، و به آئین بت پرستی بکشانند ولی او با نهایت شهامت مقاومت کرد و با دلائل منطقی سخنان همه را پاسخ گفت .

در اینکه آنها به چه منطقی در برابر ابراهیم متوسل شدند، در این آیات صریحا چیزی نیامده است، ولی از پاسخ ابراهیم اجمالا روشن می شود که آنها او را تهدید به کیفر و خشم خدایان و بتها کردند، و او را از مخالفت آنان بیم دادند، زیرا در دنباله آیه از زبان ابراهیم چنین می خوانیم : من هرگز از بتهای شما نمی ترسم زیرا آنها قدرتی ندارند که به کسی زیان برسانند (و لا اخاف ما تشرکون به ).

((هیچکس و هیچ چیز نمی تواند به من زیانی برساند مگر اینکه خدا بخواهد))

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 318@@@
(الا ان یشاء ربی شیئا).**در حقیقت استثناء فوق شبیه استثناء منقطع است زیرا قدرت بر سود و زیان از بتها به کلی نفی شده و برای خداوند اثبات گردیده است گرچه در معنی این جمله مفسران احتمالات دیگری نیز داده اند اما آنچه در بالا گفتیم از همه صحیحتر به نظر می رسد***

گویا ابراهیم با این جمله می خواهد یک پیشگیری احتمالی کند و بگوید اگر در گیرودار این مبارزه ها فرضا حادثه ای هم برای من پیش بیاید هیچگونه ارتباطی به بتها ندارد، بلکه مربوط به خواست پروردگار است برای اینکه بت بی شعور و بی جان مالک سود و زیان خود نیست تا چه رسد به اینکه مالک سود و زیان دیگری باشد.

سپس می گوید: ((علم و دانش پروردگار من آنچنان گسترده و وسیع است که همه چیز را در بر می گیرد)) (وسع ربی کل شی ء علما).

این جمله در حقیقت دلیلی برای جمله سابق است و آن اینکه بتها هرگز نمی توانند منشاء سود و زیانی باشند، زیرا هیچگونه علم و آگاهی ندارند و نخستین شرط برای رسانیدن سود و زیان، علم و شعور و آگاهی است، تنها خدائی که علم و دانشش همه چیز را احاطه کرده است می تواند منشاء سود و زیان باشد، پس چرا از خشم غیر او بترسم ؟.

و سرانجام برای تحریک فکر و اندیشه، آنان را مخاطب ساخته می گوید: ((آیا با اینهمه باز متذکر و بیدار نمی شوید؟)) (ا فلا تتذکرون ).

در آیه بعد منطق و استدلال دیگری را از ابراهیم بیان می کند که به جمعیت بت پرست می گوید ((چگونه ممکن است من از بتها بترسم و در برابر تهدیدهای شما وحشتی به خود راه دهم با اینکه هیچگونه نشانه ای از عقل و شعور و قدرت در این بتها نمی بینم، اما شما با اینکه به وجود خدا ایمان دارید و قدرت و علم او را می دانید، و هیچگونه دستوری به شما درباره پرستش بتها نازل نکرده است ،

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 319@@@
با این همه از خشم او نمی ترسید من چگونه از خشم بتها بترسم ؟)) (و کیف اخاف ما اشرکتم و لا تخافون انکم اشرکتم بالله ما لم ینزل به علیکم سلطانا).**(سلطان) به معنی برتری و پیروزی است و از آنجا که دلیل و برهان باعث پیروزی می شود نیز گاهی به آن سلطان گفته می شود و در آیه فوق به همین معنی است یعنی هیچگونه دلیلی بر اجازه پرستش بتها وجود ندارد و این در حقیقت مطلبی بود که هیچ بت پرستی نمی توانست آن را انکار کند زیرا چنین دستوری باید از طریق عقل یا وحی و نبوت اعلام شود و هیچیک از این دو وجود ندارد***

زیرا می دانیم بت پرستان منکر وجود خداوندی که خالق آسمانها و زمین است نبودند بلکه بتها را شریک در عبادت او می ساختند و آنها را شفیع بر در درگاه او می پنداشتند.

((اکنون انصاف بدهید من باید احساس آرامش کنم یا شما))؟! (فای الفریقین احق بالا من ان کنتم تعلمون ).

در واقع منطق ابراهیم در اینجا یک منطق عقلی بر اساس این واقعیت است که شما مرا تهدید به خشم بتها می کنید در حالی که تاءثیر وجودی آنها موهوم است، ولی از خشم خداوند بزرگ که من و شما هر دو او را پذیرفته ایم و باید پیرو دستور او باشیم و هیچگونه دستوری از طرف او در باره پرستش بتها نرسیده است ترس و وحشتی ندارید، یک موضوع قطعی را رها کرده اید و به یک موضوع موهوم چسبیده اید؟

در آیه بعد پاسخی از زبان ابراهیم به سؤالی که خودش در آیه قبل مطرح نمود نقل شده است (و این یک شیوه جالب در استدلالات علمی است که گاهی شخص استدلال کننده سؤالی از طرف مقابل می کند و خودش ‍ بلافاصله به پاسخ آن می پردازد اشاره به اینکه مطلب به قدری روشن است که هر کس پاسخ آن را باید بداند).

@@تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 320@@@
می گوید: ((آنها که ایمان آوردند و ایمان خود را با ظلم و ستم نیامیختند امنیت برای آنها است، و هدایت مخصوص آنان )) (الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن و هم مهتدون ).

در روایتی که از امیر مؤمنان علی (علیه السلام ) نقل شده نیز تاءکید گردیده است که این سخن دنباله گفتگوی ابراهیم با بت پرستان است .**تفسیر مجمع البیان ذیل آیه***

بعضی از مفسران احتمال داده اند که این جمله بیان الهی بوده باشد نه گفتار ابراهیم، ولی احتمال اول علاوه بر اینکه در روایت وارد شده با وضع و ترتیب آیات بهتر تطبیق می کند، اما این احتمال که این جمله گفتار بت پرستان باشد که پس از شنیدن قول ابراهیم بیدار شده باشند بسیار بعید به نظر می رسد.